اکوفمینیسم: زنانی برای نجات زمین
کار بازتولیدی بنیان هرجامعه ای است و مادران در تجربۀ عملی نحوۀ حفظ چرخه زیستی در بدنشان، مراقبت از حیات و نجات زمین را یاد گرفته اند.
همینطور دهقانان و گردآوران خوراک نیز خود را با چرخه های زمین وفق می دهند و آن را تجدید می کنند.
این کارگران بی جیره و مواجب عمدتاً در اقتصاد جهانی دیده نمی شوند و البته به قدر کافی در جامعه شناسی، محیط زیست در عرصه دانشگاهی نیز مغفول مانده اند.
اما می توان اذعان داشت که این سه گروه – مادران، دهقانان و گرد آوران خوراک – همگی با هم طبقه ای را شکل می دهند که به دلیل مهارت های مادّی شان در میسر کردن حیات روی زمین، توانسته اند نقش اساسی در شرایط کنونی (در مواجهه با تغییرات اقلیمی) برای نجات زمین داشته باشند.
واژۀ فمینیسم بوم شناختی (اکوفمینیسم)، به طور گسترده برای توصیف سیاستی استفاده می شود که به بوم شناسی و فمینیسم، همچون مبارزه ای واحد می پردازد و فرودستی تحمیل شده بر زنان، دهقانان و بومیان را به چالش می کشد.
این واژه از زمانی ظهور کرد که شرایط زندگی در نواحی شهری و اجتماعات روستایی در معرض خطر قرار گرفت.
زنان یا مردان ممکن است در کارهای تائیدکنندۀ زندگی نقش داشته باشند، اما در سراسر جهان و در طول تاریخ این زنان هستند که به لحاظ اجتماعی در
جایگاه مراقبت گری
و تدارک دهندگان
و مدیران امنیت غذایی خانواده ها نقش آفرینی کرده اند.
و بر همین اساس، این زنان هستند که در وهله اول و با احساس خطر اقدامات محیط زیستی در جهت حفظ اکوسیستم انجام داده و مداخلاتشان در این عرصه فارغ از هر گونه وابستگی سیاسی و قومیتی است.
از دهه 70 میلادی زنانی از هر قاره هستند که همچنان در حال واکنش و به چالش کشیدن سیاستها در خصوص مسائل مختلفی چون
آسیب های جانبی جنگ به محیط زیست
مصرف گرایی بی رویه
سرمایه داری و مدل های توسعه ای مخرب
گرمایش زمین
امنیت غذایی و مسأله آب هستند
و اقدامات این زنان را «اکوفمینیسم» (Ecofeminism) می نامند.
آنها چه مخالف آلاینده های سمی باشند، یا مخالف کشاورزی صنعتی و تراریخته ای، یا مخالف جنگل زدایی و انرژی هسته ای، همه این زنان موفق شده اند «امری محلی» را به «امری جهانی» برای نجات زمین متصل نمایند.
زنانی در سراسر آفریقا که معدن کاری های مجاور روستاهایشان، معیشت ایشان را به مخاطره انداخته است، جنبش «WoMin» راه انداخته اند که یک شبکۀ ضد استخراجی است و مانیفست اکوفمینیستی خود را دربارۀ تغییرات اقلیمی و نجات زمین دارد.
مادران آپالاشی در آمریکا اقدام مستقیمی را علیه معدن کاوی قله کوه توسط صنعت ذغال سنگ سازماندهی کرده اند.
در هند جنبش Navdanya برای حفظ تنوع زیستی بانک نگهداری دانه های ارزشمند و بومی دارویی دارند تا آنها را از گزند صنعت حق امتیاز دارو حفظ نمایند.
در سیچوان چین، زنان دهقان با احیای دانش بومی حفاظت از خاک که قدمتی تاریخی دارند، باروری خاک را بازگردانده اند.
البته در شهری چون لندن نیز زنان خانه دار داوطلبانه به بازسازی آبگیرهای رودخانه تایمز که قرن هاست مورد سوء استفاده واقع شده، روی آورده اند.
هر چند هنوز، تفکر غالب همان تفکری است که انسان را در مقابل طبیعت قرار داده
و سیستم سلطه را بر پایه گفتمان باستانی تسلط خدایگان، شاهان، مردان بر زنان، بومیان و دهقانان بازتولید کرده و چرخ جهانی شدن را روغنکاری می کند
اما فمینیسم بوم شناختی از طریق تمرکز بر آگاهی جنسی – جنسیتی، یادگیری و توانمندسازی و بازسازی روانی مسیر روشنی را برای نجات زمین در پیش گرفته است.
نمونه جاری آن می توان در اکوادور و در میان زنان و مادران تپه های تابون که محل تاخت و تاز توسعه قرار گرفته است، یافت
که با دوراندیشی و خلاقیت
از طریق کشت و زرع برای احیای آبگیرها و جویبارهای قدیمی موفق شده اند
فرسایی خاک و برداشت آب را مدیریت کرده
و باروری خاک را افزایش داده و حاکم بر امنیت غذایی شوند.
زنانی که برای چیره شدن بر پیامدهای بحران تغییرات اقلیمی در خط مقدم دفاع از زمین هستند.
عالی بود