دل نوشته علمی

کرونا و فاصله‌ی اجتماعی

ایجاد فاصله‌ی اجتماعی برای حفاظت از کرونا در جهان امروز چنان بدیهی به نظر می‌رسد که مخالفت با آن احمقانه تلقی می‌شود و واکنش‌های تند فوری به دنبال دارد.

اما شاید این تنهایی‌ها، چنان هم بدیهی نباشد.

شاید باید بیش‌تر به موضوع فکر کرد.

کرونا در درازمدت می‌تواند انقلابی در روابط اجتماعی ما برپا کند با برقراری فاصله‌ی اجتماعی.

جهانِ پساکرونایی را فرض کنید که در آن، مهمانی رفتن قبیح شده،

انواع و اقسام مناسک،

از جشن‌واره‌ها تا سوگ‌واره‌ها برافتاده،

مناسک جمعیِ مذهبی از بین رفته،

قدم زدن در خیابان غیرعادی شده،

پدیده‌ی کافه‌نشینی از میان رفته،

چیزی به اسم میدان شهر وجود ندارد که مردم در آن اجتماع کنند،

سینما و‌ تئاتر و گالری و‌ کنسرت منسوخ شده،

ویندوزشاپینگ معنای خود را از دست داده،

به مدد تکنولوژی کار، به دورکاری تبدیل شده و محل کار و زندگی دوباره یکی شده.

همه‌ی کارها را تکنولوژی‌های ارتباطی مجازی به انجام می‌رساند و همه در دنیاهای مجازیِ خود عاری از روابط تن‌به‌تنِ مرسوم زندگی می‌کنند.

در صورت بقای کرونا و برقراری فاصله‌ی اجتماعی یا حتا پس از درمان کرونا و با فرض این که ظهور ویروس‌های مشابه دور از انتظار نیست، چنین چشم‌اندازی، اگر نه به این شدت، عجیب و نامحتمل نخواهد بود.

اما کدام انتخاب، اخلاقی‌تر و انسانی‌تر است؟

آیا اصل بر زنده‌ماندنِ بیش‌تر است حتا به قیمت حذف روابط مستقیم و تن‌محور؟

یا اصل بر رابطه‌ی تن‌به‌تن است حتا به قیمت زندگی کم‌تر؟

آیا درست آن است که دنیای انسانی بدون روابط مستقیم تنانه، انسانی نیست، پس باید روابط تنانه را حفظ کرد و مرگ را نزدیک‌تر به خود، به عنوان بخشی از زندگی روزمره به رسمیت شناخت؟

یا درست‌تر آن است که قید روابط مستقیم انسانی را زد و در تنهاییِ بیش‌تر، زندگیِ طولانی‌تر داشت؟

دکتر رضا کلاهی

دکتری جامعه‌شناسی فرهنگی از دانشگاه تهران، استادیار پژوهشکده‌ مطالعات اجتماعی و فرهنگی. حوزه‌های علاقه: مطالعات پسااستعماری، جامعه‌شناسی اخلاق، جامعه‌شناسی دین، تحلیل زندگی‌نامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا