علمی توصیفی

هنجارها و جامعه پذیری سیاسی

جامعه پذیری [1] یا اجتماعی شدن به معنای همنوایی فرد با ارزش ها، هنجارها و نگرش های گروهی و اجتماعی است و یکی از زیر شاخه های جامعه پذیری، نوع سیاسی آن است.

جامعه پذیری سیاسی [2] یعنی انتقال فرهنگ سیاسی از نسلی به نسل دیگر و یا شکل گیری ایستارها و هنجارهای سیاسی فرد.

بی تردید یکی از مهم ترین کارویژه های دولت های مدرن در درون یک کشور و یا محیط اجتماعی – سیاسی، تلاش در جهت حفظ و سپس انتقال و گسترش ارزش های سیاسی و اجتماعی نظام سیاسی خویش به نسل های بعدی می باشد که در صورت بی توجهی به این مهم ، تداوم کارکردی نظام سیاسی مذکور با مشکل مواجه می گردد.

از زمان شکل گیری محیط اجتماعی و پیدایش و تشکیل حکومت ها، حاکمان و برنامه ریزان جامعه به منظور حفظ و ثبات نظام سیاسی درصدد همسو و هماهنگ کردن آحاد افراد جامعه با اهـداف و آرمان های خویش بوده اند و از هر وسیله ممکن برای این کار بهره می جسته اند.

جامعه پذيري سياسي به معناي گسترده اش، جرياني است كه از طريق آن فرهنگ سياسي از يك نسل به نسل ديگر منتقل مي گردد.

جامعه پذیری سیاسی را می توان جریانی مستمر در تمام طول زندگی دانست که طی آن، شخصیت سیاسی افراد شکل می گیرد.

عوامل زیادی در جامعه پذیری سیاسی افراد مؤثرند که از آن جمله می توان به خانواده، وسایل ارتباط جمعی، مدرسه، گروه همسالان و … اشاره کرد.

جامعه پذیری سیاسی و یا به تعبیر دیگر فرهنگ پذیری سیاسی، همان انتقال فرهنگ سیاسی از نسلی به نسل دیگر است و به بیانی ساده تر بایستی کاری کرد تا مردم به هنجارها، بایدها و نبایدهای نظام سیاسی احترام بگذارند و مهم ترین کارکرد آن برای نظام های سیاسی، همسوسازی گرایشات، جهت گیری ها و رفتارهای جامعه با مطالبات نظام سیاسی است.

 با توجه به اين كه جامعه پذيري سياسي، فراگردي است كه به واسطۀ آن فرد، دانش و مهارت هاي سياسي لازم براي مشاركت مؤثر و فعال در عرصه سياسي را كسب مي كند، لذا ايجاد هرگونه اختلال در اين فرايند موجب بي تفاوتي سياسي، عدم حضور و مشاركت آگاهانۀ شهروندان در عرصه هاي سياسي خواهد شد.

بنابراين، فهم عوامل مؤثر بر جامعه پذيري سياسي درجوامع و گروه هاي مختلف، امروزه به عنوان يكي از مهم ترين موضوعات دولت ها و دانشمندان علوم اجتماعي است و از اهميت خاصي برخوردار مي باشد.

هرچند مفهوم ((جامعه پذیری سیاسی)) یکی از اصطلاحات نوین در جامعه شناسی سیاسی است.

ولی این نظریه ریشه در سوابق تاریخی دارد و از دیر باز مورد توجه فلاسفه و نظریه پردازان سیاسی قرار داشته است.

آموزش شهروندی و جامعه پذیری مدنی در آثار “جمهوری” افلاطون، “سیاست” ارسطو و “امیل” روسو مورد تأکید قرار گرفته است.

با این وجود، طرح نظریه جامعه پذیری سیاسی به صورت اختصاصی و به عنوان شاخه ای از معرفت انسانی، به سال های بعد از جنگ جهانی دوم برمی گردد.

نخستین بحث نظام یافته درباره اجتماعی شدن سیاسی را یک دانشمند علوم سیاسی به نام هربرت هایمن [3] (1959)  مطرح کرد و بعد از آن در دهـه های 60 و 70 این موضوع مورد توجه بسیاری از صاحبنظران قرار گرفت.

به طـورکلی، جامعه پذیری سیاسی با گرایـش های توجـیهی مردم از مسائل و وقایع سیاسی ارتبـاط دارد و مقوله ای است که توجه را به کیفیت شناخت سیاسی، اعتقادات و ارزش های یک شهروند متوسط جلب می کند.

مثلاً یک شهروند از دولت خود چه انتظاراتی را دارد؟

آیا به پشتیبانی از قوانین، احکام و مقررات مملکتی تمایلی نشان می دهد؟

و تحت چه شرایطی؟

تعریف جامعه پذیری سیاسی

اصطلاح جامعه پذیری سیاسی یکی از اصطلاحات مهم در علوم سیاسی و اجتماعی است که در حال حاضر استفاده از آن به عنوان یک نظریه رفتاری کاربرد فراوان دارد.

جامعه پذیری یا فرهنگ پذیری سیاسی فرآیندی است که بر اساس آن جامعه گرایش‌ها، دانش ها، ارزش ها و معیارهای سیاسی خود را از نسلی به نسل دیگر منتقل می کند.

از دید سیگل، جامعه پذیری سیاسی یادگیری تدریجی هنجارها، نگرش ها و رفتار قابل قبول برای یک نظام سیاسی جاری است.

جامعه پذیری سیاسی را می توان جریانی مستمر در تمام طول زندگی دانست که طی آن ، شخصیت سیاسی افراد شکل می گیرد.

جامعه پذیری سیاسی و یا به تعبیر دیگر فرهنگ پذیری سیاسی، همان انتقال فرهنگ سیاسی از نسلی به نسل دیگر است و به بیانی ساده تر بایستی کاری کرد تا مردم به هنجارها و بایدها و نبایدهای نظام سیاسی احترام بگذارند.

مهم ترین کارکرد آن برای نظام های سیاسی، همسو سازی گرایشات، جهت گیری ها و رفتارهای جامعه با مطالبات نظام سیاسی است.

پیش فرض های جامعه پذیری سیاسی

موضوعات جامعه پذیری سیاسی چند پیش فرض را در بر دارد:

* نخستین پیش فرض این است که در کشورهای مختلف، شهروندان نسبت به رهبران و ساخت های سیاسی خود احساس مختلفی دارند و عقاید گوناگونی را ابراز می کنند.

* دومین پیش فرض این است که گرایش هایی که شهروندان یک مملکت درباره امور سیاسی کشورهای خود دارند، بر چگونگی عملکرد سیاسی نظام اثر می گذارد.

* سومین پیش فرض این است که عملکرد یک نظام سیاسی به طور قابل ملاحظه ای با حالات رفتار و ارزش های مردم آن ارتباط بسیار نزدیک دارد.

بدین معنی که سیاست در هر جامعه به همان گونه ای شکل می گیرد و پیاده می شود که شهروندان تحت لوای یک نظام به آن اعتقاد دارند و احساس می کنند.

با توجه به پیش فرض های فوق می توان سوال اساسی تری را نیز مطرح ساخت.

مثلاً چه مکانیسم های اجتماعی وجود دارد که تعیین کننده خصوصیات و مشخصات سیاسی یک ملّت است؟

بخشی از پاسخ به این سوال را می توان در مسئله جامعه پذیری سیاسی جستجو کرد.

همان گونه که قبلا نیز اشاره شد، جامعه پذیری سیاسی به فراگردی اطلاق می شود که در جریان آن، شهروندان دیدگاه‌ های خود را از جهان سیاست کسب می کنند. 

به بیان دیگر، جامعه پذیری سیاسی کانالی است که از مجرای آن یک نسل دیدگاه‌ها، عقاید و معیارهای سیاسی خود را به نسل بعد از خود منتقل می کند.

همچنین واژه انتقال فرهنگی در واقع همان فراگرد جامعه پذیری سیاسی است؛

فرایندی که هم از طریق برنامه‌های آموزش رسمی و هم از طریق آموزش غیررسمی وظیفه نگهداری، انتقال و تداوم نگرش ها و ارزش های سیاسی بین نسل ها را بر عهده دارد.

تئوری های جامعه پذیری سیاسی

در اغلب تحقیقات، تئوری های جامعه پذیری سیاسی به سه دسته تقسیم شده اند:

الف) تئوری های روانشناسی اجتماعی

 در دیدگاه های روانشناسی اجتماعی، چهار دیدگاه اصلی آن که مربوط به جامعه پذیری سیاسی است، بیشتر به رشد و اجتماعی شدن کودک پرداخته اند.

یکی دیدگاه رشد و توسعه فکری متعلق به ژان پیاژه.

تئوری دوم، تئوری روان تحلیل است که از کارهای فروید سرچشمه گرفته و توسط افرادی مثل اریکسون گسترش یافته است.

دیدگاه سوم، تئوری یادگیری اجتماعی است که افرادی مثل اسکینر، آلبرت باندورا و رابرت سیرز، نظریه پردازان عمده آن هستند.

دیدگاه چهارم، دیدگاه کنش متقابل نمادین یا تئوری نقش اجتماعی است که از کارهای کولی و مید سرچشمه گرفته است.

ب) تئوری های جامعه شناختی

 تئوری های جامعه شناختی مرتبط با جامعه پذیری را می توان در دو گروه قرار داد:

در یک طرف دیدگاه های تضاد گرا قرار دارند؛

که این دیدگاه بر نقش قدرت در حفظ نظم جامعه تاکید می کند و جامعه پذیری را واقعیت آزار دهنده جامعه می‌دانند.

دیدگاه‌های مارکسیستی، نئومارکسیستی نظریه پردازان کشمکش در این قسمت جای دارند.

در طرف مقابل، دیدگاه ‌های نظم گرا قرار دارند که از دید نظریه پردازان آن، نظم اجتماعی ناشی از ارزش‌های مشترک اجتماعی است و جامعه پذیری را لازمه نظم اجتماعی می دانند. در این گروه دیدگاه های کارکرد گرایی و مخصوصاً دیدگاه پارسونز جایگاه خاصی دارد.

ج) تئوری های سیاسی

دانشمندان علوم سیاسی طرح های متفاوتی را پیشنهاد کرده اند که تلاش می‌کنند اساس تئوریکی برای سازمان دادن و تعیین حدود تحقیقات جامعه پذیری سیاسی فراهم نماید.

اولین مدل محدود و در عین حال دارای قانون بندی جامع از سوی دیوید ایستون و رابرت هس ارائه گردید؛ که این مدل از کارهای قبلی ایستون در نظریه عمومی سیستم ها ناشی بوده بود.

مدل تبدیلی درون داد- برون داد، اساس نظریه نظام سیاسی ایستون می باشد.

درون داد شامل نیازها و حمایت است و جامعه پذیری سیاسی یکی از شیوه هایی است که سیستم برای تداوم و حفظ خودش از آن استفاده می کند:

الف) جامعه پذیری سیاسی در سطح ماکرو (جامعه)

ب) جامعه پذیری سیاسی در سطح میکرو (فرد)

جامعه پذیری سیاسی در سطح ماکرو عبارت است از:

انتقال فرهنگ سیاسی از نسلی به نسل دیگر. ملل، گروه ها، قبایل و اقوام مختلف معیارها، استانداردها و ارزش های سیاسی خود را از طریق فراگرد جامعه پذیری و به‌ صورت الگوهای فکری-عقیدتی و رفتاری به منظور تداوم آن به نسل جدید منتقل می سازند.

جامعه پذیری سیاسی در سطح میکرو: فرایندی است که بر اساس آن شخص، مجموعه دیدگاه ها و نقطه نظرهای سیاسی جامعه خود را کسب می کند.

باید توجه داشت که این دو سطح هر دو مکمل یکدیگرند و مطالعه هر یک از آنها به منظور درک و شناخت دیگری الزامی است.

کارکردهای جامعه پذیری سیاسی

برخی از مهم‌ترین کارکردهای جامعه پذیری سیاسی در سطح فردی و در سطح نظام سیاسی را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:

1) در سطح فردی مهمترین کار ویژه این فرایند را می‌توان پرورش افراد برای تبدیل شدن به شهروندان سازگار و کارآمد در نظر گرفت.

از خلال این فرایند، ارزش های رایج نظام سیاسی به  فرد القا می شود و او قادر می گردد با نظام سیاسی ارتباط برقرار کند؛  

بدین معنی که برخی از رفتارهای خاص را از حکومت انتظار داشته باشد و بداند حکومت از او چه انتظاری دارد.

برای مثال، آگاه می گردد که حکومت از وی انتظار اطاعت از قانون، مشارکت در امور کشور و رای دادن در انتخابات را دارد.

2) در سطح نظام سیاسی چند کارکرد را می توان برشمرد:

الف: جامعه پذیری سیاسی موثر را می توان به مثابه جانشینی برای اجبار به صورت ابزار حفظ روابط قدرت طبقه حاکم به کار برد.

ب: جامعه پذیری سیاسی موثر را می توان به مثابه ابزار بسیج توده ها برای تامین هدف های خاص طبقه حاکم به کار برد که در غیر این صورت تامین این اهداف دشوار خواهد بود.

به طور کلی، برخی از دستاوردها و کارکردهای جامعه پذیری سیاسی عبارتند از:

اکتساب جهت‌گیری‌های سیاسی،

یادگیری ارزش ها و رفتارها،

اکتساب هنجارها و رفتارهای سیاسی مطلوب و مقبول نظام سیاسی.

عوامل مؤثر بر جامعه پذیری سیاسی

الف-عوامل اولیه جامعه پذیری سیاسی: عواملی هستند که تحت عنوان جامعه پذیری نخستین نیز شناخته می‌شوند.

در این دسته عوامل، جامعه پذیری سیاسی میان افراد و گروهی که با او در تماس بسیار نزدیک و صمیمی هستند به وقوع می پیوندد، مثل گروه خانواده و دوستان.

ب- عوامل ثانویه جامعه پذیری سیاسی: عواملی هستند که از طریق انتقال آگاهانه و مستقیم به جامعه پذیری سیاسی کمک می کنند.

معمولاً این حالت جامعه پذیری، در وضعیت های رسمی رخ می دهد و هیچ یک از وضعیت ها شخصی نیست. عواملی مثل رسانه های گروهی و به ویژه مدرسه از این دسته هستند.

وسایل یا راه های جامعه پذیری سیاسی

به طور کلی می‌توان گفت که جامعه پذیری سیاسی از سه طریق عمدۀ تقلید، آموزش و انگیزش صورت می گیرد.

الف) تقلید: یکی از مهم ترین و سابقه دار ترین نوع جامعه پذیری سیاسی است.

جوان، پیر، کودک،  نوجوان باهوش و کم هوش در یادگیری سیاسی متکی به تقلید هستند.

یادگیری از طریق تقلید شامل جنبه های گوناگون ارزش های سیاسی، رفتارهای سیاسی، مهارت ها، انتظارات و توقعات سیاسی و خلاصه نگرش‌های سیاسی می‌شود.

ب) آموزش: واژۀ آموزش سیاسی به کوششی برنامه‌ریزی شده و مستقیم دلالت دارد که هدف آن انتقال گرایش ها و نگرش های سیاسی از جانب عده ای به عده ای دیگر است.

آموزش سیاسی معمولاً به وسیله نهاد های خانواده، مدرسه، سازمان ها و موسسات دولتی و بسیاری از گروه ها و نهادهای سیاسی انجام می پذیرد.

در آموزش سیاسی ابتکار عمل در دست دیگران است و نه فرد یا افرادی که هدف جامعه پذیر شدن هستند.

ج) انگیزش: ایجاد انگیزه و شور و شوق در افراد برای پذیرش یک ارزش یا نگرش و رفتار به طریق خاص، یکی از راه های جامعه پذیری سیاسی است.

هر نظام سیاسی باید در افراد جامعۀ خویش انگیزه و شور و شوق پای بندی، اطاعت از قوانین و هنجارها، باید ها و نباید ها را به وجود آورد تا افراد از سر شوق و نشاط شرایط و تکالیف شهروندی را انجام دهند.

[1] Socialization

[2] Political socialization

[3] Herbert Hyman

[4] Anthony Orum

محمدعلى اميرپورسعيد

دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی/ پژوهشگر اجتماعی و نویسنده. علاقه مند به حوزه های: جامعه شناسی مصرف، سبک زندگی، جامعه شناسی موسیقی، انحرافات اجتماعی، جامعه شناسی شهری و...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا