علمی توصیفی

ظهور توده‌ها و واکنش خواص

خوزه اورتگا یی گاست متفکر اسپانیایی در کتاب «طغیان توده‌ها»، نوشته شده به سال 1929، از تغییری مهم و به زعم او نگران کننده صحبت می‌کند.

او می‌نویسد یکی از ویژگی‌های جهان مردم «ازدحام جمعیت» است، همه جا، قطارها، هتل‌ها، تئاترها، سواحل دریاها – پر از مردم است – آن‌ها فضاها را به اشغال خود در آورده‌اند.

البته مردم و توده‌ها همیشه بوده‌اند، حالا اما حضور «اجتماعی‌شان» بیشتر شده است.

اما این دیدگاه در آن دوره منحصر به گاست نبود و جریان و روندی بود بسیار جدی در میان خواص و روشنفکرانی عموماً درست راستی، که به ویژه از زمان انقلاب فرانسه از پیامدهای حضور توده‌ها و کنش‌هایشان در اجتماع هراس داشتند.

گاست خود لیبرال بود، اما نگران از تغییری که همه جا نشانه‌هایش را می‌دید.

از منظر تاریخ فکری، نقد رادیکال نیچه بر ارزش‌های مستقر، و بر توده‌ها و عوام آغازگر حملاتی بود که این بار از منظر فرهنگی به توده‌ها می‌شد.

و بیراه نیست اگر بگوییم نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، به همان سان که پیش‌برنده حضور اجتماعی مردم بود، عرصه اعتراضاتی بود به ظهور توده‌های جدید.

«انبوه خلق» بتدریج وارد عرصه فرهنگ می‌شدند که قرن‌ها ملک طلق روشنفکران و خواص بود.

اتفاق مهم در این میان گسترش آموزش همگانی و مشخصاً قانون تحصیلات همگانی در انگلستان بود، در سال 1871.

آموزش یافتن مردم، فرهنگی توده‌ای را شکل می‌داد و ابزارهای خاص این فرهنگ هم به میان آمد، بخصوص روزنامه که سطح متفاوت و عموماً نازل‌تری از نوشتار و ایده بود و تا آن زمان نشانی نداشت و به همین خاطر هم بخش مهمی از نخبگان فرهنگی در ابتدا خصم روزنامه شدند.

ناخرسندی ادبا و روشنفکران از آموزش عمومی به حدی بود که دی اچ لارنس فریاد برآورد «بیاییم فوراً مدرسه‌ها را ببندیم. توده بزرگ بشریت هیچ‌گاه نباید خواندن و نوشتن را یاد بگیرد».

به چشم این خواص و نمایندگان فرهنگ والا، خطر توده‌ها و تحصیلات آن‌ها بزرگترین خطر پیش روی فرهنگ مدرن بود، می‌گفتند عامه مردم توان ذهنی درک فرهنگ را ندارند و اساساً آموزش ناپذیرند، یا فهمی از کتاب‌ها‌ ندارند.

واقع‌گراییِ خام توده‌ها نسبتی با پیچیدگی‌های فرهنگ و ادبیات والا ندارد. 

برای آن‌ها بهترینِ مردم همان دهقانان ساده و بی‌سوادی هستند که با آرامش طبیعی در مزارع کار می‌کنند و آلوده به فرهنگ مدرن نشده‌اند.

این جریان و رویکرد دیرینه که امروز هم نشانه‌هایش دیده می‌شود، پیامدهای مختلفی داشت.

به لحاظ سیاسی تنور نفرت از دموکراسی را داغ‌تر کرد.

حضور مردم عامی به زعم این جریانِ روشنفکر اما محافظه‌کار، به معنای زایل‌کردن سیاست، این هنر والاتباران است.

آن‌ها دموکراسی را با حماقتِ اکثریتِ توده برابر می‌دیدند.

تاریخ جهان در یک قرن اخیر، شاهد نسخه‌های مختلف این رویکرد است و قربانی اصلی هم معمولاً دموکراسی است و هدف سپردن سیاست به والاتباران و «متخصصان» و «کارشناسان».

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا