هر چیزی را بهر کاری ساختند؛ عقلانیت در مصرف، نه مصرف زدگی
با نگاهی اجمالی و دیدگاهی مقایسه ای به زندگی در گذشته ای نه چندان دور با زندگی انسان ها در این عصر مصرف زدگی و مصرف گرایی مدرن به راحتی در می یابیم
که در زندگی گذشته حتی برای هر کنش و رفتار انسان ها یک کارکرد در نظر گرفته می شد
و در خرید و تهیه ملزومات زندگی واقعاً کالایی خریداری می شد که نیازی از زندگی را بر طرف می کرد
و حتی یک وسیله شاید مثل انسان های همان دوران چندین مشکل را حل می کرد.
بطوری که تشک برای خوابیدن و کتری و قوری برای تهیه چای کاربرد اساسی داشت و نیاز خانه را برطرف می کرد.
اما، در خانه های امروزی که دیگه چای را هم به خاطر حرف و حدیث های امروزی مصرف نمی کنیم و یا کم مصرف می کنیم، اما مصرف زدگی باعث شده است که
چای ساز دیجیتالی (high class)، سماور ۱۰ لیتری مارک … و کتری و قوری هوشمند و فلاکس سخنگو که با آدم حرف می زند در قسمتی از آشپزخانه به خواب ابدی آرمیده اند تا برای روز مبادا سر از آشپزخانه بیرون آورند.
مبلمان چندین نفره سلطنتی برای میهمانان آنچنانی که هرگز درب منزلمان را نخواهند زد، منتظرند
و سرویس غذا خوری ده نفره در سراسر آشپزخانه مان که همیشه دونفره بر روی آن پیتزا و ساندویج مرغ و ژامبون و …. می خوریم.
این آشپزخانه را به قفس کوچکی تبدیل کرده است که با حضور یک نفر در آنجا جای تردد برای نفر دوم وجود ندارد و Led اینچ بالای …. که نصف دیوار ۳*۶ متری سالن نشیمن خانه را به خود اختصاص داده است
و امان از یک بار فرصت سر بلند کردن از گوشی اندرویدیمان برای تماشای آن دیوار سیاه جادویی
و انگار حتی روشن و خاموش کردنش را از یاد برده ایم و پنجره دوجداره مدل …. که برای نورگیری سالن پذیرایی و اتاق های خواب و آشپزخانه را که موقع احداث این خانه با هزاران زحمت مهندسین عزیز (نقشه کشی، معماری و …)،
با لحاظ نمودن شمالی و جنوبی زمین طراحی شده بود،
به خاطر پیشرفت علم طراحی و دکوراسیون داخلی خانه با نصب پنل و پرده و … در پشت آن قائم شده
و بجای جبران نور آن مجبور به نصب پروژکتور و کانال نور مخفی و لامپ های چندصد واتی شده ایم.
ماشین ظرفشویی دیجیتالی که اصلاً استفاده نشده، ولی گویا دیگه از مد افتاده است.
ولی ما که فرصتی برای طبخ غذا نداشته ایم
و تنها ظرف غذایمان کارتن مقوایی پیتزا و فویل پیچیده شده فست فودهایمان بود
که پس از مصرف در سطل آشغال جای خوش می کردند
و میهمانی هم که تاکنون برایمان نیومده است تا کارتن بسته بندی ظروف چند میلیونی با خط و خال های نقره ای و روکش طلایی را که در اول ازدواجمان خریداری کرده ایم، بازکنیم
و گویا آنها هم دیگه از مدل افتاده و باید فکری به حالش بکنیم و انواع زودپزها و دیرپزها و هم زنها و ….
گویا در یک فروشگاه های کلاس لوازم خانگی نشسته ایم و …
که گاهاً به خاطر همین سلیقه های کذایی مجبوریم فضا و متراژهای بالاتری را انتخاب کنیم و …..
مع الوصف اینها فقط گوشه ای از مصرف زدگی است که حکایت از عدم کارکرد وسایل تجملاتی دارد که در زندگی های امروزی به عنوان ضروری ترین کالاها حتی در اولین روزهای آشنایی دو زوج جوان ذهنشان را نسبت به زندگی سوق می دهد.
اینجاست که می گوییم در زندگی های گذشته هر چیزی را بهر کاری …. و حتی حرف های آن زمان هم بهر هر دردی دوا بود
و یک نصیحت یک بزرگ تر، چراغ هدایت یک مسیر زندگی بود و بس.
پس بیاییم در مسیر اصلی زندگی قرار بگیریم و با استفاده درست و منطقی از ابزار،اثاثیه ها، تکنولوژی ها و تجهیزات، موانع های فرعیم را به عنوان نیازهای اصلی تداعی نکنیم.
چون هر چیز در جایش خوش است و استفاده از آن موجب لذت می شود
تا اسیر مارک های تبلیغاتی و برندهای مصرف گرایی و چشم و هم چشمی های کذایی نشویم.