بازتاب انقلاب اسلامی ایران در اندیشه میشل فوکو
بازتاب انقلاب اسلامی ایران در اندیشه میشل فوکو را در پنج قسمت به قرار زیر می توان خلاصه کرد:
1- رویکرد فرهنگی
درخصوص انقلاب اسلامی هر یک از اندیشمندان از مناظر مختلف آن را به تحلیل کشیده اند.
گروهی بر عامل اقتصادی، گروهی بر عنصر سیاسی، گروهی بر متغییر روان شناختی (فردی و جمعی) و … تاکید نموده اند، ولی فوکو با استفاده از روش وارونه سازی بر عامل فرهنگ اصرار می ورزد.
انقلاب اسلامی در ایران چرخشی در تئوری های انقلاب کرده است که در آن وجه فراموش شده فرهنگ کاملاً برجسته می شود
از نظر فوکو حرکت مردمی ایران مایه تشویق و تعجب همگان است؛ زیرا رویدادهای ایران درواقع نه چیزی است که در چین یافت می شود نه در ویتنام و نه درکوبا، یعنی موج عظیمی است بدون ابزار نظامی، بدون پیشگام، بدون حزب.
فوکو با مطالعه روی انقلاب اسلامی، به این نکته بنیادی دست یافت که این انقلاب نمی تواند با انگیزه های اقتصادی و مادی صورت گرفته باشد، چراکه مشکلات اقتصادی که ایران در آن زمان در حال تجربه آن بود، به آن اندازه مهم و بزرگ نبود که در نتیجه آن، صدها هزار و بلکه میلیون ها ایرانی به خیابان ها ریخته و با سینه های عریان به مقابله با مسلسل ها بپردازند.
علاوه بر این، نکته شگفت انگیز برای فوکو آن است که پایین ترین اقشار اجتماعی تا مرفه ترین اقشار بر سر مبارزه متحد شده اند.
فوکو هویت ایرانیان را آمیخته با دین و مذهب می داند؛ دینی که راکد، بی تفاوت، خشک و بی روح نبوده بلکه”پناهگاه مردم” شده است.
وی انقلاب ایران را نویدبخش ظهور گفتمان رادیکال سیاسی _عرفانی جدیدی می داند که از دل مفاهیم و آموزه های مذهبی که در طی قرون متمادی در پس لایه های غبار خرافه، ارتجاع و نسیان مدفون شده بود، سربرآورده است.
2- قدرت نرم افزاری و انقلاب اسلامی
فوکو برخلاف رویکرد ذات انگارانه و رویکردهای سنتی اثبات گرایی و تجربه گرایی از منظر تحلیل گفتمانی و با رویکرد برساخت گرایی به تبیین انقلاب اسلامی پرداخته است.
گفتمان او درباره انقلاب، بر ایده مردم عادی متمرکز است تا ایده روشنفکران.
از نظر وی انقلاب اسلامی، جنبشی غیرمسلحانه بوده و از این حیث به جنبش های جدید اجتماعی، قرابت بیشتری دارد.
در این مبارزه، گفتمان انقلاب اسلامی در مقابل گفتمان مسلط نظام پهلوی قرار گرفته است.
3- ظهور اراده جمعی در انقلاب ایران
یکی از ویژگی های مهم انقلاب اسلامی که فوکو به آن تاکید می ورزد، وجود اراده عمومی است.
اراده عمومی میراث روسو است.
وی اراده عمومی را با مفهوم همبستگی پیوند می زندکه این همبستگی بین افراد جامعه صورت می پذیرد.
به نظر روسو این همبستگی عبارت است از مشارکت مستمر و آزاد و خود به خود و فزاینده در امری که به عنوان خبر حقیقی همه شریکان دانسته می شود.
به زعم فوکو آنچه به اراده عمومیت می بخشد، نفع مشترک است.
فوکو در جنبش انقلاب ایران این اراده عمومی را می بیند.
وی بر این باور است که با ظهور حالت دو قطبی در جامعه ایران یک قطب رژیم و عمالش بود و قطب دیگر همه مردم ایران و شکل گیری اراده عمومی در برکناری شاه و رژیم پهلوی وجود داشت.
اراده عمومی را می توان در همه اقشار اجتماعی زن و مرد، فقیر و غنی، مذهبی و غیرمذهبی و … که از بین رفتن حکومت پهلوی بود، مشاهده کرد.
در جریان انقلاب، مذهب زبان گویای اراده و خواست عمومی شد و چهره ای خاص و متمایز به انقلاب بخشید.
4- نقش رهبری در انقلاب اسلامی
در فرایند پیروزی انقلاب اسلامی الیت های متعددی وجود داشت.
الیت های دینی درکنار الیت های غیرمذهبی و بعضاً ضدمذهبی در مقابل دستگاه حاکمیت قرار داشتند.
روحانیت شیعه در انقلاب ایران از موقعیت تاریخی مناسبی برخوردار بود و توانست کار ویژه الیتی خود را نسبت به الیت های رقیب بهتر انجام دهد.
یکی ازعلل مستولی شدن گفتمان اسلام گرا بر سایر گفتمان ها در فرایند جنبش انقلابی مردم ایران، وجود مقتدرانه امام خمینی (ره) در راس این گفتمان است.
فوکو نیز از امام به عنوان ((رهبر اسطوره ای شورش ایران)) یاد می کند.
گویا فوکو امام خمینی را نقطه همبستگی گفتمان اسلام گرا با سایرگفتمان های انقلابی می بیند.
5- انقلاب ایران و معنویت گرایی سیاسی
مفهوم معنویت گرایی سیاسی قلب تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی را تشکیل می دهد.
فوکو معتقد است که ایرانیان با انقلاب خود خواستار بازگرداندن معنویت در عرصه سیاست هستند.
به زعم وی، معنویت گرایی سیاسی دو دغدغه اصلی ایرانیان بوده است و با تشکیل حکومت اسلامی این دو مشکل تاریخی و اعتقادی ایرانیان حل می گردد:
اولاً نهادهای دینی رسماً وارد حوزه سیاست و قدرت می شوند
ثانیاً راه حلی برای یکی از مشکلات دیرینه ایرانیان شیعی که خواهان حضور معنویت در حوزه نه چندان سالم سیاست بوده اند، پیدا می شود.
فوکو حکومت اسلامی را یک خواست و اراده مردمی می داند که محدود به مذهبیون نمی شود، بلکه همه گروه ها را به دور خود جمع می کند.
به اعتقاد فوکو روح انقلاب اسلامی در این حقیقت یافت می شود که ایرانی ها از خلال انقلاب خود در جست و جوی ایجاد تحول و تغییر در خویش بودند.
به عبارت دیگر، ایرانیان درصدد ایجاد تحول در تجربه و نحوه زیستن خود بودند.
فوکو انقلاب ایران را نوعی واکنش به نظام جهانی مستقر می داند و خاطر نشان می سازد که ایرانیان و انقلابشان به مثابه روح، مغز و گوهر جهانی است که بی روح و بی مغز و گوهر شده است.
فوکو بر این باور بود که مذهب، هستی مردم ایران در مقابل گفتمان مسلط را تشکیل می دهد.
منبع:
– یعقوبی، علی (1395)، خوانش فرهنگی میشل فوکو از انقلاب اسلامی، فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، سال سیزدهم، شماره 47: 87-106.