علمی توصیفی

تحلیل نظری اصالت آموزش صلح بر جنگ

دشواری هایی که در مسائل اساسی بشریت، و مهم تر از همه صلح مطرح می شود، همین که به عرصه انگیزه، عمل و حساسیت همگانی برسد، ناگزیر، ضرورت و اهمیت آموزش صلح در قالب رسمی و غیررسمی را الزام آور می سازد.

بدیهی است كه صلح، پیش شرط عمده تداوم حیات زندگی انسانی، نسل ها و ملیت ها است؛

توسعه فرهنگی و مهندسی اجتماعی به معنای نگاهی دوباره به جهان و بازتولید جهان و نو به نو شدن ساختارهاست.

به عبارتی، بقاء نوع بشر به عنوان یک کل، در وضعیت بحرانی کنونی به حفظ صلح و بهتر بگوییم ایجاد صلح وابسته است و ضروری است که آموزش صلح، هم شرایط و لوازم بروز جنگ و خشونت را افشاء می کند و هم راه هایی که باعث تعدیل این وضعیت و حتی غلبه بر آن می شود را مطرح می کند.

آموزش صلح معمولاً به عنوان بخشی از اجتماعی شدن سیاسی تلقی می شود.

اما، آموزش مقدماتی تر در این زمینه، مبنایی کاملاً متفاوت داشته است.

در واقع هدف آموزش صلح ، توسعه زمینه مفاهمه متقابل مردم جهان بوده و دیدگاه های ابتدایی تر مبتنی بر این فرضیه بود که وجود انسانی در اصل، واجد ماهیتی صلح پذیر است و این ماهیت تنها به واسطه خشونت تهدید و تحريك می شود، به علاوه صلح عمدتاً موضوع علم اخلاق بود.

در بازشناسی انگیزه ها و عوامل پرخاشگری در انسان، تلاش های اولیه معطوف به رشد حس مسئولیت پذیری و آموزش رفتار بدون خشونت بود و تاکید بر این اندیشه بود که تمایلات صلح جویانه فردی و ابراز عینی این تمایلات خود می تواند موجب پرورش صلح شود و از این طریق صلح سرانجام به قلمرو سیاست وارد می شود.

بر مبنای این نگرش، جنگ در اندیشه انسان ها شروع می شود و مقابله با آن نیز از همان جا باید آغاز شود.

بر طبق این نظریه، هدف عمده، تغییر آگاهی و شناختِ انسان است، به طوری که شرایط اجتماعی به سوی عدالت تحول یابد و اگر گذرگاه اصلی صلح، اندیشه انسان ها باشد.

بنابراین، منطقی است که آموزش صلح نيز از اهمیت برجسته ای برخوردار باشد.

عده ای از اندیشمندان بر این باورند که صلح الزاماً بواسطه تغییر آگاهی در انسان بوجود نمی آید.

تجاوز و خشونت عموماً ریشه در ساختارهای اجتماعی دارند که تنها با خواست مردم برای برقراری صلح محقق نمی شوند.

برای مقابله با خشونتی که ریشه در ساخت های جوامع و امور بین المللی دارد کنش سیاسی هماهنگ؛ امری ضروری است.

واژه هایی مانند: تجاوز ساختمند و خشونت ساختاری نشان می دهد که مسئله صلح به امکان تغییر موثر ساخت های اجتماعی مربوط می شود.

لذا از این منظر، آموزش صلح تنها مشارکتی محدود، هر چند ضروری برای حل این مشکل بر عهده می گیرد.

با توجه به رویکردهای ذکر شده، صلح نباید فقط به عنوان فقدان جنگ و خشونت مستقیم (صلح منفی) در نظر گرفته شود.

هدف آموزش صلح نه تنها ایجاد شرایطی است که انسان ها و جوامع کمترین میزان خشونت ساختی را متحمل بلكه از بیشترین درجه عدالت نیز برخوردار شوند (صلح مثبت).

بر اساس معنی و مفهوم صلح مثبت، آموزش صلح توجه خود را تنها بر جنگ یا خشونت مستقیم بین ملت ها یا امور بین المللی متمرکز نمی کند، بلکه حتی شرایط درون اجتماعی که موجب خشونت می شوند (عناصری همچون استفاده از خشونت در تربیت خانوادگی و مدارس رسمی) را نیز مورد توجه و واکاوی قرار می دهد.

در واقع، آموزش صلح بایستی منجر به رفع پیش داوری ها و خشونت توسط افراد شود، در خصوص هر یک از این زمینه ها باید این پرسش بنیادین را مطرح کرد که چگونه تفکرات قالبی كه مبنای خشونت ورزی است شكل می گیرد و چه نقشی در ایجاد، تداوم و بازتولید ساختارهای خشونت آمیز دارند؟

آموزش صلح باید درباره نگرش ها به بحث بپردازد و راه هایی برای برون رفت از تفكرِحاكم در جهان كه اصالت “جنگ برای صلح” را نمایندگی می كند، پیدا نماید.

آموزش صلح باید مردم را تشویق کند تا الگوهای زندگی شان را مورد بررسی نقادانه قرار دهند و این فرصت را در اختیار آن ها قرار دهند تا  نگرش خویش را در مواجه با موضوعات مربوط به صلح مورد بازنگری قراردهند.

در واقع، این شیوه تفکر افراد را به یک خود پنداره اصلاح یافته رهنمون و آنها را در درک عمیق تر جهان و جامعه کمک می کند.

با گسترش فرهنگ صلح، تفاوت های فرهنگ بشری، سرچشمه دانش، هنر و فرزانگی خواهند بود.

تفاوت ها منبع تخاصم نبوده، بلکه سرچشمه جاذبه، تنوع و جوشش و تپش زندگی خواهند بود.

به عبارتی، تلقی تمایزها و تفاوت ها همچون امتیاز و فضیلت و از همه مهم تر باور کردن و بارورکردن توان انسانی در مسئله گشایی ها و کنش گری های انسان خواهد بود.

بیاییم، بر مفاهیمی همچون: خوبی ها، حقیقت و ستایشِ زندگی و یا به طور كلی بر ارزش های مشترك انسانی تاکید کنیم.

بیاییم، به تفاوت ها احترام بگذاریم و این مولفه ها را مبنای تعارض و دشمنی با یکدیگر تلقی نکنیم.

بنظر می رسد، پذیرش برابری ملت ها و احترام به شأن و مقام انسانیت، اصالت صلح و استمرار دوستی در جهان را تبیین و تحكیم می بخشد.

دکتر مصطفی آب روشن

پژوهشگر. دکتری جامعه شناسی. حوزه تحقیقات؛ آسیب های اجتماعی و جرم شناسی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا