حسین (ع) به مثابه سرمایهی دینی
دین حقیقی نیاز به نمادها و عناصری به عنوان نمونهی عینی دارد.
دین ازجمله مجموعهای از اصول اعتقادی است که پیروان خود را به رعایت آنها دعوت میکند.
از این جهت، رویکرد دین نهادینهساختن ارزشهای موردنظر خویش در رفتار پیروان خویش است.
دین حقیقی از سوی پیروان خود به انحراف میرود. این امر برای همهی ادیان اتفاق افتاده است.
آنها دین را بر باورهای پیشا_دینی جامعه که در آگاهی جمعی آنها نهادینه شده، انطباق میدهند و بدین ترتیب آن را از درون تهی میکنند و به پیرایههای تاریخی اش میآلایند و اضافات فرهنگی را بر آن میافکنند.
به همین خاطر است که داشتن نمونههایی عینی از انسانهایی که دین بر آن است بسازد، به جویندگان حقیقت کمک میکند تا خود را بر گونهی تبلوریافتهای از دین بسازند.

در میان مسلمانان، از همان نسل اول ظهور اسلام، بزودی اختلافات اساسی رُخ نمود، آن چنان که جنگهایی به ویژه در زمان خلافت امام علی ع میان آنان درگرفت.
رویارویی مسلمانان نسل اول در مقابل یکدیگر حاکی از اختلاف آنها در برداشت از دین اسلام بود.
حسین بن علی (ع) نیز با همین پدیده مواجه گردید به گونهای که آنهایی که رودرروی او ایستادند و سودای کشتن او را محقق ساختند، نه کافران، بلکه مسلمانانی بودند نمازخوان و روزهبگیر و متشرع.
رویارویی سازمانیافتهی جماعتِ مسلمانِ متعصبِ فاقدِ آگاهی باطنی و قدرتِ تشخیص با امام حسین (ع) و یاران فرهیختهاش نشان میدهد که تنها یک نوع اسلام و یک دسته مسلمان واحد وجود نداشته و ندارد و مسلمانانِ معتقد و پژوهشگرانِ بی طرف نیازمند معیارهایی قابل اتکا برای تشخیص دینداری حقیقی از دینداری جعلی هستند.
حسین (ع) از آن دینی دفاع میکند که زیر بار زور نمیرود، تحمیل را برنمیتابد،
برای حفظ جان خویش، حکومت ستمکار را تایید نمیکند،
با قدرت فاسد به نام دین ساخت و پاخت نمیکند،
باطل را به رسمیت نمیشناسد تا امان یابد،
آرامش خود را از راه بیعت با حکومت زورگو تامین نمیکند،
به قیمت ذلت زندگی نمیکند،
حفظ عزت اش را بر زندهماندن ترجیح میدهد
و دیگرانِ همراهش را در انتخاب راه زندگی آزاد میگذارد تا خود انتخاب کنند.

آنچه او کرد، تحقق بخشیدن به همان اصول حقیقی دین است.
او نماد تبلوریافتهی دین حقیقی است.
عملکرد او در مقابله با مسلمانانِ ره گم کردهی ایستاده در پشت حکومت یزید و ابن زیاد، همان دین تحقق یافته است.
وجود او فرقان است؛ قدرت تشخیص میان دین حقیقی و دین جعلی، میان نیکی و پلیدی.
او سرمایهای مبنایی و الگویی برای دین و دینداران است که به کمک مرام و ویژگیهای رفتاری او میتوان در صفبندی پیوسته میان انواع مسلمانان راه صحیح مسلمانی را از بیراهههای متنوع ستم و فساد و نادرستکاری و جنایت و زورگویی به نام دین تشخیص داد.