ورزش حرفه ای (فوتبال) و چالش های آن
ورزش محصول دوران مدرن است، یعنی در دوران سنتی ورزش موضوع فردی بود ولی در دوران مدرن ورزش امر اجتماعیاست
و نیازمند ساختار حرفه ای است که تحت سیطره کامل نظام سرمایه داری است
و تا سیاستمداران، تصمیم گیران و برنامه ریزان ما این مسئله را درک نکنند که ما با یک امر اجتماعی و تجاری روبهرو هستیم نه با یک کنش فردی و سنتی
ما نباید خیلی امید داشته باشیم که در حوزههای پیچیده اقتصادی و حقوقی و بین المللی، ساختار نظام بتواند تحولی ایجاد کند.
![](https://youngsociologists.com/wp-content/uploads/2022/03/98.jpg)
در جامعه امروزی، ورزش دیگر تنها به صورت فعالیت های فیزیکی و فکری برای سلامت جسم و ذهن نگریسته نمی شود، دیگر یک بازی با مرام دوستی نیست بلکه در پس آن روابط اقتصادی و سیاسی آشکار و پنهان بسیاری وجود دارد که آن را از هدف اولیه اش دور ساخته و ورزش را از فعالیت جسمی و ذهنی محض بسیار فراتر برده است.
با توجه به مخاطبان بسیار ورزشهایی همچون فوتبال و عامه شدن این ورزشها برای اکثریت افراد جامعه بشری، بهنظر می رسد که این گونه ورزش ها از هدف اصلی خود فاصله گرفته و وسیلهای در دست گروه های سیاسی، نظام سرمایه داری و حتی برخی از دولتها هستند که نمونه آن نفوذ و نقش مافیای ایتالیا در لیگ سریآ فوتبال آن کشور است.
![](https://youngsociologists.com/wp-content/uploads/2022/03/99.jpg)
یکی از معروفترین تالیفات در مکتب فرانکفورت در سال ۱۹۴۸ بهنام«دیالکتیک روشنگری» اثر مکسهورکهایمر و همکارش تئودور آدورنو است که در آن به نقش منفعل افراد در جامعه و تسلیم آنها در برابر نظام سرمایه داری می پردازند.
آنها همچنین به توضیح سه استراتژی رایج جامعه سرمایه داری می پردازند که توسط آنها فرهنگ تجاری می شود:
۱- کالاشدگی یا شی شدگی:
بر این اساس، در جامعه سرمایه داری هر چیزی حتی جان انسان ها را می شود خرید، فقط قیمت آن فرق دارد.
۲– عامه سازی:
تولید انبوه کالا که مصرف آن همه گیر شود و یا تولید فراوان کالایی که مصرف کننده آن زیاد باشد.
۳– یکسان سازی:
استانداردسازی اشیاء و کالاها برای همه در همه جا بهصورت یکسان. برای مثال میتوان به نمایندگی های مک دونالد در سراسر جهان اشاره کرد.
![](https://youngsociologists.com/wp-content/uploads/2022/03/101.jpg)
اگراز ساده ترین زاویه به مسئله ورزش بنگریم می بینیم ورزش ابزاری است ایدئولوژیک که به اشتباه سلطه بورژوا (سرمایه داری ) را تداوم می بخشد.
نظریه جنجال برانگیز هوک ورزش آمریکای شمالی را بازتابی از فاصله طبقاتی شدید می داند یا ریگر عقیده دارد ورزشکار تولید کننده و تماشاچی مصرف کننده است.
و ورزشکاران به عنوان کارگران ورزشی کنترلی بر نیروی خود ندارند و فقط باید بر اساس اهداف باشگاه و قرارداد بهره وری خود را بالا ببرند (چون باشگاه ها بر اساس ساختار حرفه ای شکل می گیرد و مهم ترین هدف آن کسب سود است).
و بر همین اساس، کارگران ورزشی مثل بازیکنان بر اساس تقسیمات تخصصی کار مجبورند تا به جای ارائه خلاقیت و تجربه شخصی محدود شوند و در نتیجه پدیده الینالسیون (از خود بیگانی) تشدید می شود.
مثال بارز آن هم سبک بازی بسیار سیستماتیک و هوشمندسازی تمرینات در ورزش های مدرن است.
همین کالاانگاری ورزشکاران (مخصوصاً در ورزش های پرطرفدار) را به تابلوهای تبلیغاتی شرکت های بزرگ تبدیل می کند.
مثلاً در رقابت های جهانی و المپیک بیشترین تبلیغات را از نظام سرمایه داری با همراهی رسانه شاهد هستیم.
ولی ما در باشگاه های فوتبال ایران این شکل از ساختار حرفه ای و کسب سود به نفع باشگاه را نمی بینیم چون فوتبال در چارچوب سرمایه دارانه عمل نمی کند و از پول نفت استفاده می کند و مدیر و بازیکن و مسئولین اصلاً باخت و برد برایشان مهم نیست و مثال های عینی که ما داریم مشاهده می کنیم و هر روزه از اخبار می شنویم.
(قراردادهای حرفه ای بسته نمی شود و همیشه با بازیکنان و مربیان خارجی در تنش هستیم و شکایات فراوان در فیفا وجود دارد که همیشه ما بازنده این میدان حرفه ای و دادن پول های دولتی به خارجیان هستیم و چون پول برای شخص خاصی نیست و کسی پاسخگو نیست این اشتباهات هر ساله تکرار می شود).
![](https://youngsociologists.com/wp-content/uploads/2022/03/102-1.jpg)
نظریه پرداز ریگر راه حل نومارکسیتی در ورزش ارائه می دهد:
– حذف ساختار شبه کار ورزشی، عقلانیت سرکوبگر و وسواس پیروزی
– نفی همنوایی با دیگران و ارتقا دموکراسی
– حذف ایدئولوژی ها به منظور ارتقا جنبه های آزادی بخشی و تربیتی ورزشی.
همانطور که نیچه در نوشته های خود در اواخر قرن ۱۹ تاکید می کند و نگران بود که اخلاقیات مدرن در حال تحمیل قوانینی به مردم است که بیشتر از آنکه موجب رشد و شکوفایی آنها شود، آنها را به عقب برمی گرداند و معتقد بود که فرمان برداری از قوانین مقرر توسط مراجع قدرت حتماً پایه های خلاقیت را سُست می کند.
ما در حال حاضر، در دنیا و لیگ های حرفه ای شاهد از بین رفتن خلاقیت فردی هستیم که همه آنها در خدمت نظام سرمایه داری و کسب سود است.
همه ما منتظر خراب شدن این آوار غیرحرفه ای در ورزش مان هستیم با حرف زدن و شعار دادن حرفه ای این مشکلات حل نمی شود، باید عمل کرد، از جایی باید شروع کنیم.
همه ما از رسانه، وزارت ورزش و همه کنشگران اجتماعی که ورزش را دوست دارند و به آن عشق می ورزند، به گفته نظریه پرداز جامعه شناسی مرتون حرفه ای شدن را هم در هدف و هم وسایل رسیدن به هدف دنبال کنیم تا دچار آنومی و آسیب در این مسیر نشویم.