دل نوشته علمی

توسعه و آینده

تاریخ مملو از خطاهای تحلیلی و آکنده از غافلگیری‌های استراتژیک است.

بشر در همه کوشش‌های خود آشکارا و پنهان به دنبال این بوده‌ است که این خطاهای تحلیلی را کاهش و غافلگیری‌های استراتژیک خود را محدود کند.

بر این باور هستم دین، فلسفه، عرفان، علم، هنر و تمام کوشش‌های بشر متوجه ادارک خویش در زمین و در درون زمانه‌ای است که در آن زیست کرده‌ است تا بتواند به آسایش و آرامش بیشتری در آینده دست یابد.

خطاهای تحلیلی خود را کاهش دهد و غافلگیری‌های استراتژیک خود را محدود کند، لذا امتداد همه چیز به سوی آینده است.

شاید گفته شود فکر امروز کنیم به فردا می‌اندیشیم.

شاید این جمله بیان شود که چو فردا شود، فکر فردا کنیم.

اما از نظر منطق زمان هیچ دیروز و امروزی وجود ندارد و هر آنچه که هست فردا و آینده است.

آینده به سرعت بدون کنترل ما به سمت ما روان است و ما باید به سمت‌وسویی برویم که بتوانیم در زمان، بر زمان حاکم شویم.

و اگر می‌خواهیم بر زمان حاکم شویم باید آینده اندیش باشیم، حکومت بر زمان، در زمان نیازمند آینده‌اندیشی است.

در گذشت زمان، وزنه‌های گذشته را باید بر زمین گذاشت و وزن زمان را باید برداشت در حال زمان- نه زمان حال- باید فشار حال را به انرژی رفتن به آینده تبدیل کرد و کشش آینده را در میان مردمان با تاکید بر یک فهم معنادار گسترش بخشید.

نگاهی به تمدن های بزرگ و فرهنگ درون این تمدن ها بیانگر نگاه معنادار به آینده است.

نگاهی که در آن بشریت توانسته است خود را از وزنه‌های پای بسته گذشته رها و فشارهای کنونی حال را به نفع خود مصادره و با قدرت در جهت رفتن به آینده اندیشه و عمل نماید.

توسعه جوامع گوناگون در گرو نگاه دقیق به زمان و مفهوم آینده زمان است.

از این رو به نظر می‌رسد، فصل نوینی در تاریخ بشریت از قرن بیستم میلادی در حال زمینه‌سازی است. (توسعه و آینده)

در قرن بیستم میلادی بود که انسان های پیشرو، نگاه به آینده را در مرکز ثقل توجه خود قرار دادند.

میراث انسان مدرن برای انسان فرامدرن آینده توجه به زمان و آینده زمان است.

اگر روزگاری در زمانه‌های گذشته اندیشمندان و اهل فضیلت برای بشر منطق، فلسفه، هنر و بسیاری از دستاوردهای اندیشه بشری را به‌جا گذاشتند.

انسان مدرن در قرن بیستم نگاه جدی به آینده را به‌ میراث می‌گذارد و در قرن بیست‌ویکم آدمی نه به شکافت اتم که به شکافت زمان می‌اندیشد و در پی آن ‌است که با این معنا زمینه‌ساز و زمینه‌پرور ایجاد فضای مناسب در راستای توجه به آینده باشد.

فرهنگ‌پروری در این مسیر، مدل‌سازی و آموزش آن در رده‌های گوناگون سنی به‌ویژه در میان کودکان، نوجوانان و جوانان امری است که باید به آن به‌خوبی نگرست

و با انجام کارهای منطبق با مفهوم«اثر استراتژیک» به سمت این معنا حرکت کرد

و در جهت برنامه‌ریزی دقیق برای نگاه به آینده در لایه‌های گوناگون کشور عزیزمان ایران (توسعه و آینده) و در میان مجامع گوناگون پیرامونی بهره برد.

دکتر مهدی مطهرنیا

عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم و تهران شمال، دکترای تخصصی آینده پژوهی اجتماعی – فرهنگی و فناوری

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا