نگاهی به كتاب رژيم های غيردموكراتيك؛ بررسی دموکراسی
دکتر محمد لکزایی به بررسی دموکراسی با نقد این کتاب پرداخته است:
در اين اثر، پل بروکر زمينه های پيدايش انواع رژيم های غيردموكراتيك به ويژه ديكتاتوری های نظامی و حزبی و فردی، شيوه های تحكيم قدرت و ابزارهای كنترل و اقتدار آنها سياست ها و عملكرد آنها و نيز اشكال و زمينه های فروپاشی و گذار آنها به دموكراسی مورد بررسی نویسنده قرار گرفته است. وی خاطرنشان می سازد که جهان رو به دموکراسی گام بر می دارد.
در مورد نقد کتاب باید نگاهی به اولین چاپ کتاب دوخت که مربوط به سال 2000 میلادی می باشد و امروز كه در سال 2019 میلادی قرار داریم پس از طی این مدت تحولات جهانی به سوی روندی پیش رفته است که به بر ملا ساختن بسیارهای از حقایق انجامیده و به بطلان بسیاری از دیدگاه ها یا تایید آن کمک شایانی نموده است.
این پوست اندازی تاریخی نشان داد هنوز تا «دموکراسی جهانی» راه بس درازی در پیش است.
دموکراسی در طول تاریخ در سطح بسیاری ابتدایی در جای جای عالم بشري به نوعی ظهور و به سرعت افوال می کرده است.
ولی دموکراسی به معنای خاص آن و آنچه که امروز مد نظر است، سابقه نه چندان طولانی دارد.
اين شكل از دموكراسی در کشورهای اروپایی غربی مانند فرانسه و انگلستان و بعدها در امریکا پديدار گشته و به عنوان الگوی مترقی آزادی بشری از آن یاد می شود.
الگوی که هر چه کشورها به آن نزدیکتر باشند، دموکراتیک تر و هر چه از آن دورتر باشند، غیردموکراتیک تر محسوب می گردند.
انتظار نسبتاً طبیعی این بود، هرچه انسان گام به آتیه می گذارد، کشورها و حکومت ها دموکراتیک تر می شوند و نظام ها و رژیم های دیکتاتوری یا کمتر دیکتاتور به خیل دموکراسی می پیوندند و در جامعه جهانی عزم می گردنند.
ولی از زمان اینکه اولین دموکراسی ها به صورت قانونی و مدون تجربه شده هنوز این مهم در کش و قوس ها و در تلاطم های گوناگونی سرگردان است.
19 سال از نشر کتاب می گذرد.
چند واقعه بسیار مهم از آن زمان بر سرنوشت ملت ها تاثیرگذارتر بوده است.
در 11 سپتامبر 2001 برج های دوقلوی آمریکا مورد آماج عملیات تروریستی شد و بهانه ای برای غرب جهت حمله به کشورهای که حامی و سرمنشا تروریست محسوب گردید به کشور افغانستان حمله شد.
همچنین به بهانه تجهیز صدام به سلاح های هسته ای رژیم صدام حسین نابود گردید.
بحران های اقتصادی، اقتصادهای جنوب شرق آسیا و کشورهای غربی و در نهایت بیشتر اقتصادهای جهان را به شدت آسیب پذیر ساخت و به بیکاری و بی خانمانی بسیاری از افراد در کشورهای ضعیف و حتی در کشورهای توسعه یافته انجامید.
همچنین انقلابات رنگین که با مداخلات سیاسی و اقتصادی کشورهای غربی جهت براندازی برخی از رژیم ها صورت گرفت؛ و در نهایتاً در چند سال گذشته شاهد خیزش های انقلابی در کشورهای عربی بودیم که عمده تحولات بعد از انتشار کتاب را نشان می دهد.
اصول دموکراسی مورد نظر غربی که در آن بر حکومت اکثریت، انتخابات آزاد، برابری حقوقی و سیاسی افراد، مشارکت مستمر در تصمیم گیرهای سیاسی از مهم ترین شاخص های آن محسوب می شود تا حدودی همه گیر و همه جایی شده است.
ولی همچنان بسیاری از شاخص های حکومت های دموکراتیک غربی به انحایی مختلف به آرمان های مدنظر نرسیده است.
رژیم های غیردموکراتیک همچنان در مقابل دموکراسی واقعی مقاومت می کنند.
حکومت ها در راه رسیدن به دموکراسی واقعی همچنان با چالش های درون زا و برونزا مواجه هستند.
همیشه فاصله گیری رژیم های غیردموکراتیک را نمی توان ناشی از خواست حاکمان آن نظام تلقی نمود.
همچنان که روشن است، ساختار هر نظامی برخواسته از پیشینه فرهنگی، اجتماعی و بسیاری از مولفه های بومی دیگر است، از جمله مذهب، اقتصاد، روابط خاص فرهنگی، جغرافیایی منطقه ای، همه این عوامل می تواند به صورت درون زا عامل بازدارننده یک حکومت دموکراتیک شود.
مثلاً در افغانستان پس از حکومت طالبان دولت مردمی حامد کرزای که توسط کشورهای غربی روی کار آمد، نتوانست معیارهای دموکراسی را به اجرا در آورد.
چرا که بسترهای دموکراسی در آنجا قدرت ظهور پیدا ننموده است آنچنان قبیله گرایی، عشیره گری و فرقه گرایی مذهبی در کشور افغانستان وجود دارد که دورنمایی غیر قابل تصوری از الگوی دموکراسی در آن دیده می شود.
این تجربه در حکومت مالکی بعد از رژیم کاملاً دیکتاتور صدام حسین نیز مشهود است.
در یمن، تونس، مصر، کشورهای بسیاری در جهان وجود دارد که زمینه ها و چالش های درونی ریشه دار مانع رسیدن رژیم به ایده آل دموکراسی می شود.
از سوی دیگر، برخی عوامل برون زا نیز در راه رسیدن رژیم ها به دموکراسی مطلوب وجود دارد که می توان از مداخلات خارجی، بحران های اقتصادی، ضعف ساختارهای اقتصادی، ایدئولوژی های مذهبی، ناسیونالیستی منطقه ای و … را می توان نام برد.
برخورد و سیاست های دوگانه غرب در معیارهای دموکراسی عامل مهمی است که خود فهم دموکراسی واقعی را با مشکل مواجه نموده است.
نظام های غیردموکراتیکی که از سیاست های کشورهای ابرقدرت غربی حمایت می کنند، علیرغم ضعف در ایجاد دموکراسی با فشار، تحریم و تبلیغ سوء قرار نمی گیرند.
ولی اگر کشوری که با معیارهای دموکراسی همسوی بیشتری داشته باشد و از سیاست های کشورهای غربی حمایت نکند، به شدت آماج و متهم به نقض حقوق بشر می شود.
در فصل دهم کتاب، بروکر از هانتیگتون نقل می کند که اشکالی از اقتدارگرایی ممکن است مجدداً ظهور نماید.
در میان این عوامل به مسایلی همچون زوال مشروعیت کارکردی دموکراسی، بحران اقتصادی بین المللی مانند رکود بزرگ، و تاثیر نمایشی و فراگیر واگشت برخی از دموکراسی های جدید به دیکتاتوری، اشاره شده است.
در میان اشکال مختلف رژیم های غیر دموکراتیکی که امکان دارد مجدداً ظهور نمایند، موارد زیر به چشم می خورد:
1.رژیم های اقتدارگرا
2.دیکتاتوری های مذهبی
3.دیکتاتوری های فرقه ای
4.دیکتاتوری های پوپولیستی
همانطور که مشاهده شد، بسیاری از پیش بینی های هانتیگتون در مورد بازگشت اقتدارگرایی و کم شدن جاذبه دموکراسی درست از آب درآمد و از آن موج های دموکراسی که هانتیگتون قبلاً یاد کرده بود، خبری نیست.
نظام های دموکراسی ها جاذبه قبلی را ندارند.
حکومت هایی که در آن دموکراسی رسوخ کرده در وضعیت خاکستری بین دموکراسی و اقتدارگرایی هستند.
بیشترحکومت های دموکراتیک مدنظر دولت های غربی در کشورهای اروپایی و حوزه اتحادیه اروپا قرار گرفتند که سیطره اقتصادی و فرهنگی واحدی دارند و سرمایه اجتماعی و فرهنگی شهروندان آنان با توجه به بسیاری از شاخص ها رشد قابل ملاحضه ای دارد.
در آنجا دموکراسی تمرین شده، ریشه دوانده،بالغ شده است.
این الگو تا نهادینه شدن در بسیاری از کشورها زمانبر است.
به این دلیل، بسیاری از کشورها صور ظاهری دموکراسی را دارند، ولی از ذات دموکراسی چندان خبری نیست.
مثلاً در اروپای شرقی این الگو زیاد نتوانسته کاربردی شود، کشور ترکیه علیرغم اینکه سال هاست که در انتظار ورود به اتحادیه اروپاست، ولی به علت های سیاسی و فرهنگی مجوز کشورهای غربی را نگرفته است.
در خاورمیانه و کشورهای افریقایی نیز نظام دموکراسی اوضاع مساعدی ندارد.
رژیم های اقتدار گرایی افراطی نیز همچنان حکمرانی می کنند و توسط حاکمانشان از سیر دموکراسی به دور نگه داشته شدند و تقریباً ارتباط ضعیفی با جامعه جهانی دارند، مانند کره شمالی، کوبا…
دولت های اقتدارگرایی که توسط مردم یا نیروهای خارجی از اریکه قدرت به زیر افکنده شدند، اصلاً نتوانستند طعم دموکراسی طبیعی را بچشند، هر چند معیار بانیان آن کسب و برقراری دولت دموکراتیک بوده باشد.
این قبیل رژیم ها چون معمولاً از ریشه ها و بسترهای طبیعی دموکراسی به دور بودند، الگوسازی مطلوبیتی برایشان ندارد.
در مورد عراق، مصر، لیبی … این امر به وضوح روشن است.
در این قبیل کشورها، پس از فروپاشی دولت های اقتدارگرا چنان نظم اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از هم پاشیده می شود و تا سال ها ادامه می یابد که معمولاً شهروندان خسته از بی نظمی به دوران حاکمان اقتدارگرا غبطه می خورند. چرا که هرج و مرج و خونریزی های فراوانی تا ثبات نسبی رخ خواهد داد.
حکومت های غیردموکراتیک همچنان از خود مقاومت نشان می دهند، دموکراسی بنظر می رسد به یک رکود نسبی رسیده است.
بازگشت و واگشت نظامیان به قدرت در چندین کشور دیده می شود.
در تایلند، پاکستان، مصر، ونزولا، مالی … شاهد کودتاهای نظامی هستیم که نظامیان سریع به عرصه سیاسی بازگشت داشتند.
در پاکستان حکومت مردمی نواز شریف توسط ژنرال مشرف با کودتای نظامی غصب گردید و بلافاصله با انجام انتخابات شیوه دموکراتیک بدان بخشید.
در مصر انقلابی که نوید آن می رفت ارمغان آور آزادی و پایان بخش حاکمیت نظامیان بر مصر باشد با کودتای نظامی سیسی و برگزاری انتخابات و نشستن دوباره نظامیان حیات مجدد یافت.
می بینیم در کشورهای که سابقه حضور نظامیان در آن زیاد است، مشکل بتوان یک حکومت دموکراتیک پایداری ایجاد نمود.
بحران های مالی و پولی دنیای آزاد که هم آمیخته با دموکراسی غربی می باشد، نظام های دموکراتیک را با چالش جدی مواجه کرد؛ فقر و ناعدالتی و بیکاری گریبانگیر خود کشورهای توسعه یافته غربی است.
جنبش وال استریت در آمریکا به راه می افتد، ریاضت کشی در اقتصادهای یونان، اسپانیا باعث ناآرامی های می شود.
مالیات های سنگینی در کشورهای فرانسه، ایتالیا… وضع می گردد.
همه این موارد جاذبه دموکراسی و حکومت های دموکراتیک را با بحران مواجه نموده و جذابیت آن را کاهش داده است.
در کشورهای عربی جنبش های موسوم به بهار عربی که غالباً بر حاکمان نظامی غیر دموکراتیک فائق آمدند با چالش های عمده ای روبرو گردیدند که در آن دموکراسی محلی از اعراب ندارد.
در مصر حکومت غیر نظامی مرسی راه افراط و تندروی (حمایت شدید از افکار اخوان المسلمین) را در پیش گرفت که زمینه حضور دوباره ارتشیان را به همراه داشت.
در سوریه جنبش مردمی به کانون تروریست، افراط و وحشت انسانی مبدل گشته است.
ظهور افکار و حکومت های محلی با تندروهای که تحت نام اسلام صورت می گیرد، جامعه جهانی را به مخاطره انداخته است.
جبهه النصره، داعش و ارتش آزاد نمونه های از آن است.
پیشروی این نوع تفکرات در هزاره سوم میلادی (البته هانتیگتون پیش بینی کرده بود)، بسیار باعث حیرت می گردد که دشمن بی چون دموکراسی محسوب می گردد و تعجب آورتر اینکه حامیان و داعیان دموکراسی به شدت در جهت منافع خودشان از آنها حمایت می کنند. در تونس، لیبی، بحرین، لبنان همچنین دموکراسی در جا می زند.
مشخصات کتاب: بروکر، پل (1397)، رژيم های غيردموكراتيك؛ نظریه ها، سیاست و حکومت، ترجمه عليرضا سميعی اصفهانی، چاپ سوم، تهران: انتشارات کویر.