انگ ها و خودکشی
تصور کنید انسانی در جامعه سنتی روستا توانایی باروری و داشتن فرزند را نداشت، چه نگاه ها و قضاوتهایی نسبت به عملکرد جنسی وی شکل میگرفت و این فرد در عرصه حیات اجتماعی بهتدریج دچار انفعال و انزوا میشد و انگ «خواجه» را میپذیرد.
البته هر انگی انسان را نمیکشد. برخی مواقع «انگ ها» حول جسم انسان مانند «كچل»، «کور»، «گنده»، «لاغر و مُردنی»..
اما افراد در مقابل انگهایی حول مساله اعتیاد «معتاد، شیرهای، بنگی، تزریقی و.» قدرت طرد کنندگی زيادی برای افراد دارد، «دستکج»، يا دزد، «حرامی» و مسائل ناموسي (تهمتهای جنسی و هرزگی)، «دیوانه و روانی» مقاومت میکنند و گاهی اوقات اين مقاومت به خودكشی منجر شود.
یکی از نشانههای باور عمیق جامعه سنتی به «جسممندی» توجه به نقش جسم در مسائل جرم، بزهکاری و گناهکاری و جسم را مقصر میدانند.
هنگامی فردی مرتکب خیانت یا روابط نامشروع میشد او را میکشتند و در برخی مواقع اندام جنسی او را مُثلِه میکردند.
زیرا میپنداشتند اندام جنسی نقش اصلی را جرم داشته و تفکر، عقلانیت و مسائل عاطفی و روحی را در آن اهمیت کمتری داشت.
بسیاری از خودسوزیهای زنان به دنبال دریافت تهمتها، افترا و انگها که قدرت تخریب گری بالایی دارند، صورت گرفته است.
برخی واژهها و ناسزاها از دیدگاه انگ خوردگان جامعه همچون آتش است و تمام وجود فرد را به آتش می کشاند.
حتی زنان با اعتقاد و پای بندی به جسممندی، اعتراض خود را با به آتش کشیدن اندام خود به همه نشان میدهند؛ زیرا بر اساس فرهنگ خانوادگی انتظار دریافت این گونه انگ ها را نداشتهاند. در جامعه سنتی بیشتر انگ ها حول روابط اخلاقی و جنسی است.
زبان ارتباطی جامعه سنتی، جسم است.
این «انگ ها» میتواند یادآور تجارب تلخ خیانتها و مسائل ناموسی باشد.
افراد در جامعه سنتی بهتدریج میآموختند در چه شرایطی بر دیگری انگ بزنند و هم چگونه کاری کنند که از دریافت انگها دوری کنند.
در واقع، درک و شناخت عمیق مردم از قدرت تخریب گری انگها موجب میشد یک انضباط شدید بر جسم، رفتار و کردار خود اعمال نمایند.
«انگ ها» بهمثابه یک «خُردهفرهنگ» نقش مهمی در هنجاربخشی و انضباط بخشی روابط در هم تنیده اجتماعی دارند.
منبع:
بهرامی، اردشیر (1398)، فرهنگ، توسعه و خودکشی در غرب ایران (چاپ دوم)، تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی.