ما محصولاتِ خط تولید یک کارخانه نیستیم!
آیا تاکنون با خود اندیشیدهاید که اگر تمام جنگلها با یکدیگر شبیه بودند، چه کسالتآور میشد؟!
همه درختانشان چنار، اندازهیشان چهار متر، عمرشان هزار سال؛ همه بهارهایشان همانند، تابستانهایشان همانند، پائیزهایشان همانند، زمستانهایشان همانند.
دیگر چه فرقی میکرد که آدمی بکوبد و به آن سوی کشور یا جهان برود و فلان منظرهی طبیعی را ببیند.
هر جنگلی را میدید، گویی همهی جنگلهای دنیا را دیده و به دور دنیا سفر کرده.
اما میدانید که زیبایی طبیعت به گونههای متنوع و بکر آن است و هرچه جنگلها متفاوتتر، زیباتر.
هیچ دو جنگلی کاملاً شبیه یکدیگر نیستند و همین لذتِ تماشای طبیعت است.

اگر جنگلها تفاوتهایشان علتِ زیبایی آنهاست، انسانها نیز هرچه متفاوتتر، زیباتر.
چقدر مسخره بود، اگر همهی آدمها خلق و خویهایشان شبیه یکدیگر بود و یا حتا نوع خنده و گریهشان.
برخلاف تصور رایج ما گاهی جذب تفاوتهای دیگری با خود میشویم و حتا همین تفاوتهاست که از ما انسانی عاشق میسازد.
سعی نکنیم که این «ناهمانندیهای طبیعی» را از میان برداریم و از خودمان محصولاتِ کارخانهای بسازیم.
همیشه این تلاشهای بیفایده برای از میان برداشتن تفاوتها و شبیهتر شدنهاست که آدمیان را به جان هم میاندازد و همه چیز را خراب میکند.

ما میباید بیاموزیم که بسیاری از این تفاوتها دوستداشتنیاند و ما نه تنها نباید آنها را از میان برداریم بلکه باید در حفظ آنها بکوشیم.
ما از درختان کمتر نیستیم و اگر این تفاوتهایِ طبیعی در درختان زیباست، در ما انسانها زیباتر است.