علمی توصیفی

سرمایه اجتماعی و مسئله گسترده تر مدرنیت

بحث بر سر سرمایه اجتماعی در جوامع امروزی سوال مهم تر و فراگیرتری را منعکس می کند و آن این است:

به موازات توسعه اقتصادی و پیشرفت، آیا ما شاهد ظهور طرح روشنگری وسیع تری برای ساختن نظم نوین جهانی بر پایه قواعد خردورزی هستیم یا خیر؟

طرح آزادمنشانه مدرنیت می خواهد، جامعه ای مبتنی بر قرارداد اجتماعی رسمی و مشتمل بر افراد خردورزی را که گردهم آمده و به عنوان نوع بشر از حقوق طبیعی خود حراست می کنند را جانشین جامعه ای کند که بر پایه سنت، مذهب، نژاد یا فرهنگ استوار است.

جوامع مدرن به جای آن که درصدد باشند که اخلاق اعضایشان را بهبود بخشند، در جستجوی تاسیس نهادهایی همچون حکومت متکی بر قانون اساسی و مبادله مبتنی بر بازار آزاد هستند تا رفتارهای اعضای خود را نظام مند کنند.

از نخستین روزهای عصر روشنگری، اندیشمندان محافظه کاری همچون «بورک» و دومیستر» استدلال می کردند که آن چنان اجتماعی دیگر نمی تواند کارآیی داشته باشد.

بدون تضمین های متعالی که مذهب مطرح می سازد، جوامع مدرن بدون دلبستگی هایی که بر منطق تکیه نداشته باشند و وفاداری ها و سرانجام وظایف غیرعقلانی که از دل فرهنگ و سنت تاریخی بیرون می آید، از پایه فرو خواهد ریخت.

با این همه، اندیشمندان دیگری که با روشنگری کمتر خصومت می ورزند، اهمیت هنجارهای اخلاقی را که در کارکرد دموکراسی آزاد مدرن نقش ایفا می کند به رسمیت شناخته اند.

مهم ترین آنها «توکویل» بود که در باب انواع عادات و رسوم اخلاقی که برای حفاظت از نظام حکومتی مشروطه ضروری است، مطالب مبسوطی نوشت.

و البته توکویل بود که ضمن این که جامعه مدنی پیچیده و متراکم ایالات متحد را مطالعه کرد به «هنر همکاری» آنها اشاره نمود.

هنری که به عنوان مکتبی برای حکومت مردسالار و خودکفا به کار گرفته شد و سازماندهی بخش های وسیعی از جامعه آمریکایی را از درون امکان پذیر ساخت.

مدت مدیدی است که تشخیص داده شده نوسازی اقتصادی تغییرات عمیقی را در ارزش ها و هنجارهای اجتماعی باعث می گردد.

درواقع، تمامی رشته جامعه شناسی به عنوان شرحی طولانی درباره تبدیل گمین شافت به گزل شافت توصیف شده است.

در اوج شکوفایی «نظریه نوگرایی» در دهه 1950 و اوایل 1960، این تبدیل ارزش – از سنتی به مدرن، از اجباری به اختیاری، از رکود به پیشرفت- عمدتاً به عنوان گذاری دشوار، اما مثبت و ضروری تعبیر می شد که جوامع قبل از پاگرفتن هنجارهای آراسته و منظم معاصر، بر گرد آن استقرار می یابند.

مشکل این بود که ارزش ها هیچ گاه از رشد و تکامل باز نایستاد.

به نظر می رسد که تغییر جهت به سوی جامعه فراصنعتی که در دهه 1960 شکل می گرفت، با مجموعه جدیدی از هنجارها همراه گردید.

به ویژه با اضمحلال خانواده هسته ای و ظهور اشکال گوناگون انحرافات اجتماعی.

یکی از پیامدهای آن این است که بحث های نخستین و زیربنایی اندیشه روشنگری را تعدادی از اندیشمندان در سال های اخیر، از نو رواج دادند.

به عنوان مثال «جان گری» استدلال می کند سیر قهقرایی هنجارهای اجتماعی که در جوامع امروزی نمایان است، نشانگر ازهم گسیختگی غیرقابل اجتنابی از تجربه روشنگری است.

جوامع مدرن که بر مبنای اصول روشنگری یعنی دموکراسی قانونی در حوزه سیاسی و بازار آزاد نظام سرمایه داری استوار شده بودند، برحسب این جریان فکری – تنها به این علت توفیق یافته اند که قادر به زنده نگاه داشتن سرمایه اجتماعی انباشته شده قرون متمادی شده بودند.

یعنی قید و بندهای اجتماعی که در گذشته توسط مذهب و دیگر نهادهای فرهنگی هنجارآفرین استوار شده بود، تنها به مدد نوعی عادت انعکاسی در عصر غیرمذهبی و دنیاگرایانه بعدی جان سالم به در برده بود.

اما، این جوامع قادر به تولید سرمایه اجتماعی جدید نشدند.

ترس از این که ذخیره سرمایه اجتماعی رو به کاهش باشد، چیز تازه ای نیست که باید به آن پرداخت و منابع جدید و بدیعی را برای آن در نظر گرفت.

منبع: فوکویاما، فرانسیس (1379)، پایان نظم؛ بررسی سرمایه اجتماعی و حفظ آن، ترجمه غلامعباس توسلی، تهران: انتشارات جامعه ایرانیان، ص 16-14.

جامعه شناسان

نظریات جامعه شناسان و موضوعات جامعه شناسی از کُتب مختلف توسط دکتر منیژه نویدنیا در اختیار علاقمندان قرار داده می شود، به انضمام نمودارها، عکس ها ... که شیوه ابداعی ایشان می باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا