ورزش حرفه ای (فوتبال) و چالش های آن
ورزش محصول دوران مدرن است، یعنی در دوران سنتی ورزش موضوع فردی بود ولی در دوران مدرن ورزش امر اجتماعیاست
و نیازمند ساختار حرفه ای است که تحت سیطره کامل نظام سرمایه داری است
و تا سیاستمداران، تصمیم گیران و برنامه ریزان ما این مسئله را درک نکنند که ما با یک امر اجتماعی و تجاری روبهرو هستیم نه با یک کنش فردی و سنتی
ما نباید خیلی امید داشته باشیم که در حوزههای پیچیده اقتصادی و حقوقی و بین المللی، ساختار نظام بتواند تحولی ایجاد کند.
در جامعه امروزی، ورزش دیگر تنها به صورت فعالیت های فیزیکی و فکری برای سلامت جسم و ذهن نگریسته نمی شود، دیگر یک بازی با مرام دوستی نیست بلکه در پس آن روابط اقتصادی و سیاسی آشکار و پنهان بسیاری وجود دارد که آن را از هدف اولیه اش دور ساخته و ورزش را از فعالیت جسمی و ذهنی محض بسیار فراتر برده است.
با توجه به مخاطبان بسیار ورزشهایی همچون فوتبال و عامه شدن این ورزشها برای اکثریت افراد جامعه بشری، بهنظر می رسد که این گونه ورزش ها از هدف اصلی خود فاصله گرفته و وسیلهای در دست گروه های سیاسی، نظام سرمایه داری و حتی برخی از دولتها هستند که نمونه آن نفوذ و نقش مافیای ایتالیا در لیگ سریآ فوتبال آن کشور است.
یکی از معروفترین تالیفات در مکتب فرانکفورت در سال ۱۹۴۸ بهنام«دیالکتیک روشنگری» اثر مکسهورکهایمر و همکارش تئودور آدورنو است که در آن به نقش منفعل افراد در جامعه و تسلیم آنها در برابر نظام سرمایه داری می پردازند.
آنها همچنین به توضیح سه استراتژی رایج جامعه سرمایه داری می پردازند که توسط آنها فرهنگ تجاری می شود:
۱- کالاشدگی یا شی شدگی:
بر این اساس، در جامعه سرمایه داری هر چیزی حتی جان انسان ها را می شود خرید، فقط قیمت آن فرق دارد.
۲– عامه سازی:
تولید انبوه کالا که مصرف آن همه گیر شود و یا تولید فراوان کالایی که مصرف کننده آن زیاد باشد.
۳– یکسان سازی:
استانداردسازی اشیاء و کالاها برای همه در همه جا بهصورت یکسان. برای مثال میتوان به نمایندگی های مک دونالد در سراسر جهان اشاره کرد.
اگراز ساده ترین زاویه به مسئله ورزش بنگریم می بینیم ورزش ابزاری است ایدئولوژیک که به اشتباه سلطه بورژوا (سرمایه داری ) را تداوم می بخشد.
نظریه جنجال برانگیز هوک ورزش آمریکای شمالی را بازتابی از فاصله طبقاتی شدید می داند یا ریگر عقیده دارد ورزشکار تولید کننده و تماشاچی مصرف کننده است.
و ورزشکاران به عنوان کارگران ورزشی کنترلی بر نیروی خود ندارند و فقط باید بر اساس اهداف باشگاه و قرارداد بهره وری خود را بالا ببرند (چون باشگاه ها بر اساس ساختار حرفه ای شکل می گیرد و مهم ترین هدف آن کسب سود است).
و بر همین اساس، کارگران ورزشی مثل بازیکنان بر اساس تقسیمات تخصصی کار مجبورند تا به جای ارائه خلاقیت و تجربه شخصی محدود شوند و در نتیجه پدیده الینالسیون (از خود بیگانی) تشدید می شود.
مثال بارز آن هم سبک بازی بسیار سیستماتیک و هوشمندسازی تمرینات در ورزش های مدرن است.
همین کالاانگاری ورزشکاران (مخصوصاً در ورزش های پرطرفدار) را به تابلوهای تبلیغاتی شرکت های بزرگ تبدیل می کند.
مثلاً در رقابت های جهانی و المپیک بیشترین تبلیغات را از نظام سرمایه داری با همراهی رسانه شاهد هستیم.
ولی ما در باشگاه های فوتبال ایران این شکل از ساختار حرفه ای و کسب سود به نفع باشگاه را نمی بینیم چون فوتبال در چارچوب سرمایه دارانه عمل نمی کند و از پول نفت استفاده می کند و مدیر و بازیکن و مسئولین اصلاً باخت و برد برایشان مهم نیست و مثال های عینی که ما داریم مشاهده می کنیم و هر روزه از اخبار می شنویم.
(قراردادهای حرفه ای بسته نمی شود و همیشه با بازیکنان و مربیان خارجی در تنش هستیم و شکایات فراوان در فیفا وجود دارد که همیشه ما بازنده این میدان حرفه ای و دادن پول های دولتی به خارجیان هستیم و چون پول برای شخص خاصی نیست و کسی پاسخگو نیست این اشتباهات هر ساله تکرار می شود).
نظریه پرداز ریگر راه حل نومارکسیتی در ورزش ارائه می دهد:
– حذف ساختار شبه کار ورزشی، عقلانیت سرکوبگر و وسواس پیروزی
– نفی همنوایی با دیگران و ارتقا دموکراسی
– حذف ایدئولوژی ها به منظور ارتقا جنبه های آزادی بخشی و تربیتی ورزشی.
همانطور که نیچه در نوشته های خود در اواخر قرن ۱۹ تاکید می کند و نگران بود که اخلاقیات مدرن در حال تحمیل قوانینی به مردم است که بیشتر از آنکه موجب رشد و شکوفایی آنها شود، آنها را به عقب برمی گرداند و معتقد بود که فرمان برداری از قوانین مقرر توسط مراجع قدرت حتماً پایه های خلاقیت را سُست می کند.
ما در حال حاضر، در دنیا و لیگ های حرفه ای شاهد از بین رفتن خلاقیت فردی هستیم که همه آنها در خدمت نظام سرمایه داری و کسب سود است.
همه ما منتظر خراب شدن این آوار غیرحرفه ای در ورزش مان هستیم با حرف زدن و شعار دادن حرفه ای این مشکلات حل نمی شود، باید عمل کرد، از جایی باید شروع کنیم.
همه ما از رسانه، وزارت ورزش و همه کنشگران اجتماعی که ورزش را دوست دارند و به آن عشق می ورزند، به گفته نظریه پرداز جامعه شناسی مرتون حرفه ای شدن را هم در هدف و هم وسایل رسیدن به هدف دنبال کنیم تا دچار آنومی و آسیب در این مسیر نشویم.