رویکرد نوین سازمانی؛ مدیریت دانش برای ایجاد سرمایه
مدیریت دانش فرایندی است که به سازمانها یاری میکند اطلاعات مهم را بیابند، گزینش، سازماندهی و منتشر کنند و تخصصی است که برای فعالیتهایی چون حل مشکلات، آموختن پویا، برنامهریزی راهبردی و تصمیمگیری ضروری است.
تعریف اسوان از مدیریت دانش یکی از بهترین تعاریف قلمداد میشود: مدیریت دانش هر گونه فرایند یا عمل تولید، کسب، تسخیر، ترویج و جامعهپذیری و کاربرد آن است، در هرجایی که دانش استقرار یابد، یادگیری و عملکرد سازمان را افزایش میدهد.
کویتز مدیریت دانش را چنین تعریف مینماید: فرایندی که از آن طریق سازمان به ایجاد سرمایه حاصل از فکر و اندیشه اعضاء و دارایی مبتنی بر دانش میپردازد.
تعاريف بسياري برای مديريت دانش وجود دارد.
به زبان ساده، مديريت دانش سازمان دادن برای دانستن است.
كوششی است هماهنگ برای تصرف دانش حياتی سازمان، اشتراك دانش ميان يك سازمان و برجسته كردن در حافظه جمعی سازمانی برای بهبود تصميمگيری، افزايش بهرهوری و نوآوری.
مديريت دانش شامل تصرف دانش، خرد، تجربيات با ارزش افزوده كاركنان سازمان، آسان كردن بازيابی دوباره و نگهداری آن به عنوان دارايی سازمانی است.
مديريت دانش كوششی برای تبديل دانش كاركنان (سرمايه انسانی) به دارايی مشترك سازمانی (سرمايه فكری ساختاری) است.
«ارنست انديونگ»، يكی از رهبران مديريت دانش درون سازمانی، احتمالاً بهترين تعريف دانش را ارائه می كند كه عبارت است از: آنچه افراد جهت انجام مشاغل خويش بدان نياز دارند.
هدف مديريت دانش، ايجاد يك سازمان يادگيري و شراكت با ايجاد جريانی بين مخازن اطلاعات ايجاد شده توسط افراد قسمتهای مختلف شركت (مالی، عملكرد و هوش رقابتی) و مرتبط كردن آنها به يكديگر است.
مديريت دانش شركت، می تواند گسترهای از ويژگی های عملكرد سازمانی را با قادر ساختن شركت به «عملكرد هوشمندانهتر» بهبود بخشد.
اين به خودی خود حركت تازهای نيست، چراكه كوشش سازمانها برای مهار منابع و فرايندهای درونی خود درگذر سالها، به جنبشهای گوناگونی مانند مديريت كيفيت فراگير، نظامهای متخصص مهندسی مجدد فرايندهای تجاری، سازمان ياد گيرنده، توانايی های اصلی و تمركز راهبرد انجاميده است.
مديران خوب در سازمانها به صورت اتفاقی و موردی، از دانش افراد ماهر و با تجربهای كه استخدام كردهاند و از فرايندها، برای مديريت مؤثر استفاده كردهاند.
اما تنها مدت كوتاهی است كه سازمانها به گونهای رسمی و نظام مندتر، به اين موضوع متمايل شدهاند. دانش، عاملی بنيادی است كه كاربرد موفق آن، سازمانها را ياری می كند تا خدمات وكالاهايی بديع ارائه دهند.
در شناختشناسی، علوم اجتماعی و روانشناسی، منابع فراوانی پيرامون معنای «دانش» و «دانستن» يافت می شود.
با اين حال، وجه تجاری دانش بسيار عملی تر است. هنوز هيچ تعريف واحد يا اتفاق نظری پيرامون معنای مديريت دانش وجود ندارد.
داونپورت و پروساك، دانش را چنين تعريف می كنند: «تركيب سيالی از تجربههای كسب شده، ارزشها و بينش تخصصی كه چارچوبی برای ارزيابی و كسب تجربهها و اطلاعات تازه فراهم می آورد».
دكتركارا اودل، رئيس مركز آمريكايی بهرهوری و كيفيت اظهار می دارد كه دانش، اطلاعاتی است كه دارای ارزش باشد.
بيشتر افراد و سازمانها مديريت دانش را به دلايل زير به كار می گيرند:
افزايش همكاری
بهبود بهرهوری
تشويق و امكان نوآوری
غلبه بر اطلاعات زيادی و صرفاً تحويل آنچه مورد نياز است
تسهيل جريان دانش مناسب از تأمينكنندگان به دريافتكنندگان بدون محدوديت زمان و فضا
تسهيل اشتراك دانش ميان كارمندان و بازداشتن آنان از اختراع دوباره چرخ به كرات
تصرف و ثبت دانش كاركنان قبل از اين كه آنان شركت را ترك نمايند
اطمينان يافتن از اين كه دانش با ارزش به هنگام ترك كارمند از دست نمی رود
افزايش آگاهی سازمانی از خلأهای دانش سازمان
كمك به شركتها كه سبقت جو باقی بمانند با افزايش آگاهی آنان از استراتژی ها
محصولات و بهترين كاركردهای رقيبانشان و بهبود خدمات مشتری.
مديريت دانش؛ مجموعهای از فرايندها برای فهم و به كارگيری منبع استراتژيك دانش در سازمان است.
مديريت دانش، رويكردی است ساختيافته كه رويههايی را برای شناسايی، ارزيابی و سازماندهی، ذخيره و به كارگيری دانش به منظور تأمين نيازها و اهداف سازمان برقرار می سازد.