امر اجتماعی و جامعه شناسی
گفتنی است مفهوم مهمی که در برابر امر سیاسی به آزمون گذاشته شد «جامعه» و امر اجتماعی بود.
جامعه به مجموع پیوندها و مناسبات میان فرد و رویدادها – اعم از اقتصادی، اخلاقی و سیاسی – ناظر است که درون قلمرویی کمابیش محصور با قوانین خود اداره می شود.
رابطه بین سیاست [1] و جامعه (برحسب برداشتی از سیاست) چنین است:
سیاست عبارت است از «هنر متحد ساختن انسان ها، با هدف استقرار، پرورش و حفظ حیات اجتماعی میان آنان».
در اینجا، «اجتماعی» ناظرست بر ارتباط و به موجب آن مرتبط است با جامعه به معنای اصلی؛ یعنی همراهی و معاشرت.
شایان ذکر است «اجتماعی» در معنای نوظهور جامعه به مثابه اشتراک منافع و با تلقی بشر به عنوان موجودی اجتماعی/ معاشرتی نیز پیوند دارد.
بنابراین، بدیهی است که مردم یا جامعه مدنی، طبیعتاً وجود دارد و انسان فطرتاً حیوانی مدنی است که مشتاقانه برای ارتباط تلاش می کند.
می توان گفت تکوین اصطلاح «اجتماعی» شامل کاربردی انتزاعی و کلی است که در توصیف انسان به منزله حیوانی اجتماعی تبلور می یابد.
با توجه به تحول قرن هیجدهمی این معنی از «اجتماعی» است که تمایز میان قلمروهای عمومی و خصوصی دو معنای مجزا می یابند:
از یک سو تمایز میان حوزه های سیاسی (عمومی) و غیرسیاسی (خصوصی) که به واسطه آن فعالیت اجتماعی عموماً خصوصی تلقی می شو (مگر به طور جداگانه و به علاوه فعالیتی سیاسی محسوب شود) و از دیگر سو، تمایز میان اجتماعی (عمومی) و شخصی (خصوصی) که به واسطه آن فعالیت «اجتماعی» خصوصیت عمومی است.
اکنون در حالی که این کاربرد از اصطلاح «اجتماعی» برایمان برجامانده است، بر تحول مفهوم «امر اجتماعی» متمرکز می شوم.
نخستین پدیده ای که اظهار نظر هانا آرنت (Hannah Arendt) نشان می دهد این است که دگرگونی مفهوم «امر اجتماعی» [2] که ناظرست به کاربرد کلی مفهوم جامعه، اشاره دارد به دو مجموع پیوندها و مناسبات میان افراد و رویدادها _ اعم از اقتصادی، اخلاقی، سیاسی – درون قلمروی کمابیش محصور که با قوانین خودش اداره می شود.
دلوز (Gilles Deleuze) می گوید: امر اجتماعی اشاره دارد به بخشی ویژه که در آن مسائلی کاملاً متنوع و مواردی خاص در کنار هم قرار می گیرند، بخشی که نهادهای به خصوص و دستگاهی تام و تمام از کارکنان واجد شرایط را در برمی گیرد.
نیکلاس رُز (Nikolas Rose) خاطر نشان می سازد «امر اجتماعی» بستری است که در آن مرجعیت های فکری، سیاسی و اخلاقی بشر، درون قلمروی جغرافیایی محدود، درباره تجربه جمعی شان اندیشیدند و مبتنی بر آن عمل کردند.
به هر روی، این تکوین مقوله «امر اجتماعی» فقط با کاربرد کلی مفهوم جامعه مرتبط نیست، بلکه به کاربرد انتزاعی آن نیز مربوط است که اشاره دارد به شرایط بشری که پیوندها، مناسبات، نهادها و فعالیت ها را می پروراند.
وظیفه جامعه شناسی عبارت است از تکوین مقوله ها و روش های متناسب با معرفی «امر اجتماعی» به منزله «امر واقعی».
ثانیاً منزلت مضاعف امر اجتماعی و جامعه هم به عنوان شرط استعلایی تحقق، بنیان و بستر معرفت جامعه شناسی و هم موضوع تجربی معرفت جامعه شناختی جا را برای طرح مسئله باز کند که با توجه به منزلت معرفت جامعه شناختی مناقشات فلسفی و روش شناختی در خصوص این عنوان بدل به عنصری لازم برای تکوین این رشته شود.
منبع: اوئن، دیوید [3] (1396)، جامعه شناسی پس از پست مدرنیسم، ترجمه محمدرضا زمردی، تهران: نشر ماهریس، ص 10- 26.
[1] The political امر سیاسی
[2] The social امر اجتماعی
[3] David Owen