ورزش و سلامت بانوان (همگانی- قهرمانی) چالش ها و فرصت ها
پس از انقلاب پزشکی که از اواسط قرن هجدهم در جهان بشری پدیدار شد و به واسطه آن مرگ و میر ناشی بیماری ها کنترل شد و میزان امید به زندگی افراد در جوامع افزایش یافت و باعث شد تا امر سلامت و مراقبت از سلامتی برای بشر به یک مسئله بسیار مهم تلقی بشود، تعاریف متعددی پیرامون واژه سلامت مطرح شده است.
کامل ترین تعریفی که می توان به آن رجوع کرد، تعریف سازمان بهداشت جهانی (WHO) از مفهوم سلامت می باشد.
تعریف واژه سلامت از منظر سازمان بهداشت جهانی عبارت است از:
«سالم بودن یک انسان در ابعاد جسمی (Physical)، روانی (Mental)، اجتماعی (Social) و معنوی (Spiritual) در طی دوره ای که دارای حیات در جهان هستی می باشد.»
یکی از راه هایی که می تواند انسان را در طول حیاتش سالم نگه دارد ورزش می باشد.
ورزش این امکان را به فرد می دهد تا با تنومند ساختن ماهیچه ها و مفاصل بدن خود، جسم خویش را سالم نگه دارد (سلامت جسمی) و از طریق ترشح ماده آدرنالین می تواند شادی و طراوت را در وجود خود پدیدار نموده و استرس و افسردگی (سلامت روانی) را از خود دور کند.
ورزش می تواند از یک سو، راهگشای رسیدن فرد به سلامت اجتماعی باشد، زیرا از طریق ورزش کردن می تواند به نشاط اجتماعی (خصوصاً در میان شاعلین) بینجامد و از سوی دیگر، با کاستن فشارهای روانی (سلامت معنوی) انسان را از انجام رذائل اخلاقی مانند خشونت دور می سازد.
حال با این سوال سخن خود را ادامه می دهم که آیا زنان هم در این تعریف جای دارند؟
در جامعه ایران شاهد اتفاقاتی می باشم که نتیجه آن می تواند ازهم پاشیدگی خانواده (درسطح خُرد) و تقلیل سرمایه اجتماعی (در سطح کلان) باشد.
این اتفاقات عبارتند از: گرایش گسترده بانوان جوان در استفاده از مواد دخانی و مواد مخدر صنعتی، گرویدن به تفریحات بیهوده مانند: وب گردی در فضای مجازی، گریزان شدن از هویت دخترانه و زنانه و از همه مهم تر نداشتن الگوهای زن و علاقه مندشدن آنان به الگوهای مردانه که تمام این اتفاقات سلامت زنان جامعه ایران، در تمام ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی را به خطرانداخته است.
این مسئله چالشی است که باید به بررسی همه جانبه و عمیق نسبت به این مسئله پرداخت.
اما، یکی از راه های ارتقای سلامت زنان در جامعه ایران هدایت آنان به سمت ورزش و تعمیم اوقات فراغت آنان از طریق راغب نمودن دختران به سمت ورزش می باشد که هم جسم آنان را تنومند می کند و همچنین در جهت زیبا شدن دختران می تواند نقش بسزایی داشته باشد.
ورزش می تواند از طریق ایجاد نشاط اجتماعی، کاهش آسیب های اجتماعی و فراگشت فضائل اخلاقی بخش اعظمی از سلامت زنان جامعه ایران را پدیدار نماید.
رهیافت نظری:
اگر خواسته باشم به شکل تئوریک پیرامون نقش ورزش در سلامتی انسان ها با تاکید به ورزش بانوان سخن بگویم باید این مسئله را به وسیله سه رویکرد نظری مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
الف) رویکرد انتقادی
رویکرد انتقادی همواره نگاهی بدبینانه نسبت قسم مادی فرهنگ در دوران پس از انقلاب صنعتی و رشد نظام سرمایه داری دارد و حتی این قسم ازفرهنگ را ابزاری برای در سلطه نگه داشتن افراد جامعه به دست نظام سرمایه داری می داند.
منظور از بُعد مادی فرهنگ مباحثی به مانند هنر (موسیقی، حرکات نمایشی، نقاشی، هنرهای تجسمی، ادبیات، تئاتر و سینما)، رسانه، پوشاک، خوراک، ورزش و … در این نوشته می باشد.
جامعه شناسان و متفکرین رویکرد نظری انتقادی بر این باور هستند که نظام سرمایه داری با استفاده از مفاهیم مذکور در بعد فرهنگ مادی نیروی تولید خود را که طبقه کارگر هستند را در خدمت خود نگه دارد و با سرگرم نمودن آنان به مسائلی همچون: سینما و ورزش بخشی از فشار روانی آنان نسبت به نظام سرمایه داری (Capitalism) بکاهد تا از این طریق انسجام نظام سرمایه داری و طبقه کارگر را حفظ نماید تا همچنان بر ثروت انباشته خود بیفزاید.
همچنین حامیان رویکرد نظری انتقادی تبیین کننده این مسئله هستند که نظام سرمایه داری با استفاده از ترویج مفاهیم مذکور جامعه را به سمت مصرف گرایی سوق می دهد و این اتفاق را از طریق سلطه فرهنگی بر طبقات اجتماعی جامعه انجام می دهد.
در نتیجه، ورزش تنها دستمایه ای ابزاری برای نظام سرمایه داری است تا از یک سو، نیروی تولید خود را حفظ نماید و از سوی دیگر، بازار مصرفی خود را در جامعه گسترش دهد.
ب) رویکرد کارکردی
کارکردگرایان بر این باور هستند که با ایجاد انقلاب صنعتی و گسترش شهرنشینی در سرتاسر جامعه بشری، افراد جامعه دچار یک سردرگمی و بی نظمی اجتماعی شده است.
این بی نظمی اجتماعی که باعث گسترش آسیب های اجتماعی (افسردگی، خودکشی، فقر و…) شده است را می توان از طریق گسترش سرگرمی در میان طبقات اجتماعی مختلف، آن را کاهش داد، خصوصاً که پس از انقلاب صنعتی جامعه زنان هم به مانند مردان وارد عرصه فعالیت های اجتماعی شده اند.
ج) رویکرد فمینیستی
رویکرد نظری فمنیستی که بر پیوستار مطلب من استوار است، بحث برابری جنسیتی را مطرح می کند که زن و مرد باید دارای حقوق اجتماعی برابر خصوصاً در حوزه ورزش همگانی (تعداد برابر سالن های ورزشی و تجهیزات ورزشی) و ورزش قهرمانی (استعدادیابی و هزینه ورزشی یکسان) باشند.
پیامدهای ورزش:
الف) پیامدهای فیزیولوژیک
یکی از مسائل اجتماعی که در آینده نه چندان دور جامعه ایران با آن مواجه خواهد بود مسئله اضافه وزن و چاقی می باشد که براساس آمارهای منتشر شده از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، اولین گروه در معرض خطر، زنان جوان خصوصاً زنان شاغل به دلیل فعالیت یدی بسیار کم می باشند.
این اتفاق مشکلات متعددی را برای این گروه به بار خواهد آورد که عبارتند از:
چاقی مفرد، دیابت، بیماری های قلبی، شکستگی و نارسایی های مفاصل و استخوان و … که از یک سو، بانوان جامعه را در انجام مسئولیت های فردی و اجتماعی خود باز می دارد و از سوی دیگر، ناکارآمد شدن بانوان در جامعه ناکارآمد شدن دیگر گروه های اجتماعی را هم پدیدار خواهد نمود.
ب) پیامدهای روانی (ذهنی)
ورزش نه تنها جسم بلکه روح و جان آدمی را شاد می سازد. امروزه بخشی از هر جامعه را معلولین آن جامعه به خود اختصاص می دهد که معمولاً با مشکل گوشه نشینی و انزوا و افسردگی مواجه هستند که ورزش و توسعه امکانات حضور بانوان معلول در فضاهای ورزشی می تواند هم قدری از آلام روانی آنان بکاهد و هم مردم عادی با مشاهده آنان قدری از طرز تفکر ناصواب خویش نسبت به معلولین و ناتوانی خودش بکاهند.
همچنین شادابی و طراوت از لوازم افراد یک جامعه موفق است که زنان جامعه ایران هم باید با گرایش به آن از این نعمت اللهی برخوردار شوند و گرنه باید شاهد و ناظر سیل عظیمی از زنان افسرده و منزوی در جامعه ایران باشیم.
ج) پیامدهای اجتماعی
ورزش می تواند در کنار سالم نگه داشتن جسم انسان جسم و کالبد جامعه را هم سالم نگه دارد.
امروزه دانشمندان عرصه سلامت به این رهیافت دست یافته اند که ورزش می تواند به انسان انگیزه و هدف در انجام کارهای گروهی بدهد و به نوعی، ابزاری برای ارتقای مشارکت اجتماعی افراد در جامعه باشد.
در حالی که شاهد ضعف افراد جامعه ایران و خصوصاً بانوان در امر مشارکت اجتماعی هستیم.
نکته دیگر آنکه اگر امکانات ورزش همگانی برای بانوان گسترش یابد می توان امید داشت که بانوان به جای آنکه اوقات فراغت خود را با خیابان گردی و استعمال دخانیات و … پر کنند، با ورزش ساعات اوقات فراغت خود را سپری نمایند.
آنگاه قطعاً زنانی سالم تر، خانواده ای کامل تر و جامعه ای امیدوارتر خواهیم داشت.
البته از ضعف در ورزش قهرمانی زنان هم نباید به آسانی گذشت که اگر جامعه از قهرمانان زن برخوردار باشد می توان هم مردانی را که مدام با استفاده از کلیشه های جنسیتی زن را کوچک می کنند را قانع کند که زن هم با مرد برابر است، زیرا که او هم یک انسان است.
همچنین می توان دست دختران ناامید و بدون انگیزه جامعه را گرفت و آنان را با اسطوره های زن آشنا نمود تا آغاز راهی برای رشد و پیشرفت او باشد.