مثبت اندیشی به معنای فرار به درون نیست
اگر بپذیریم که رفتار ما ریشه در نگرش و افکار ما دارد؛ آنگاه مثبت اندیشیدن میتواند ما را به سمت رفتار مثبت و تلاش برای پیگیری آنها سوق داده و در نهایت مقدمات موفقیت و کامیابی را برای ما فراهم کند.
کمتر کسی با چنین تعریف از مثبت اندیشی مخالف است.
برای عملیاتی کردن این تفسیر از مثبت اندیشی باید بهانه تراشی را متوقف کرد؛ تسلیم نشد؛ شکرگزار بود؛ در شرایط بد و ناگوار اغراق نکرد و از تجربیات گذشته برای انجام اعمال موفقیت آمیز در آینده بهره برد.

اما اگر مثبت اندیشی به این معنا باشد که تنها با فکر و اندیشه مثبت و بدون کنشگری میتوان تغییری در درون یا بیرون ایجاد کرد؛ بسیار بعید است چنین روشی موفقیتآمیز باشد.
درست مانند برنامههای مثبتی که از مخاطب میخواهند بدون هیچ دلیلی از ته دل بخندد و داد بزند من خوشحالم.
خوب تاجایی که به یاد دارم در گذشته میگفتند اگر کسی بیخود و بیدلیل قهقهه بزند، دیوانه است.
یا اگر مدرس مثبت اندیشی از فردی که قسط وامش عقب افتاده و در ترافیک گیر کرده و به همین دلیل نیمی از کلاس مثبت اندیشی که پولش را به زحمت تهیه کرده از دست داده است بخواهید داد بزند؛ «من کیف دنیا رو میکنم»؛ به نظر میرسد تنها دارید دروغگویی را تشویق میکنید.

طبق تعاریف، مثبت اندیشی میتواند برخی از افکار ما را به واقعیت تبدیل کند.
چنین جملهای در صورتی درست است که مثبت اندیشی توام با برنامهریزی و عمل باشد؛ صرف اندیشه مثبت هیچ تغییری در جهان خارج ندارد.
مثبت فکر کردن مقدمهای است برای اعتماد به نفس پیدا کردن، اراده کردن و عمل کردن.
اگر مثبت فکر کردن از مرحله فکر کردن بیرون نرود، هیچ فایدهای ندارد و مثبت فکر کردن و فکر نکردن تفاوتی باهم پیدا نمیکنند.

چنین تجربه و توصیهای را افراد شرکتکننده در شرکت های هرمی و به اصطلاح پرزنت شده به خوبی درک میکنند.
یکی از تمرینات اعضای این گروهها آن بود که آنچه را در طول مدت شش ماه؛ یک سال، دو سال و … میخواهند بنویسند و روی دیوار خانه یا محل کار قرار دهند تا هر روز چند بار آن را ببینند و تکرار کنند و با شرکت در شرکت هرمی و آوردن چند زیر مجموعه برای مثال شش ماه دیگه اتومبیل و سال دیگه خانه دلخواهشان را خواهند خرید.
افراد زیادی را میشناسم که این را نوشتند و بر در و دیوار کوبیدند و با من به عنوان فردی منفی اندیش که این کار را بسیار کم اهمیت میدانست قطع رابطه کردند؛ اما شش ماه و یک سال که هیچ، هنوز هم به کوچکترین خواستهها و آرزوهایشان نرسیدهاند.

بخش بسیار کوچکی از مثبت اندیشی به مطالعه و تفکر مربوط میشود و در هر مرحله به ازای چند ساعت مطالعه باید سال ها، به دنبال عملیاتی کردن مطالب یاد گرفته بود.
متاسفانه بسیاری از افراد مسیر عکسی را طی میکنند، روزها و شبها مشغول مطالعه کتاب های مربوط به مثبت اندیشی هستند، در ده ها جلسه سخنرانی و کارگاه مثبت اندیشی شرکت میکنند و خلاصه همین جنون مطالعه و یادگرفتن مثبت اندیشی باعث میشود که از عمل کردن و تحقق بخشیدن به آموخته ها غافل شوند.
اگر شما کسی هستید که دو یا سه کتاب درباره مثبت اندیشی خوانده و سخنرانی دو یا سه استاد این رشته راه هم شنیدهاید و بازهم عطش مطالعه و شرکت در کلاس آموزش دارید به احتمال زیاد این کتاب و کلاسها راه فرار شما از کنشگری هستند و ناخواسته محافظه کاری و ترس خود را پشت این درس و کتاب مخفی کردهاید.

بیان این نکته بسیار مهم است که مثبت اندیشی ابزار و راهکاری برای حل «مسائل فردی» است و در بهترین حالت میتواند وضعیت فرد را بهبود بخشد.
در مواقعی که با مشکلات عمومی و ساختاری روبرو هستیم، مثبت اندیشی کارگشا نیست.
در سطح عمومی و ساختاری نیاز به کنش جمعی است و اتفاقاً اکثر این کنش ها از سمت کسانی است که معترض وضع موجود هستند و آن را ناعادلانه و نادرست میدانند.
افرادی که تغییر در درون خود را کافی ندانسته و میخواهد شرایط بیرونی را تغییر دهند.
سی. رایت. میلز، جامعه شناس آمریکایی، میگوید:
«زمانی که در یک شهر پانصد هزار نفری پنجاه آدم بیکار وجود داشته باشد به احتمال زیاد مشکل از آن پنجاه نفر است؛ اما اگر در این شهر پنجاه هزار فرد بیکار وجود داشته باشد مشکل اجتماعی و ساختاری است.»

برای رفع مشکلات ساختاری نیازمند به تغییرات بیرونی هستیم و مثبت اندیشی و تغییر در درون تک تک افراد به هیچ وجه کارساز نیست.
به همین دلیل برخی از تحلیلگران به درستی مثبت اندیشی را ترفندی میدانند که سیاستمداران و دولت مردان آن را رواج میدهند تا افراد خود و نه ساختارها را مقصر بدانند.
آنها میخواهد همیشه افراد خود را گناهکار بداند و کاری به وضعیت اجتماعی و ساختاری حاکم نداشته باشد.
بنابراین، مدام در گوش شما میخوانند:
«اگر در کنکور قبول نشوید و در رشته خوبی تحصیل نکنید شما مقصرید.»؛
«اگر شغل خوبی ندارید یا بیکارید صددرصد خودتان کم کاری کردهاید.»؛
«با کار و تلاش حتماً ثروتمند خواهید شد.»؛
«اگر از بانک نتواستید وام میلیاردی بگیرید و افراد دیگری توانستند به دلیل آن است که شما از ابتدا افکار منفی داشتید و به خود گفتید نمیشود وام میلیاردی گرفت.»؛ و … چنین سخنانی کاملاً نادرست است.
وقتی که کنکور ظرفیت محدودی دارد، اگر همه داوطلبان مثبت اندیش باشند و علاوه بر مثبت اندیشی حتی در عمل هم بسیار تلاش کنند، در نهایت درصدی از آنها در کنکور پذیرفته خواهند شد.
داشتن شغل خوب یا دریافت وام بزرگ در کشوری که روابط جای ضوابط حاکم است و فساد اداری وجود دارد، تقریباً محال است.

فرد هرچه هم مثبت بیاندیشید نمیتواند در یک جامعه معیوب چنین چیزهایی را به دست آورد.
تنها راه این است که یا او هم در آن روابط فاسد وارد شود و یا تلاش کند تا شرایط بیرونی و ساختاری تغییر پیدا کند.
به همین دلیل اتفاقاً یکی از توصیههای خوب مثبت اندیشی این است که بدانید در برخی موارد علت شکست و ناکامیها شما نیستید و شرایط و ساختارهای بیرونی خراب و معیوب است.
شما نباید به خاطر حوادثی که از کنترل شما خارج است خودتان را سرزنش کنید؛ از درون خود بیرون بیاید و تلاش کنید تا شرایط را تغییر دهید.