کنشگران انقلاب
در شرایط بحرانهای سیاسی و اقتصادی، در وضعیت انتظار و وسوسه دگرگونیهای بنیادینِ انقلابی، سه دسته کنشگران انقلاب اصلی در کارند:
دسته اول، صاحبان منابعاند آن بالا؛ صاحبان پول، قدرت و رسانه.
کسانی که یا مستقرند یا میخواهند مستقر باشند.
آنها از هیچ تلاشی برای حاکم ماندن/ شدن فروگذار نخواهند کرد.
غوغایی از اتهامزنیها، فرافکنیِ مشکلات یا مسئولیتها (به دشمن خارجی یا به حاکمیت داخلی) و جوسازیها به پا خواهد شد.
نزاع این دو دسته، چه بر قدرت چه بیرون از قدرت، هیچگاه تمام نخواهد شد.

دسته دوم کنشگران انقلاب مردماند، این پایین.
در فقدان حزب، صنف، گروهبندی و تشکیلات، انبوهِ افرادِ بیشکل، فربه از ایدئولوژی، خشمآلود، هیجانزده، عصبی، فریادزنان و یقهدران، آماده برای جانفشانی به نفع این یا آن، خوراک فضاسازیهای رسانهایاند تا قطبیده شوند و از دو سو به انتهای کرانههای افراط رانده شوند.
این کنشگران انقلاب، فردای دگرگونی، به خیل پشیمانان میپیوندند و سودای انقلاب بعدی در سر میپرورانند.

دسته سوم کنشگران انقلاب : متفکران، تحلیلگران، روشنفکران، روزنامهنگارانِ دقیق، نویسندگان و هنرمندانِ پیشرو، وسط معرکه.
کار این دسته از همه سختتر است.
نه هوادارِ مخالفاناند، نه طرفدار موافقان.
کارشان اصولاً مخالفت با هواداری و سینهچاکی است.
به خلوص مطلق مشکوکاند؛ در هر خلوصی رگههای ناخالصی میجویند.
به «مظلومیت خالص» به اندازه «جنایتکاری خالص» مظنوناند.
جهان را پیچیدهتر از آن میدانند که صراحت را برتابد.
پیچیدگیهایی که دستانداز راه قضاوتاند، بیشتر به هیجانشان میآورد تا صراحتهایی که به طرفهالعینی تکلیف حق و باطل را روشن میکند.
این کنشگران انقلاب از جانب حاکمان متهم به براندازیاند و از جانب انقلابیون متهم به محافظهکاری.