علمی تحلیلی

انـجماد زمان؛ سنت‌گرایی دینی و زمان اصیل

من تعریفی که از «سنت‌گرایی» مطرح می‌کنم بر مبنای معیار بودن «امرِ اصیل» است و در اینجا «حفظ امرِ اصیل» در مرکز همه چیز قرار می‌گیرد، محافظه‌کاری نیز میوه سنت‌گرایی است.

امر اصیل چیزهایی مثل سخن اصیل، ارزش اصیل، سیاست اصیل و اخلاقیات اصیل است که فقط در یک «زمانِ تاریخی» که «زمانی جوهرین» بوده، ظهور کرده‌اند و دیگر تکرار نمی‌شوند.

مثل زمانِ نبی یا امام که بقیه زمان‌ها و بقیه امور، بودن و چگونه بودن خود را از آن زمانِ اصیل کسب می‌کنند.

پس این«اصالت» است که بقاء و مراتب امور را در زمان‌های بعدی تعریف و تعیین می‌کند و ما در اینجا عملاً با دو نوع زمان‌ اصیل و غیراصیل مواجه هستیم.

سنت‌گرائی در معنای خود نوعی «اصالتِ امر قدیم» و «حقانیّت گذشته» را حمل می‌کند.

در نگاه سنت‌گرایان قدیم بودن و قِدَم امور نوعی اصالت و حقانیت به آنها می‌بخشد، یعنی سخن‌ها و معیارها و امور هرچه قدیم‌تر، اصیـل‌تر.

در سنت‌گرائیِ دینی همواره انواعی از زمان‌های غیراصیل وجود دارند که تابعی از «زمان اصیل» هستند یا زمان‌هایی شمرده می‌شوند که طفیلی زمان اصیل‌اند.

در این منظر، «حال» و «آینده» زمان‌های غیراصیل‌اند و در ذیل زمان قدیم (گذشته) تعریف می‌شوند و همه‌ی اعتبار و معنای خود را از زمان شارع (نبی ـ امام) کسب می‌کنند.

چنانکه در زمانِ حال، درستی یا غلطی و حق بودن یا باطل بودن هر چیزی برحسب معیارها و ملاک‌های زمانِ شارع تعیین می‌شود.

زیرا زمان در گذشته‌ی اصیل منجمد و متوقف شده است و معیاری برای زمان‌های بعد از خودش هست.

به عبارت دیگر، سنت‌گرایانِ دینی حال و آینده را به گذشته بر می‌گردانند و پیشرفت‌های عقل و علم و آگاهی را چندان به حساب نمی‌آورند.

این چیزی است که کسانی آنرا با مفهوم «ارتجاع» صورت بندی کرده‌اند.

از اینرو در «ایستادنگاه سنت‌گرائیِ دینی» حال و آینده، زمان‌های گشوده و خودبنیاد و مستقل نیستند، بلکه طفیلی و تابع زمان اصیل‌اند.

در زمانه‌ی ما ایده‌ها و مفاهیمی چون «بازگشت به خویشتن» و بازگشت «به آنچه خود داشت» نیز مصداقی از همین طفیلی بودن زمان حال و آینده است.

چون این خویشتن و خودِ امروزی، هر چه که باشد اصیل نیست.

بلکه خویشتن و خود اصیل در گذشته است و خویشتن امروزی هر چه بیشتر شبیه خویشتن زمان اصیل باشد، زیباتر و حقیقی‌تر است.

پس ایده‌هایی چون اصیل بودن و خویشتن‌گرایی و هویتِ اصیل اسلامی، مصداقی از «انجماد زمان» هستند.

در ایران و در اُمت‌های مسلمان خاورمیانه، علوم قدیمه و علوم دینی و تاریخ‌نویسی و بخشی از ادبیات و حتی بخشی از فلسفه قُدمائی، همواره این انجماد یا توقف زمان را بازتولید کرده‌اند یا دست کم با مضمون انجماد زمان هم‌آواز بوده‌اند.

مثلاً در کلام و فلسفه اسلامی بابی در حادث و قدیم بودن، وجود دارد که «حدوث و قِدَم امور و هستی» را بررسی می‌کند و اساساً اصالت امر قدیم را به اِثبات می‌رساند.

ویژگی اساسی وضعیّتِ انحطاط و زوال و سیر قهقرائی نیز همانا انجمادِ زمان یا توقفِ زمان است.

از این جهت سه مقوله سنت‌گرائی و انجماد زمان و وضعیّت انحطاط یک پیوند تاریخی و نظری و اعتقادی باهم دارند، یعنی حضور یا غیاب یکی، دلیلی بر حضور یا غیاب بقیه است.

به سخن دیگر، برای جمعیّت یا اُمتی که زمان در گذشته اصیل متوقف شده است، انحطاط و زوال بیشتر از بقیه جمعیّت‌ها و ملت‌ها ممکن الوقوع است.

زیرا برای امتی که زمان بر او متوقف شده، آینده‌ای گشوده نمی‌شود.

یعنی آینده‌ای اصیل برای او متصوّر نیست، جز آن چیزی که در «ودیعه آخرالزمان دین‌» باید جستجو کرد.

چنین امت‌هایی غالباً بی‌خبر از آینده‌ی خود و دیگران باقی می‌مانند

و اگر دیگر ملل و جمعیت‌ها آینده خود را گشوده باشند و «با زمان» و «در زمان» پیش رفته باشند، آنها را درک نمی‌کنند

و اگر ضرورت‌های عصر و اقتضائات تاریخی، چیزهایی را بر آنها تحمیل کند،

پیشروندگان در زمان و مُلتفتین به آینده را به پیش خود فرا می‌خوانند

تا در کنار آنها بایستند و مثل آنها به گذشته و آینده نگاه کنند

یا در بهترین حالت به عقب برگردند و از جایی که آنها ایستاده‌اند، رفتن را از نو آغاز کنند و اگر آنان گوش نکنند، تکفیر و دشمنی و ستیز را آغاز می‌کنند.

 این را هم به اشاره عرض کنم، وقتی انجمادِ زمان در اُمتی غالب می‌شود، جریان پویای فـهم و خرد هم می‌ایستد و دست کم به صورت نهانی فهم ایستا و پایان‌پذیر تلقی می‌شود.

زیرا فهم در گذشته‌ی زرّین (مثل عصر پیامبر یا امام) یک بار اتفاق افتاده و به پایان آمده است.

در حالیکه فهم و خرد در نزد ملل و جمعیّت‌هایی که سیّال و پایان‌ناپذیر است، ادامه می‌یابد و فعّالیت ذهن و کار فهم پیش می‌رود، و جهان و اهل جهان پیوسته تحول و تکامل پیدا می‌کنند. از اینرو فهم و خرد نیز پویا و متحوّل می‌شود.

منبع: بریده‌ای از کتابِ «دانشگاه جهان کبیر»

دکتر رحیم محمدی

جامعه شناس، استاد دانشگاه، مدیر گروه جامعه شناسی ایران در انجمن جامعه شناسی ایران

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا