علمی توصیفی

واقعیت از فانتزی به وجود می آید

آنچه که روزگاری بودیار فیلسوف فرانسوی درباره اثر_وانمایی_رسانه و شکل دادن فرهنگ گفته بود به وضوح در اینجا لمس می شود؛ مسئله وانمودهای کذب و مسیر برساخته شده توسط رسانه در جایگاه ماشینِ واقعیت سازِ عصر مدرن است.

اینکه حرکت رسانه نه در این واقعه (که پوشش پوشالینی از تعریف، پیرامون ساختمان معیوب واگشوده است) بلکه تمام فرایند الگوسازی ِمصرف را هیولاوار و البته آرام شکل بخشیده و نمادین می کند.

جایی که ارزش ها به ضد ارزش تبدیل می شوند و بالعکس.

مسیر این فرایند از قالب مسائل اسطوره ای یا افسانه های قومی/ اخلاقی/ فلسفی یا تمدنِ برساخته شده از گشتواره سالیان متمادی یا از مجرای اندیشمندان بزرگ یا فلاسفه نیست، بلکه از پایگاه لغزانِ مصرف و ایجاد اشتهای مصرف بوجود آمده؛ رسانه به نوبه خود تنها _بازنماینده _ نیست بلکه _وانماینده _ است.

در جهانی که به قول بودیار می رود تا سوژه را به صورت رمزگانی دیجیتالی تعریف و محدود کند و البته کرده؛ رسانه جای طبیعت را در این فرایند اشغال نموده است.

کار رسانه اینجا بازنمایی یا برابرنمایی طبیعت به عنوان واقعیت نیست که بدیلی از آن باشد، حتی رسانه واقعیت را تحریف نمی کند بلکه فراتر از آن می رود؛ در اینجا رسانه تصویری ارائه می کند که هیچ نسبتی با واقعیت ندارد.

در فرایند تحریف، رسانه می توانست چیزی یا قسمتی از واقعیت را پنهان یا تبدیل کند و باقیمانده مختصری از واقعیت ِته مانده را حفظ می کرد اما در این سطح جدید، رسانه تصویری ارائه می کند که وانموده ای از سلسله دلالت های واهی است که کوچکترین ارتباطی با عالم واقع به عنوان واقعیت ندارد.

رمزگان و نظام نشانه ای در این سطح بجای بازنمایی دست به ساختن فراواقعیتی کاذب می زنند که در آن سلسله ای از دال ها (نشانه ها) بی آنکه ارتباطی با مدلول های (معناهای) برآمده از واقعیت داشته باشند؛ ضمن (خود_ترکیبی ) و تکثیر خود، سلسله ای از مدلول های مصنوعی را تولید می کنند که چیزی به نام واقعیت حاد یا فراواقعیت را بر می سازند.

فراواقعیت برساخته شده عرصه ساخت سوژه های انسانی جدیدی می گردد؛ محملی که در آن سوژه های رمزگانی شده و مصنوعی تولید می شود.

اینجا طبیعی است که سوژه رمزگانی شده ابژه های خود را از دل بازخوردهای رسانه ای بر می سازد و این  فراواقعیتِ کذب، واقعیتِ او را می سازد، واقعیتی که بودیار بسیار در نوشته هایش بدان تاکید کرده بود و اشاره داشت.

اینحا جا دارد اشاره ای کنیم به مسئله فانتزی؛ ژاک الن میلر با فرمول بندی کردن نگاه لاکان می گوید: واقعیت از فانتزی بوجود می آید، اما چه واقعیتی؟

واقعیت مورد اشاره لاکانی همین فراواقعیتِ مورد اشاره بودیار است؟

پرواضح است واقعیتِ مورد اشاره در این تعریف برابر با طبیعت نیست یا آنچه که به اشتباه تعبیر کرده اند یعنی فراواقعیت بودریاری برابر با امر واقع لاکانی نیست.

می شود گفت اختلاف فراواقعیت بودریاری با امرواقع لاکانی شبیه اختلاف ِکارکرد یک ماسک کامل سر و صورت انسان است با اکسیژنِ پیرامون او.

از این جهت فراواقعیت بودریاریِ مورد اشاره از برساخت های اجتماعی ِحاصل از نمادهای خود_رونده / روینده _ تولید می شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا