افق های نو در سازمان و مدیریت با …
یک تصور بسیار بسیار دشوار را در ذهن تان تخیّل کنید:
فردا که واردِ سازمان می شوید اعلام می کنند «همه»ی عناوین و القابِ سازمانی از جمله مدیرعامل، هیئت مدیره، رییس، مدیر، معاون، سرپرست و … حذف شده اند.
همه اعضای سازمان موظف اند با شماره پرسنلی ای که بر گردن شان آویخته است، همدیگر را خطاب کنند.
شماره های پرسنلی هم به صورت تصادفی تعریف می شود و از روی آن نمی توان میزان سابقه افراد را تشخیص داد.
واقعن تلاش کنید تخیل کنید.
حالا چند درصدِ ادعاها، دستورها، تحلیل ها و جمله های فردی که یکی از آن القابِ ویژه را داشته مورد شکّ و شبهه قرار می دهید؟
میزان دقّت و جدیّت تان در شنیدنِ حرف های افرادی که در گذشته لقبی نداشتند، چقدر افزایش می یابد؟
نمی توانید تصور کنید؟
از فردا در ذهن تان تمرین زیر را انجام دهید:
هر گزاره ای که از افرادِ عنوان دار و لقب دار می شنوید را در ذهن تان با شبهه روبرو کنید و با خودتان بگویید چرا این گزاره را «باید» درست فرض کنم؟ همه قواعد یک سخن صادق و صحیح در آن هست؟
تلاش کنید سراغِ بی نام و نشان ها بروید و نظرشان را در مورد سبک مدیریتی و نحوه اداره سازمان جویا شوید. از آن ها بپرسید حال و هوای سازمان چه گونه است؟
شاید انبوه ی از گزاره ها پیدا کنید که سال هاست «همه» آن ها را «حقیقتِ مطلق» پنداشته اند و تا الآن به آن شک نکرده اید و الآن هم استدلالی برای اش نمی یابید.
شاید انبوه ی از صداها پیدا کنید که سال هاست به عنوان صداهای ضعیف، نامشروع، منحرف، بدخواه، و تنبل معرفی شده اند و در نتیجه نشنیده گرفته شده اند و وقتی بدونِ پیش فرض و بدونِ برچسب و بدونِ کلیشه به آن ها فکر می کنید، استدلال و منطقی را می توانید برای شان بیان کنید و قابلِ تامّل به نظر می رسند.
ادبیات سازمان و مدیریت، تحت سیطره عناوین و القاب، سلسله مراتبی را ایجاد کرده است.
این سلسله مراتب، و جایگاه ها و القابی که ایجاد شده، خود را تنها مرجعِ معتبرِ حقیقت های سازمانی جا انداخته است و انبوهی از صداهایِ بدیلِ قابلِ شنیدن را غیرِمجاز شمرده است.
مثلن دهه هاست که با مفهومِ مبهم و گُنگِ «بهره وری» توانسته است آدم ها را دسته بندی و سطح بندی کند.
دقیقن مرادِ سازمان از بهره وری چیست؟
چه دایره ای از بهره وری در کنترلِ هر عضوِ سازمان است؟
چرا باید بهره ورانه عمل کرد؟
مرجعِ مناسبِ تعیینِ معیار سنجشِ بهره وری چه کسی است؟
به ازای افزایش بهره وری چه چیزی نصیبِ چه کسی می شود؟
اگر چیزی نصیب کسی شد، عادلانه بودنِ آن را چگونه و چه کسی تعیین می کنیم؟
شالوده شکنی کنید. بسیاری از معناهایی که برای واژه ها، از پیش صحیح دانسته اند را مورد پرسش قرار دهید.
به سمتِ شنیدن صداهایی بروید که ابتدا مجبور شدند و حالا عادت کرده اند، خفه شوند.
به صداهای حاکم و القاب دار شک کنید.
دوگانه های خوب/ بد و زشت/ زیبا را شناسایی کنید.
سراغِ تفسیرهایی نو و متفاوت از برخی واژه های مهمِ سازمانی بروید.
دریچه های عجیبی به روی تان باز خواهد شد.