دل نوشته علمی

بیماری روح

 افلاطون از زبان سقراط در رساله «گرگیاس» از دو نوع بیماری «جسم» و «روح» سخن به میان می آورد.

 در اندیشه افلاطون، بیماری جسم به بیماری گفته می شود که توسط پزشکی و ورزش تشخیص داده می شود و به همان وسیله هم درمان می گردد.

اما افلاطون تامین سلامت “روح” یک فرد و جامعه را وظیفه هنری به نام «سیاست» می داند، به عقیده او سیاست شامل دو شعبه “قانونگذاری” و “اجرای عدالت” است.

افلاطون می نویسد: روح زمانی مبتلا به بیماری می شود که هنر «سیاست» وظیفه خود را به درستی انجام ندهد و سخن وری و چاپلوسی بر جای اجرای عدالت و قانونگذاری بنشیند، در چنین جامعه ای روح دچار زوال شده و جامعه در مسیر فروپاشی قرار می گیرد.

 در واقع افلاطون سنگ بنای سلامت یک جامعه را تصویب «قوانین» و اجرا شدن «عدالت» می داند و معتقد است جامعه ای که سیاست آن از اجرای قوانین درست سر باز زند یا در مسیر تحقق عدالت گام برندارد، جامعه ای است که به بیماری روح دچار است و محکوم به تباهی و نابودی است.

 قوانین مد نظر افلاطون، قوانینی هستند که در راستای پرورش انسان ها نگاشته شدند، غایت اصلی تفکر فلسفی افلاطون فضیلت و تربیت روح آدمیان است و قوانین هم باید در راستای همین هدف وضع شوند. افلاطون در تعریف عدالت هم می گوید: «عدالت یعنی قرار گرفتن هر چیز در جای خودش».

 می توان گفت، در اندیشه افلاطون، جامعه سالم که در آن «سیاست» در معنا و هدف درست خود حرکت می کند، جامعه ای است که شهروندان با قوانین خوب به بهترین شیوه ممکن تربیت شده و فضایل انسانی را کسب می کنند.

شهروندانی که به این صورت تربیت می شوند، همان شهروندانی هستند که از مسیر عدالت خارج نشده و در جایگاهی که شایستگی و لیاقت آن را ندارند، قرار نمی گیرند.

در مقابل جامعه بیمار، جامعه ای است که شهروندان درست تربیت نشده و فضائل انسانی را کسب نمی کنند.

در چنین جامعه ای افراد بدون داشتن لیاقت و شایستگی مناصب مختلف را اشغال کرده و بیماری روح را گسترش می دهند…

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا