تحریم ها و آثار عینی و ذهنی آن بر جامعه
شاید این موضوع و موضع را بسیار شنیده باشیم که گفته می شود بخشی از مشکلات کشور مربوط به تحریم ها می باشد و غالب مشکلات به عدم مدیریت، رانت، فساد… باز می گردد.
حال در خصوص برخی پیامدها مستقیم و غیرمستقیم شرایط تحریم بحث می نمایم.
همانگونه که می دانیم در عصر جهانی شدن قرار داریم، فرایندی که کنش متقابل و نیازهای پیچیده، یکپارچگی مردم، شرکتها و دولتها را در سراسر جهان به یکدیگر پیوند داده است و این امر به علت پیشرفت علوم، فناوری ارتباطات و حمل و نقل، رشد فزاینده پیدا نموده و وابستگی کشورها را ضرورت پذیر ساخته است.
در نظام جهانی هیچ کشور و هیچ دولتی نمی تواند خود را بی نیاز و خودبسنده نسبت به دیگر جوامع قلمداد کند.
چرا که انزوا کشورها چه به صورت اجباری و چه اختیاری، سبب فقر و فلاکت آن کشور خواهد شد.
از مصادیق بارز و عینی این امر، دو کشور کره شمالی و جنوبی که هر دو هم جغرافیا، هم فرهنگ، هم زبان و اما؛ با دو دولت متمایز که یکی کمونیستی و یکی دموکرات و آزاد است یکی در ظلمات تاریکی، فقر و انزوا و دیگری در روشنایی و در بهترین شاخص های توسعه یافتگی قرار دارد.
از این رو مشاهده می نمایم نقش تعاملات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با نظام بین المللی همراه با دیگر شاخص ها راهبردی داخلی (آموزش، مدیریت، انگیزه …) تا چه اندازه در بالندگی و شکوفایی اقتصادی و اجتماعی جوامع کارساز خواهد بود.
حال در شرایط کنونی کشور ما شاهد آن هستیم که چگونه تحریم های اجباری شدید توسط نظام سلطه اختلال اساسی در خرید و فروش کالاها، مبادلات بانکی، بیمه، آموزش، تحریم تسلیحاتی، پزشکی، هوایی، دریایی … بوجود آورده است.
کشور ما به عنوان جزء کوچکی از کل نظام جهانیست با توجه به وابستگی تاریخی به درآمدهای نفتی و اقتصاد نفتی؛ تحریم ها، آسیب پذیری ویران کننده ای بر اقتصاد ما وارد نموه است.
در خوشبینانه ترین حالت ممکن، این جزء کوچک (ایران) از یک کل (نظام جهانی) هر چند که در تنظیم روابط بین خُرده نظام های اقتصادی، سیاسی، قضایی، فرهنگی، آموزشی موفق عمل نماید، ولیکن با توجه به وابستگی جزء به کل، دچار خلل و ناکارایی در عملکرد خُرده نظام ها خواهد شد.
در نظر بگیریم، مدیران و برنامه ریزان کشور برای طرح و پروژه ای بهترین برنامه ریزی ها و آیین نامه های اجرای لازم را بر اساس امکانات و وضع موجود تدوین و به اجرا در آورده اند و طرح به خوبی پیش رفته است، به یکباره تحریم های شدیدی علیه کشور وضع می شود در این شرایط نظام پولی، مالی و کل نظام … دچار خلل می شود.
در واقع، این امر سبب اختلال در کل برنامه های تدوین شده و اجرا شده، می شود و تمام رشته ها را پنبه می کند.
می توان در نهایت نتیجه گرفت خُرده نظام کشور در نظام بین المللی و در مقابل تحریم ها و انزوا، تاب آوری لازم را ندارد و در واقع هیچ کشوری در شرایط تحریم سختگیرانه تاب آوری ندارد و دیر یا زود تسلیم شرایط خواهد شد.
چرا که نظام جهانی و خُرده نظام داخلی به مانند دمینو به یکدیگر متصل هستند، به خصوص خُرده نظام ها که به نظام کل وابستگی تام دارد دچار اختلال در سیستم ها شده و نظام های داخلی کارکرد خود را به شایستگی انجام نمی دهند.
در چنین آشفته بازاری که تمام تصمیم گیری و برنامه ریزی ها کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت دچار نقص شده، برنامه ها بدرستی قابل اجرا و پیش بینی نیستند و در چنین شرایطی زمینه های فساد، رانت، دلال بازی به شدت رشد کرده و مدیران و برنامه ریزان سرگردان و سراسیمه می شوند و سازوکارها لازم جهت رفع مشکل را نخواهند داشت و به نوعی سیستم به خصوص سیستم اقتصادی دچار هرج و مرج شده و دیری نمی پاید که سایر خُرده سیستم ها را نیز تحت شعاع قرار خواهد داد.
همان گونه که شاهد هستیم در کشور ما شرایط بد اقتصادی حکفرماست، تورم فزاینده قیمت ها ،کمیابی برخی اقلام اساسی، اختلال در آب خوزستان و بیشتر نقاط کشور، قطع برق، به فنا رفتن سرمایه های مردم در بورس، مهاجرت نخبگان و ورزشکاران ،افزایش سرقت ها، فرار سرمایه های ملی و خرید املاک، ناکارایی در مقابله با کرونا و مرگ و میر شهروندان ایرانی، سوء تغذیه غذایی، کاهش قدرت خرید نمونه های از مشکلات عینی تحریم ها علیه کشور است.
از شاخص های مهم مشکلات عینی تحریم ها این است که مشاهده پذیرند، قابل لمس، مادیند، و غالباً در بازه زمانی کوتاه مدت یک تا پنج سال قابل رفع هستند.
علاوه بر مشکلات عینی، برخی مشکلات جنبه ذهنی و پنهان نیز دارند که آثار آن غیرمستقیم و یا در بلندمدت خود را نشان می دهند.
دورکیم جامعه شناس شهیر فرانسوی جامعه را به مثابه موجود زندهای میداند که افراد و اجزا آن همگی در خدمت به کلیتی که بقای سیستم را تداوم میبخشد، خدمتگزارند.
دورکیم از آن تحت عنوان وجدان جمعی یاد میکند، تنها حاصل تجمع صوری افراد جامعه نیست بلکه چیزی جدای آنهاست که هرگاه لازم باشد از خارج خود را بر تک تک افراد تحمیل می کند (تنهایی؛ 132).
روح جمعی به هنجارها و ارزشهای اجتماعات خاص مانند خانواده، گروههای شغلی، دولت، نهادهای آموزشی و مذهبی گفته میشود (ریتزر؛ ۱۳۷۳).
همانگونه که در سطور فوق گفته شد، تحریم ها آثار عینی سوء داشته است.
جامعه شناسان و کارشناسان فرهنگی برای جامعه روح زنده متصور هستند که در حال حرکت و پویایست.
و این روح زنده متاثر از عوامل بیرونی و شرایط و واقعیت های مادی و عینی نیز می باشد.
از این رو، آسیب مسائل و مشکلات عینی تحریم ها بر ذهنیت و روح جامعه و بر ایستارها ذهنی مردم تاثیرات به مراتب مخرب تر دارد.
این آثار غالباً غیرمستقیم، بطئی، غیر ملموس، طولانی تر، دامنه وسیع تر، ذهنی تر هستند.
بسیاری از جرایم و مشاجرات خانوادگی، نزاع ها، رواج فساد و فحشا، آشفتگی های ذهنی و روانی، تهدید سلامت جامعه، به صورت غیرمستقیم از شرایط تحریمی نشات می گیرد.
به عنوان مثال در المپیک 2020 ژاپن تاکنون که روز دهم را سپری کرده ایم، ایران تنها یک مدل کسب نموده است و این ناکامی و شکست بزرگی برای ورزش کشور ما محسوب می گردد.
اگر اردوها، پاداش های مادی و مسائل مالی را فاکتور بگیریم، بسیاری از این رشته ها به صورت انفرادی برگزار می گردد، این سوال مطرح می گردد که چرا ورزشکاران کشور ما عملکرد بدی داشته اند؟
به زعم بنده در فضایی که کشور و عینیت جامعه پر از مشکل است، فضا و روح جامعه و ذهنیت نیز دچار اختلال شده، از این رو لاجرم عملکرد ورزشکاران المپیکی نیز متاثر از این موضوع است.
استمرار این شرایط بر شاخصه های کلان و کیفی همچون اعتماد اجتماعی، افول سرمایه اجتماعی، افول ملیت گرایی و بر جهان بین دینی، و بر امنیت روانی مردم و نسل های که در شرایط بد تحریمی متولد شدند نیز تاثیر سوء و مخربی خواهد گذاشت.
اینجاست که می گویم تحریم ها هم بر جنبه های عینی، مستقیم و ملموس و هم بر جنبه های غیرمستقیم، غیر ملموس و ذهنی تاثیر گذاشته و خواهد گذاشت و مادر تمام مشکلات جامعه و سوء برنامه ها و زمینه های فساد و رانت را ایجاد نموده است.