ذائقه زیبایی شناختی جهان سومی!
یکی از بنیادین ترین واقعیت های زیبایی طبیعت بشر، آناتومی بدن اوست که در ملموس ترین شکل او را به دو جنس نرینه و مادینه تبدیل کرده است.
علیرغم این که در بیشتر جهات بین دو جنس شباهت های مختلفی دیده می شود با این وجود اصول غیر کتمانی از نظر ايستارهاي نگرشی، فکری و دیگر علایق بین دو جنس دیده می شود.
این امر نیز خود باعث تفاوت هایی در واقعیت اجتماعی زندگی آنان شده است.
همان گونه که در نظریات اندیشمندان مختلف جامعه شناسی از متقدمین، چارلز هورتون کولی و جورج هربرت مید گرفته تا متاخرین، آنتونی گیدنز و پیر بوردیو و… دیده می شود همه بر این باورند که رابطه دیالکتیکی بین فرد و جامعه وجود دارد.
یعنی همان قدر که جامعه بوسیله افراد انسانی بوجود می آید، به همان اندازه نیز فرد تحت تاثیر و الزامات جامعه و ساختارهای اجتماعی قرار می گیرد.
ما در دوره ای زندگی می کنیم که بشر در اوج پیشرفت و دانایی قرار دارد و طبیعت و فن همه در جهت بهبود کیفیت زندگی انسان به خدمت گرفته شده است.
علم پزشکی نیز از این غافله علمی پس نمانده و توفیقات چشم گیری در جهت مقابله با امراض و مشکلات جسمی بدست آورده است.
جراحی زیبایی یکی از شاخه های علم پزشکی است که امروزه بیشتر حالت “ترمیمی” فاصله گرفته و شکل “تزئینی” به خود گرفته است.
در سال های اخیر از انواع و اقسام جراحی های زیبایی بسیار شنیده و یا دیده ایم.
این امر در بین زنان و دختران جوان از عمومیت بیشتری برخوردار است.
همچنین در میان این قشر تکاپو بیشتری در جهت تناسب اندام از طریق لاغر کردن یا چاق کردن، بلندی یا کوتاهی و دیگر طبابت ها … و رسیدن به اندام مطلوب و عامه پسند (به هر شکل ممکن) دیده می شود.
به راستی چرا؟
از آنجایی که در اکثر جوامع و بخصوص در جامعه ما انتخاب و گزینش همسر توسط مردان انجام می شود و در این مناسبت اجتماعی و فرهنگی مرد انتخاب کننده و زن انتخاب شونده اند.
اين روند (انتخابگری و انتخاب شوندگی) در گذشته نچندان دور بصورت متوازني انجام مي شد.
ولی با مدرن شدن جامعه و تغيير سلايق و سبک زندگی، انتظارات مردم شكل ديگري به خود گرفته، متاسفانه با وجود اینکه ما از تمدن غنی اسلامی و ایرانی برخوردار هستیم، انتخاب گری و انتخاب شوندگی از “معیارهای محتوایی” چون تقوا، علم و شایستگی جاهایش را با “معیارهای صوری” چون زیبایی، ثروت ،شهرت و تناسب اندام داده است.
در این اثنا کسانی که از معیارهای صوری بهره ای بیشتری برخوردارند، در رقابت با معیارهای محتوایی و انسانی از قدرت و امتیاز بیشتری برخوردارند.
متاسفانه این نگرش، بعنوان سبک زندگی جامعه امروز ایران درآمده است.
آقایان انتخاب گر سراغ خانم های پر آب لعاب تر می روند و انتخاب شوندگانی که بهره ای کمتری از جمال دارند، به انحایی مختلف سعی در جهت رفع مشکلات زیبایشان برمی آیند.
انواع اعمال جراحی، رژیم های سخت و دیگر مخارج سخت دیگر را بکار می گیرند؛ در این بین کسانی که تمکن مالی جهت رفع مشکلشان را ندارند، از فشارهای عصبی و روحی بیشتری در رنجند و باید شاهد بازار بی رونق خود باشند.
این قضیه به اینجا ختم نمی شود.
اعمال فوق به خانم های مجرد ختم نمی شود.
بلکه بسیاری از زنان متاهل نیز به چنین اعمالی در جهت زیبایی ظاهر و اندام دست می زنند که از چشم هم چشمی اجتماع عقب نمانند و مهم تر از آن، اينكه از چشم شوهرانشان نیفتند!
شوهرانی که در جامعه، شاهد مانکن های خیابانی و دیگر تبلیغات رسانه ای هستند.
این امر نه تنها در اقشار متمکن دیده می شود، بلکه به طبقات متوسط و زیرین جامعه نیز سرایت کرده است.
این فشارها و الزامات اجتماعی چنان در باور و سبک زندگی مردممان شیوع پیدا کرده است که به بی هنجاری مبدل گشته است.
همچنان که دیده می شود، این فشارها و الزامات ساختاری که از سوی جامعه تحمیل می شود، زنان و دختران را قربانی اصلی این ماجرا کرده است.
آنان اغلب با عمل های خطرناک خود را به تیغ جراحی می سپارند،
رژیم های غذایی سختی را متحمل می شوند،
در بسیاری از موارد آنها را از زندگی طبیعی خارج کرده،
حتی به مرگ قربانیان نیز انجامیده است
تا شاید در چشم جامعه و ذائقه مردان مطلوب تر ظاهر شوند
و از دایره زیبایی بیرون نمانند.
نمی توان در اینجا نقش نظام سرمایه داری که طریق فیلم ها و تبلیغات کذایی خود به تغییر نگرش و باورهای مردم می پردازند را ندیده گرفت.
آنها ملت ها را مشغول ظواهر می کنند.
هم کالاها و خدماتشان را عرضه کنند و هم آنها را از غافله علم و دانش به دور اندازند و خودشان یکه تاز میدان خرد و دانش باقی بمانند
و مردم و جوانان ما هم در شوق و ذوق ظاهرشان عمری را به بطالت تلف کنند.
نظام اجتماعی و فکری غالب در جامعه به سمت و سوی نیل پیدا کرده که متاسفانه ظواهر امور ارجح تر از معیارهای علمی و اخلاقی شده
و از علم بخصوص از علم پزشکی انتظار دارند تا جای که ممکن است در ظاهر جسمیشان تغییر و تحول ایجاد کند.
ذائقه زیبایی شناختی جهان سومی ما، برای کشور چون ما که در حال توسعه هستیم، بسیار نامطلوب و مضرر است.
وقت و انرژی که باید صرف پیشرفت مملکت و واکندن از رتبه پایین مان در نظام جهانی شود، مصروف پدیده های زیباشناختی ظاهری و کالایی مصرفی و آرایشی غربی و شرقی می شود
و این چرخه معیوب عدم توسعه کشور متاسفانه با این طرز تلقی و نگرش همچنان ادامه پیدا می کند.
البته تصویری که ارائه کردید، وضع اسفبار جاری تمام دنیاست و منحصر به کشور ما نیست