جامعه شناس تدا اسکاچپل
اسکاچپل (Theda Skocpol) 4 مه 1947 در دیترویت به دنیا آمد، نخست در دانشگاه ایالتی میشگان و سپس در هاروارد تحصیل کرد.
اسکاچپل تحت تاثیر برینگتن مور رساله دکتری را درباره «انقلابهای اجتماعی در فرانسه، روسیه و چین» نوشت که 1979 منتشر شد.
علت علاقه او به تغییرات اجتماعی بزرگ، تجارب او در جریان مبارزات مدنی، دانشجویی و جنبش ضد جنگ و انتقاد او به سیاستهای دولت امریکا در آن دوران و همچنین نظم اجتماعی در ایالاتمتحده امریکا بود.
او تحصیلات خود را با نمره عالی 1975 در هاروارد به اتمام رساند، لیکن عمـدتاً به دلیـل زن بودن نتوانست در این دانشگـاه شغلی پیدا کند و استخدام رسمـی شود.
اسکاچپل از 1975 تا 1981 نخست در سمت استادیار و بعد دانشیار کار کرد، لیکن استخدام رسمی نشد و درخواست او 1981 قطعی رد شد.
اسکاچپل پسازاین ماجرا به شیکاگو رفت و از 1982 تا 1985 مدیر «مرکز مطالعه جوامع صنعتی» در دانشگاه شیکاگو شد.
او سرانجام 1984 به دانشگاه هاروارد برگشت و دو سال بعد 1986 استاد جامعهشناسی در این دانشگاه شد و این مقام را با استاد علوم دولتی شدن در سال 1995 کامل کرد.
اسکاچپل 1998 «استاد علوم دولتی و جامعهشناسی ویکتور اس. توماس» و علاوه بر آن از سال 2000 مدیر «مرکز مطالعات سیاسی امریکا» (Center for American Political Studies) شد.
تدا اسکاچپل امروز یکی از برجستهترین جامعهشناسان زن در ایالاتمتحده امریکا است.
او نقش قابلملاحظهای در تحول سازمانی و نظری جامعهشناسی تاریخی جدید دارد.

- جامعهشناسی تاریخی جدید
تدا اسکاچپل نقش مهمی در نهادینه کردن جامعهشناسی جدید تاریخی داشت.
او حتی رساله دکتری خود را به موضوع جامعهشناسی تاریخی اختصاص داد و به این نتیجه رسید که جامعهشناسی جدید تاریخی علمی با قواعد، جهتگیری تحلیلی علّی با امکان تعیین پذیری زیاد است.
موضوع رساله دکتری او بازنگری انتقادی کتاب برینگتن مور با عنوان «منشأ اجتماعی دیکتاتور و دموکراسی» (Moore 1969) بود که او گزارش آن را با عنوان «بینش و روش در جامعهشناسی تاریخی» 1984 منتشر کرد و تاکنون چندین بار تجدید چاپشده است (آخری 1998).
این کتاب را میتوان تلاش با برنامه برای تعیین جایگاه جامعهشناسی تاریخی در مرحله دوم تلقی کرد.
هدف او از این کتاب بهعنوان نماینده نسل جدید جامعهشناس تاریخی جدید این است که درباره سرمشقهای قدیمی و رویکردهای تاریخی_جامعهشناختی، روشها و تحلیلهای آنها «گزارش کار» تهیه و به جهتگیری پژوهشی باهدف در تمام بخشهای جامعهشناسی تاریخی کمک کند.

- بینش جامعهشناسی جدید تاریخی: عمومی
عامل تعیینکننده جامعهشناسی تاریخی به عقیده اسکاچپل بینش مشترک در این حوزه است.
هدف این بینش تحلیل و توضیح موارد زیر است:
1) خصوصیات ساختارهای خُرد
2) فرایندهای بنیادی تغییرات اجتماعی خُرد
3) میزان تغییر آنها
و 4) نتایج حاصل از این تغییرات.
او بهویژه درصدد توضیح دقیق موارد زیر است:
1) توضیح ساختارها و فرایندهای اجتماعی وابسته به زمینه و عصر خاص
2) توضیح جریانهای اجتماعی با نوسان
3) بررسی تأثیر متقابل کنش و زمینههای ساختاری آن
4) همچنین تحلیل مولفههای ویژه و تغییرپذیر ساختارهای اجتماعی
و 5) تعیین الگوهای تغییر.
او با توجه به موارد ذکرشده از روشهای تطبیقی استفاده کرد.
اسکاچپل بر اساس همین تعیّن عمومی سه نوع و روش مختلف و مشروع جامعهشناسی تاریخی را از یکدیگر متمایز کرد:
1) در روش اول، مدلهای عمومی جامعهشناختی قرار دارند که نظریههای خاص برای توضیح تاریخی استفاده میکنند.
نیل اسملسر (Neil Joseph Smelser)(1930-2017) برای نمونه از «نظریه انفکاک» در جامعهشناسی برای تحلیل صنعت پنبه بریتانیایی استفاده کرد، یا چارلز تیلی (Charles Tilly)(1929-2008) از مدل بحران سیاسی برای مطالعه رفتار اعتراض جمعی بهره گرفت.
در روش دوم تلاش میشود، رهیافتهایی برای تفسیر صحیح تاریخی تدوین شود.
برای نمونه در این مورد میتوان از پژوهشهای رینهارد بندیکس (Reinhard Bendix)(1916-1991) درباره حاکمیت سیاسی مشروع یا تحلیل ادوارد پی. تامپسون (Edward Palmer Thompson)(1924-1993) از تاریخ طبقه کارگر در انگلستان نام برد.
راهبرد تحقیقی سوم درصدد تحلیل رابطه علّی و دستیابی به قواعد علّی است؛ در این مورد بیش از هر کس میتوان به برینگتن مور (Barrington Moore Jr)(1913-2005) و کتاب او تحت عنوان «منشأ اجتماعی» و به کار خود اسکاچپل در تحلیلی تحت عنوان «دولتها و انقلابهای اجتماعی» اشاره کرد.

- بینش جامعهشناسی تاریخی جدید: اسکاچپل
اسکاچپل بهخصوص به بررسی ترکیب نهاد سیاسی دولت و شکل اجتماعی آن در سطح ملی و بینالمللی بهمثابه موضوع تحلیل در سطح کلان علاقه داشت و آن را محور واکاویهای خود قرار داد.
«قرار دادن دولت در جای خود» (Bringing the State Back in) شعار مبارزاتی او در مقابل رویکرد تحلیل طبقاتی مور از دولت است که از دیدگاه او کاملاً یکجانبه است.
به عقیده او، رویکرد تحلیل بحران تیلی و نظام جهانی امانوئل والرشتاین (Immanuel Maurice Wallerstein)(1930-2019) نیز همین کاستی را دارند.
اسکاچپل در کارهای بعدی خود درباره سیاستهای اجتماعی در ایالاتمتحده امریکا و جامعه مدنی در جهتگیری تحلیل کلان خود تجدیدنظر کرد و به سمت بررسی اجزای ساختاری دولت از دیدگاه جامعهشناسی میانه (Mesosoziologie)(Meso sociology) کشیده شد.
بهاینترتیب حساب خود را بهعنوان نماینده نهادگرایی تاریخی از رویکردهای نظری تحلیل خُرد، تحلیل تفسیری یا انتخاب عقلانی جدا کرد.
اینگونه رویکردها در مرحله سوم تحول جامعهشناسی تاریخی جدید نقش مهمی پیدا کردند.

- نظریه انقلاب
تدا اسکاچپل درک خود از جامعهشناسی تاریخی – منظور تحلیل علّی و توضیح قواعد فرایندهای تاریخی – را بیش از هر چیز به کمک سه محور اصلی تحقیقاتی عملی کرد.
او در کار بزرگ اول خود تحت عنوان «دولت و انقلابهای اجتماعی» (1979) هنوز کاملاً تحت تاثیر برینگتن مور (Barrington Moore)(1913-2005) (1969) قرار دارد.
انقلابهای اجتماعی در چهارچوب این نظریه عامل قطعی در فرایندهای نوسازی در سراسر جهان و ضمناً مواد تحلیل جامعهشناختی هستند.
اسکاچپل برخلاف استادش برینگتن مور که به بررسی نقش دهقانان و زمینداری در انقلابها علاقه داشت، به بررسی انقلابهای اجتماعی علاقهمند بود.
اسکاچپل مطالعه تطبیقی خود را بهاینترتیب انجام داد که نخست هر سه جامعه فرانسه، روسیه و چین را جوامعی «دیوانسالاری_کشاورزی» (Agrarbürokratien) (agricultural bureaucracies) مدرن شدهای تلقی کرد که زیر فشار فرایند مدرنیسم و تحولات اقتصاد جهانی قرار گرفتند.
سپس انفجار انقلابی در این سه کشور را در ارتباط با تاثیر متقابل سه عامل بررسی کرد:
1) ناکارآمدی و فروپاشی دیوانسالاری دولتی و قدرت نظامی
2) ظهور قیامهای دهقانی گسترده
3) ظهور گروههای نخبه مخالف.
او با استناد به الکسی دو توکویل (Alexis Charles Henri Clérel)(1805-1859) ادعا میکند این انقلابها سبب افزایش تمرکز قدرت دستگاه دولتی و عقلانی شدن بیشتر آن، ضمن کاهش قدرت سیاسی و اقتصادی اشرافیت زمیندار شد.
همانطور که مشاهده میشود محور توضیح تاریخی_ساختاری او را نقش نهاد کلان دولت و سازمانهای آن تشکیل میدهد.
او با این توضیح حساب خود را از شیوههای توضیح اقتصادی، طبقاتی و رهیافتهای «ارادهگرایانت»، روانشناختی، فرهنگی، ایدئولوژیک بهمثابه عامل و محرک اصلی انقلاب جدا کرد.

- سیاست اجتماعی
دومین محور اصلی کارهای تحقیقاتی اسکاچپل بررسی تحول سیاست اجتماعی در ایالاتمتحده امریکا بود.
او با این بررسی در موقعیتی قرار گرفت تا در مسیر عملی کردن مکنونات قلبی خود بهعنوان سوسیالدموکرات و فمینیست قدم بردارد.
موضوع کار بزرگ دوم او تحت عنوان «مراقبت سربازان و مادران» همین سیاست اجتماعی بود.
هدف این مطالعه، بررسی منشأ سیاسی سیاست اجتماعی در امریکا با استفاده از چشمانداز تاریخی_تطبیقی بود.
اسکاچپل در این پژوهش به این نتیجه رسید که آنچه ایالاتمتحده امریکا را در ارتباط با سیاست اجتماعی از اروپا متمایز میکند بههیچوجه فقدان دولت اجتماعی در ایالاتمتحده در مقایسه با اروپا نیست، بلکه علت آن است که سیاست اجتماعی در ایالاتمتحده از خصلت مادر سالارانت برخورد است، درحالیکه سیاست اجتماعی در اروپا بیشتر خصلت پدرسالارانت از نوع اروپایی دارد.
دلیل خصلت مادر سالارانت سیاست اجتماعی در ایالاتمتحده، عوامل اقتصادی، فرایند صنعتی شدن، سلطه ایالاتمتحده امریکا بر بازار جهانی، وجود ارزشهای لیبرالی، ضعف طبقهی کارگر و جنبشهای کارگری در امریکا نیست، بلکه دلیل آن بیشتر تأثیر متقابل نهادهای دموکراتیک، فعالیتگرایی اجتماعی سیاسی جنبشها و سازمانهای زنان و همچنین وجود کنشگران سیاسی است که زمینه را برای تحقق مطالبات این نوع جنبشهای اجتماعی از طریق نهادهای دولتی فراهم میکنند.
او برای تحلیل تاریخی_جامعهشناختی این پدیده تأثیر متقابل این عوامل را از دوران پیر سربازان جنگهای داخلی تا عصر سیاست اقتصادی «معامله جدید» (New Deal) رئیسجمهور فرانکلین روزولت (Franklin Delano Roosevelt)(1882-1945) و کوشش رئیسجمهور ویل کلینتون (William Jefferson Clinton)(متولد 1946) برای اصلاح نظام تأمین اجتماعی در دوران اخیر بررسی کرد.
اسکاچپل با توجه به این زمینه تاریخی در مناقشه سیاست اجتماعی در دوران ریاست جمهوری کلینتون دخالت کرد.
او شکست تلاش کلینتون برای اصلاح نظام بهداشت و سلامت در ایالاتمتحده امریکا را نمونه شناختهشده و عقبنشینی (Bumerangbewegung) (boomerang motion) از اقدامات ارزیابی کرد که تاکنون برای اصلاح نظام بهداشتی با اساس اخلاق دنیایی در تاریخ سیاست اجتماعی در امریکا برای مقابله با مدل تقسیم اجتماعی برداشتهشده است.
اسکاچپل در مقابل سیاست مادر سالارانت در ایالاتمتحده و پدرسالارانت در قاره اروپا، از رهیافت میانه در سیاست اجتماعی حمایت کرد و خواهان راهحل میانهای با توجه به سنتهای تاریخی_نهادی سیاست اجتماعی در ایالاتمتحده شد.
او خواهان اصلاحاتی شد که ضمن تامین منافع نسلهای گوناگون، منافع خانوادههای کارگری و متوسط عیال وار نیز تامین شود.
او برنامه سیاست اجتماعی در ایالاتمتحده را فاقد این چشمانداز ارزیابی میکرد.

- دموکراسی آمریکایی
دموکراسی آمریکایی محور سوم پژوهشهای تدا اسکاچپل است، موضوعی کلاسیک که گروهی حتی قبل از الکسی دو توکویل سرگرم آن بودند.
او در کتاب اخیر خود «دموکراسی در مسیر انحطاط: عضویت تا مدیریت در زندگی مدنی آمریکایی» دگربار با استفاده از چشمانداز تاریخی_نهادگرایانت، درازمدت و تطبیقی تحول انجمنهای فرا منطقهای داوطلب را در بستر نهادهای بنیادی دموکراسی آمریکایی و شرایط و زمینههای تغییرپذیر اقتصادی بررسی کرد.
اسکاچپل در این پژوهش تا اندازهای با مطالعات تجربی خود و تحلیل جامعهشناختی در چهارچوب سرمایه اجتماعی نزدیک شد و پیشبینی کرد که ساختار نهادی انجمنهای داوطلب در ایالاتمتحده امریکا از دهههای 1960 و 1970به اینطرف در مسیر کسب برخی خصوصیات سازمانهایی با هدایت مدیریتی درحرکت هستند و بهاینترتیب، اساس سازمان مدنی دموکراسی آمریکایی در حال تغییر است.
البته اسکاچپل هنوز درباره اینگونه پیشبینیهای غیرتاریخی تردید دارد، چراکه به عقیده او اینگونه تحلیلها یکجانبه هستند و مواد پژوهشی خود را عموماً از انجمنهای محلی غیرسیاسی جمعآوری میکنند و در جریان این پژوهشها بسیاری سازمانهای غیر محلی سیاسی نادیده گرفته میشوند.
او با این استنتاج سیاسی در مقابل کسانی قرار گرفت که جهتگیری به سمت ایده آلهای قدیمی آمریکایی بهویژه پس از 11 سپتامبر 2001 دارند و با شعار اخلاقی خواستار تقویت دموکراسی غیرسیاسی منطقهای در امریکا هستند.
اسکاچپل برخلاف این گرایش با استناد به چشمانداز تاریخی درازمدت توجه ما را به کارکردها و قدرت موجود در سازمانهای سیاسی فرا منطقهای جلب میکند.