علمی تحلیلی

تحلیل جامعه شناختی بر خودکشی دختران اصفهانی

چند صباحی است که برخی اتفاقات و رخدادهای نادر سبب جریحه دار شدن روح جامعه شده است و این مشکلات اجتماعی هراز چندگاهی از گوشه ای سرباز می زنند، آسیب های نوپدیدی که قبلاً یا نبوده و یا کمتر دیده می شده است.

یکی از آن ها، دو دختر نوجوان بر روی پل شهید چمران اصفهان دست به خودکشی زده و منجر به مرگ یکی از دختران و مجروح شدن شدید دیگری شد. پیرامون این اتفاق سخنان و تحلیل های گوناگونی به میان آمده است.

پس از چند روز کلیپی در سایت ها و خبرگزاری ها منتشر شده است که در آن دو دختر نوجوانان آخرین وصیت و دیالوگ های خود را در مسیر قربانگاه با گرفتن فیلم نشان می دهند.

در این مجال به تحلیل جامعه شناختی پیرامون آخرین گفتگوهای آنان قبل از خودکشی می پردازیم:

متن گفتگوی دو دختر بر گرفته از فیلم:

عسل: سلام به تمام کسایی که دارند، ما رو می بینن و همچنین کسایی که خیلی با غرور باهامون رفتار کردن. الان راهی پل عابر پیاده هستیم.

نیلوفر: نه. پل ماشین‌رو.

عسل: یکسری حرف‌هایی بود که حال نوشتن وصیتنامه نداشتیم (با خنده) ما حال درس خوندن هم نداریم، چه برسد به نوشتن وصیتنامه. می‌خواستم بگم خیلی دلم براتون تنگ میشه، میدونم کار اشتباهیه، ولی شرایط اینجوری ایجاب میکنه.


نیلوفر گوشی را می‌گیرد: (با شوخی) واقعا جیگرم کباب شد. منم سلام می‌کنم به تمام کسایی که این فیلم رو می بینن، به خصوص آقا محمد. دارم می‌میرم به خدا (نوعی ترس از اقدام به خودکشی) دیدی راست بود؟ دیدی فکر کردی، شوخی می‌کردم؟

عسل: زود باش

نیلوفر: دیدی بهت گفتم بیا، خر شدی نیومدی. خر شدی

عسل: فقط خدا وکیلی مشکی نپوشید که …

نیلوفر: دقیقاً. میایم تو خوابتون و می بری متون. حالا کجا می ریم؟ بهشت یا جهنم، وای!

عسل: رفتیم خبرتون می‌کنیم. به خواب تک‌ ‌تکتون میام. علی‌الخصوص…

نیلوفر: محمد هم بگو

عسل: مسخره ‌‌بازی بسه. خدا وکیلی خیلی دوستون داریم، اما شما هم کم حرص ندادید. چاره‌ای نیست. چی کار کنیم؟

نیلوفر: مراقب مامان منم باشید، گناه داره. نی‌نی داره.

عسل: مراقب داداش منم باشید. اون دیگه نه آجی داره نه مامان.

نیلوفر: همون که گوشت خالیه. واقعا خیلی سخته.

عسل: اینجا پارک محله است. خیلی باهاش خاطره داریم. خیلی ترس داره. مثل خر چیز خوردیم. 40 هزار تومن دادیم، چیز خوردیم. امیرعلی یک ماه شد، خبری ازم نگرفتی؛ اما این بار که خبر بگیری، خبر مرگم‌ رو می‌شنوی. خیلی دلم برات تنگ میشه. برای همه آرزوی خوشبختی می‌کنم.

نیلوفر: خداحافظ. خداحافظ

آنچه که در گفتگوی بالا دیده می شود به زعم بنده حاوی چند پیام و آسیب جدی است که این دو قربانی دچار آن هستند. مشکلاتی که در جامعه خیل زیادی از جوانان و نوجوانان با آن دست بگریبانند.

1- ذوب شدگی فکری و اجتماعی آنان در فضای مجازی

2- عدم مهارت و آموزش لازم در رابطه با جنس مخالف و محیط های پیرامونی در سنین حساس نوجوانی

3- ضعف ایمانی، اعتقادی و اخلاقی.

  • ذوب شدگی فکری و اجتماعی آنان در فضای مجازی:

 با گسترش و عمومیت فضای مجازی در جامعه، شاهد آن هستیم، کاربران زیادی از طیف های مختلف مدت های مدیدی را در شبکه ها مجازی بسر می برند. بطوری که روابط مجازی و خُشک جای روابط انسانی و چهره به چهره را گرفته، همچنین بمباران اطلاعاتی که لحظه به لحظه از سوی شبکه های مجازی منتشر می شود، تاثیرات مستقیم و غیر مستقیمی در اختلالات  روان شناختی و مناسبات اجتماعی داشته است.

در مورد حادثه اصفهان گذشته از عوامل روان شناختی و مشکلات خاصی که احتمالاً آن دو دختر با آن مواجه بودن و باید به صورت کارشناسی مورد کنکاش قرار گیرد. با توجه به آنچه در فیلم دیده می شود، قربانیان حادثه دچار نوعی غرق شدگی فکری و اجتماعی در فضای مجازی هستند.

بطوری که افراد مورد خطاب وصیت مجازی آنان، نه افراد و اعضای خانواده هستند، بلکه کسانی هستند که در فضای مجازی با آنها آشنا هستند و میلیون ها کاربری که به زعم آنان فیلمشان را در شبکه های مجازی خواهند دید.

 آن دختر ها ذوب در روابط و مناسبات دنیایی مجازی گشتند، خود واقعی و انسانی خویش را گم کردن، گستره بی انتهای از ناکجا آباد، دنیای مجازی که در آن خودشان به احتمال زیاد صحنه ها و حوادث زیاد و هیجانی را مشاهده کردند.

در جامعه ذوب شده مجازی همه چیز به بازی گرفته می شود افراد دچار هیستری مجازی اند، مستحیل در دنیای غیر از دنیای حقیقی، که در آن زمان و مکان و هویت انسانی گم می شود و یا در مورد این حادثه، تمام هستی و وجود دو دختر به عالم  فضای مجازی سپرده می شود.

  • عدم مهارت و آموزش لازم در رابطه با جنس مخالف و محیط های پیرامونی در سنین حساس نوجوانی:

دوران نوجوانی یکی از پر تلاطم ترین دوران حیات افراد محسوب می شود که با بلوغ جسمی آغاز شده و مناسبات دوران کودکی فرو می ریزد. فرد پا به مرحله نوینی از دوران حیات خود می نهد که دوران گذار از دوران کودکی به جوانی است و حساسیت ها و نیازها این دوران بسیار مهم هستند.

همانگونه که نوزاد به آغوش مادر نیاز حیاتی دارد در عصر کنونی نوجوانان به آغوش و توجه خانواده نیاز فوق حیاتی دارد. چرا که هر گونه غفلت سرانجام ناخوشایندی خواهد داشت.

 بخصوص برای نسل امروز که در فضای مسموم، باز مجازی و رسانه ای قرار دارند و مناسبات و سبک زندگی نسل های دهه هفتاد و هشتاد بسیار آزادتر از همتایان دهه شصت و قبل تر آن شده است.

در مورد فیلم منتشر شده از دختر ها، نکته دیگری که نمود بیشتری دارد. دختران، در چند مرتبه اسم دوستان جنس مخالفشان را به میان می آورند و از بدعهدی و لجبازی با آنان سخن می آورند.

درگیر شدن به مسائل عاطفی در این برهه سنی که هنوز به بلوغ فکری نرسیدند و باید برای ترسیم آینده خود و کشورشان تلاش نمایند، خیلی زود بنظر می رسد.

باید توجه داشت خانواده ها چتر نظارت بیشتری بر سر نوجوانانشان اعمال نمایند.

نیازها و تهدیدهای که متوجه این افراد در این دوران می شود را خوب بشناسند و تدابیر لازم جهت برآوردن آن اتخاذ نمایند.

توجه به نوع پوشش، مراودات دوستانه، مراوده با جنس مخالف، دور نگهداشتن نوجوانان از فضای مجازی یا در کنترل قرار دادن و نظارت محسوس و غیرمحسوس بسیار ضروری است.

نهادهای مرتبط با نوجوانان بخصوص در مدارس و دانشگاه ها، آموزش ها و مهارت های نوین را در برخورد با  آسیب های نوپدید اجتماعی را به این قشر حساس بدهند.

  • ضعف ایمانی، اعتقادی و اخلاقی:

متاسفانه هر چه تمدن بشری رو به جلو می رود و جامعه مدرن تر می شود بر بی اخلاقی و ضعف ایمان افراد افزوده شده و دچار دنیا زدگی می شوند.

سومین نکته مهمی که از سخنان دختران پیداست، مسئله اعتقادات مذهبی و اخلاقی است.

در چند جا، از بهشت و جهنم، لباس مشکی، شیون زاری سخن… می گویند.

بنظر می آید، دختران دچار مسخ و پوچی و سرخوردگی از دین و  مذهب نشده اند.

یعنی اعتقاد به زندگی و مرگ دارند، ولی آنچه که کمرنگ است ضعف در ایمان، اخلاق و توحید عملی است.

دین و مذهب در مدارس، رسانه ها و خانواده تبلیغ و ترویج می شود، ولی درونی نمی شود.

ضعفی که بسیاری از ما دچار آن هستیم. اهداف دین ، رسالت و تقدس آن را قبول داریم، ولی از درک صحیح و واقعی آن عاجزیم.

نهاد مهم خانواده و نظام آموزشی و نهادهای مذهبی و رسانه های جمعی… در ترویج و درونی کردن ارزش های اخلاقی و مذهبی باید اهتمام بیشتری در سوق دادن عملی افراد، بخصوص نوجوانان به دین و مذهب عملی داشته باشند.  

دکتر محمد لکزایی

دکترای مسائل اجتماعی ایران

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا