امام حسین را از عدالتخواهان و ارزشگرایان نگیرید
در شرایط تفکیک میان هنجارهای مسلط یک جامعه که توسط گروه حاکم حمایت میشوند، و ارزشهای متعالی معمولاً دو راهه «هنجار و ارزش» زمینه را برای جنبشهای ارزشگرا فراهم میکند.
جنبشهایی که در دفاع از ارزشهای متعالی، هنجارهای مسلط جامعه را به چالش میکشد.
در شرایط عدم تفکیک و افتراق، شکستن هنجارهای اجتماعی به معنای مبارزه با ارزشها هم هست و به همین دلیل ظهور جنبشهای ارزشگرا بلاوجه است.
حاکمان یک جامعه که به صورت طبیعی با پاسداری و مراقبت از هنجارها خواهان حفظ وضعِ موجود هستند، اگر راهی را برای مطالبه ساختاری گروههای ارزشگرا باز نگذارند و با تصلّب و خشکی و خشونت راههای پیگرفتن ارزشها را ببندد، به صورت طبیعی ارزشگرایان را در موقعیت عمل اجتماعی، دستهجمعی، و سازمانیافته اعتراض و جنبشهای اصلاحی قرار میدهند.
به این معنا، امام حسین (ع) رهبر یک جنبش «ارزشگرا» بود و به همین دلیل با هنجارهای مسلط آن روزگار درافتاد.
بنیامیه در دوگانه هنجار و ارزش، هیچ راهی را برای اصلاح باز نگذاشته بودند؛ مردم هیچ راهی برای پیگیری ارزشهای مطلوبِ خود نمیدیدند.
انتخاب و تغییر حاکم در اختیار آنان نبود و آنان هیچ سهمی در ساختار قدرت نداشتند.
این وضعیّت برای ارزشگرایان چارهای جز دفاعِ خونین از ارزشهایی که روز به روز بیشتر به حاشیه میرفتند، باقی نگذاشته بود.
سخنان امام را در خطبه معروف به منا و نیز در فاصله مدینه تا کوفه بخوانید، از این سخنان چیزی به سود هنجارها و حفظ وضع موجود در نمیآید.
او جنبش خود را یک حرکت ارزشگرای تمام عیّار معرفی میکند.
حالا که همه از تحریفات عاشورا میگویند، بد نیست بدانیم تحریف عاشورا منحصر در جعل داستان ازدواج حضرت قاسم در ظهر عاشورا و فلان روضه و یا قمه و زنجیر زدن عزاداران نیست؛
بزرگترین تحریف عاشورا این است که امام حسین (ع) را از رهبر یک جنبش ارزشگرا که خواهان از بین رفتن فاصله میان هنجارها و ارزشهاست، به رهبر یک گروه هنجارگرا تبدیل کنیم.
بزرگترین تحریف عاشورا این است که امام حسین را از گروههای محرومِ عدالتطلب بگیریم و از نهضت او در توجیه بیعدالتی و ظلم و تحمیل درد و رنج به انسانها استفاده کنیم.