تفاوت ایران و هند در مسیر توسعه یافتگی
شفیعی کدکنی راز بختیاری و پیشرفت کشورها را نه وجود منابع مالی، فیزیکی و … بلکه وجود سرمایه ای شگفت به نام؛ “روحیه و امید” می داند!
وی اگر چه از ژاپن به عنوان نمونه یاد می کند، ولی به نظر می رسد هند کنونی مثال بهتری برای این مقایسه محسوب می شود!
کشوری هزار مذهب که نمونه موفقی از وجود یک دموکراسی کارآمد مبتنی بر وجود نوعی پلورالیسم قومی-مذهبی تلقی می شود!
میزان فقر در هند چندان است که بخش قابل توجهی از مردم هنوز هم سال های زیادی از عمر خود را در خیابان ها سپری می کنند.
آموزش و بهداشت در بسیاری از مناطق فقیرنشین به نحوی مناسب وجود ندارد!
حجم خشونت علیه زنان به ویژه در مقوله ای مانند تجاوزات جنسی بسیار بالاست، ولی با همه این اوصاف تفاوت دقیقاً در وجود سه عنصر است؛ امید، شادی و اکنون!
بر خلاف ایرانی ها که همواره اسیر گذشته و دل نگران آینده خود بوده اند، هندی ها فقط به امروز و اکنون خود می اندیشند!
از همین رو است که می توانند در لحظه زندگی کرده و از تک تک ثانیه های عمر خود لذت ببرند!
این در حالی است که ما ایرانیان همواره در حسرت دیروز و انتظار فردای خود به سر می بریم.
در این بین” گذشته” همواره برای ما جنبه ای نوستالژیک داشته است.
ایران و ایرانی گروگان گذشته و آینده، و پایمال کننده اکنون خویش است! درست نقطه مقابل رویکرد هندی ها که با لذت بردن از امروز، چشم امید به آینده نیز دارند!
البته دموکراسی کثرت گرای هند نیز امکان زیست مسالمت آمیز همه اقوام و مذاهب را فراهم کرده و از تحمیل استانداردی برای کنترل زیست جمعی هندیان پرهیز می کند.
واقعیت این است که امروزه غنای سرمایه اجتماعی کشورها اهمیتی افزون تر از منابع طبیعی یافته است!
لذا وجود اعتماد عمومی در کنار تسهیل پیوندهای اجتماعی، شاه کلید دستیابی به توسعه محسوب می شود!
اما از منظر دیگر، كليد توسعه هند پذیرش ضرورت اصلاحات ساختاری است که شرح آن به قرار زیر است:
حاکمیت قانون: استعمار انگلیس برای کشورهایی مانند هند و مالزی صرفاً همراه با زیان و خسران نبود بلکه پشتوانه ای از قانون مداری، متکی بر نوعی بوروکراسی کارآمد را نیز به ارمغان آورد.
تنها در چنین بستری است که می توان از کنش گران اجتماعی انتظار داشت، منافع ملی را بر مصالح جناحی برتری بخشیده و به تداول قدرت برای اخذ تصمیم های دشوار تن دهند.
اعتمادی عمومی: در کشورهایی مانند هند اصل رقابت سیاسی به رسمیت شناخته شده و مخالفان سیاسی از فرصت اعتراض و حضور مجدد در قدرت به برکت دموکراسی برخوردارند.
اجماع بر سر منافع ملی: دموکراسی در هند این امکان را فراهم آورده است که اجماعی بر سر تعریف و مختصات منافع ملی شکل گیرد. توافقی کلان بر سر ضرورت اتخاذ تصمیم های سخت برای برون رفت از بحران ها!
وجود تساهل کافی با تفاوت های مذهبی: تجربه هند و مالزی نشان می دهد که وجود تساهل قومی- مذهبی یکی از ارکان توسعه یافتگی در این دو کشور محسوب می شود.