خلاق و ابداعی

چیستی شب های قدر

در چیستی شب های قدر سخن بسیار است ولی بگذارید از اینجا شروع کنم که:

«قدر» در معنی لغوی از جمله یعنی: ارزش، بها، قدر و شأن و بزرگی، ارج و قیمت، بر بهای چیزی افزودن، نصیب و قسمت، سرنوشت، تقدیر و مقدرکردن.

پیوند دادن شب های قدر با ماه رمضان در اسلام نشان می‌دهد که ارزش و سرنوشت آدمی می‌تواند در ارتباط با پیوند با قرآن و روزه‌داری تقدیر شود.

تلقی عامیانه از این شب‌های قدر، این است که گمان می‌کنند با گریه و زاری و قرآن برسرگیری در این شب ها و بدون وصل با محتوای قرآن و بدون تزکیه ورزی و تقواپیشه گی می‌شود بار سنگین خطاها و جفاها و خیانت‌ها و ستم‌ها را بر زمین نهاد و با ناله و ندبه، خداوند را فریفت و با اشک‌های بدون اخلاص، تقدیری مبارک و پربرکت برای خود رقم زد.

هستند اسلام آورندگانی بسیار که گمان می‌کنند در این شب‌ها امکان تقلب وجود دارد که با اشک ریزی و ناله و قرآن بر سر گذاریِ ریاکارانه و دعاهای به زبانِ صرف آلوده می‌توان سرنوشتی مبارک به سوی خود جلب کرد.

اینچنین است که عوام، آموزه‌های بیدارکننده‌ی دین را به مبنایی برای سازماندهی حقیرانه‌ی زندگیِ نازل خود تبدیل و از محتوا تهی می‌کنند.

موضوع از این قرار است که یازده ماه روزمرگی، ممکن است تقوای آدمی را که همان نیروی خودکنترلی و توانِ مدیریتِ بر خود است را چنان ضعیف کند که انسان را احیایی بباید.

خداوند ماه رمضانی را درنظر گرفت تا انسان با درک روزهایی از این ماه، با پرهیز از ارضای نیازهای غریزی و طبیعی، تقوای خود را تقویت، ترمزهای درونی خود را تعمیر، روح خود را ترمیم کند، وجود خود را تعالی بخشد و درون خود را توسعه دهد.

مدیریت بر خوردن و آشامیدن، بر چشم و گوش و بر زبان و دهان و بر تمایلات جنسی یعنی از سطحِ نازلِ موجودی غیر اهلی رهاشدن و به سطحی متعالی ارتقا یافتن.

اگر درختِ وجودِ انسان در این ماه چنین بار دهد، مسلمان: یعنی تسلیم شده و متقی: یعنی مسلط بر خویش شده است.

انسان برای رسیدن به این هدف، به برنامه‌ خودسازی متمرکز و موثری نیاز دارد تا احیا بشود.

احیا یعنی: تولد دوباره، یعنی بازگشت به زندگی، یعنی زنده شدن پس از مرگ، تجدید حیات و نوزایی.

درست مانند فرد نیمه مرده‌ای که در بیمارستان با شوک های پرقدرت و مکرر او را احیا می‌کنند، یعنی به زندگی باز می‌گردانندش، انسانِ گرفتارِ روزمرگی نیز دچار مُردگی شده، هرچند که خود را زنده می‌پندارد.

لذا قرار است در ماه رمضان خود را از مردگی رهانیده و به قرآن و روزه‌داری زنده و احیا کند.

اگر موفق به این کار سترگ شود، مقام و ارج و بزرگی و قدر و شأن و ارزش و فضیلت می‌یابد و بر بهای وجودی اش افزوده می‌شود و درکی والاتر از خود پیدا می‌کند و افق درونی اش توسعه می‌یابد.

در اینصورت لایق تقدیری نیکو و مبارک می‌شود که این تقدیر را از طریق تزکیه و تقوا، خود تدبیر و مقدرکرده است و خداوند نیز با به کارگیری همه‌ ابزار لازم (فرشتگان)، چنین فردی را در این راهِ زیبایِ رستگاری یاری می‌دهد.

بدین ترتیب او با معماریِ ساختمان درون خویش و تعمیر بافت‌های فرسوده‌ی وجود خویش به انسانیتِ بالقوه‌ی خویش، فعلیتی متعالی می‌بخشد، چراکه او تسلط بر خویشتن اش پیدا کرده و این او را افزونیِ قدر و اعتلایِ شأن می‌دهد.

اینچنین است که نزد خدا به واسطه‌ی چنین تلاشی که برای ساختن و پرداختن خود کرده، گرامی تر می‌شود و فضل خدا را جذب می‌کند.

این عزیزِ پُربها که در مرتبتِ فضیلت ارتقا یافته، لیاقت پیدا می‌کند که به مقام بیداری و زنده بودن و مسلمانی (تسلیم شدگی) برسد که: همین زنده شدن، او را برای خدا پرورانده است.

پس تقدیر نیکو و مبارک برای انسان‌هایی مقدر می‌شود که از فرصتِ رمضان استفاده نموده، به پیام‌های محتواییِ قرآن وصل شده‌اند، احیای وجودیِ خود را تحقق می‌بخشند و قدر و ارزش خود را ارتقا می‌دهند، تا ققنوس وار از خاکسترِ روزمرگی ها ببالند و تولدی دوباره بیابند.

آنان شب‌های قدر، نتایج این فرایندِ تعمیر خود را به نجوا مرور می‌کنند، شب‌هایی که در آن، انسانِ بیدارشده، زنده شدنِ دوباره‌ی خود را با خدا زمزمه‌ای عاشقانه می‌کند.

به همین خاطر است که یک شب از این شب‌های بیدارکننده‌ حیاتِ نو بخش، از هزار ماه خفتگی برتر است.

دکتر بهروز مرادی

جامعه شناس، استاد دانشگاه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا