دل نوشته علمی

در زندگی دنبال چه می‌گردی؟ در باب هدف زندگی

چه بسیار فیلسوفان، معنویت‌گرایان، حکیمان و پیروان ادیان در طول تاریخ، درباره‌ هدف زندگی سخن گفته‌اند و ایده‌هایی را مطرح کرده‌اند.

هر یک کوشیده‌اند تا بگویند هدف ما از زندگی کردن چیست؟ و بگویند چگونه باید زندگی کنیم؟ که دست آخر و زمانی که در انتهای روز و غروبِ عمر به پشت سر نگاه می‌کنیم موج حسرت، اندوه و شرمساری وجودمان را فرا نگیرد.

 هر یک تلاش نموده‌اند تا زندگیِ درخور و شایسته‌ای را به ما بنمایانند و ما را به آن شیوه از زندگی راهنمایی و هدایت کنند.

در زندگی‌مان در پی چه هستیم؟

چه هدفی را دنبال می‌کنیم و یا چه هدفی باید داشته باشیم؟

یکی از کسانی که در این باره نوشتاری خواندنی و مفید دارد و می‌توان از او در باب یک زندگیِ شایسته و خوب آموخت، “یوهان گوتلیپ فیشته” است.

فیشته، فیلسوف آلمانی، متعلق به نیمه دوم قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ است.

 کتابی دارد با عنوان:

 “گفتارهایی در باره‌ رسالت دانشمند”.

نویسنده می‌کوشد، رسالت و هدف دانشمند را توضیح دهد؛ اما برای آن که رسالت دانشمند را بیان نماید، معتقد است ابتدا باید رسالتِ انسان را شرح دهد.

 فیشته، وظیفه و رسالت فی نفسه انسان را چهار چیز برمی‌شمرد.

به عبارتی دیگر، بر این باور است که هر انسانی، فارغ از همه تمایزات و تفاوت‌هایش با دیگران، باید این چهار هدف را در زندگی داشته باشد.

  چهار رسالت انسان عبارت است از:

۱. کمال یافتن لایتناهی (خودشکوفایی و خود محقق سازی حداکثری)

۲. اخلاقی‌تر شدن مستمر و پیوسته

۳. معنوی‌تر شدن دایمی

۴. هر چه بیشتر نیک‌بخت کردن خویش (خوشبختی و شادمانی)

در دیدگاه فیشته، گویی چنین است که زندگی، وقتی ارزش زیستن دارد که آدمی این چهار رسالت و هدف را دنبال کند.

زیستنی که در نهایت به این چهار مقصود و مطلوب، نزدیک و نزدیک‌تر گردد.

 اینک در خویش تامل کنیم که زندگی ما چگونه می‌گذرد؟

آیا هدفی والا و قابل دفاع در پیش داریم؟

 آیا زندگی ما ارزش دارد ادامه یابد؟

پاسخ این پرسش‌ها، منوط به این است که بدانیم در زندگی دنبال چه می گردیم؟

و آیا اساساً هدف و رسالتی یک‌پارچه و متعالی را بر دوش گرفته‌ایم

و یا زندگی پاره پاره و سخت مشوش و بیهوده‌ای را می‌گذرانیم؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا