برگی از فصلی از کتاب «بازی نامک»
«…اگر ساختار بازیهای گوناگون را وارسی کنیم، به سه جفت متضاد معنایی اصلی می رسیم.
نخست، چنین مینماید كه بازیهای فردی به راستی با بازی های گروهی تفاوتی كیفی داشته باشند.
بازیهای فردی معمولاً در زمینهای فرهنگی و روانی اجرا میشوند، در حالی كه بازیهای گروهی در سطحی زیستشناختی و اجتماعی تحقق مییابند.
به عبارت دیگر، بازیهای فردی معمولاً ماهیتی نرمافزاری، ذهنی، درونی و آرام دارند و با پردازش اطلاعات همراه هستند.
در حالی كه بازیهای گروهی معمولاً خصلتی بدنی، حركتی، دسته جمعی و بنابراین، عضلانی- عصبی را دارا هستند ولی با پردازش روابط میان افراد و روابط میان بدنها با یكدیگر مدیریت میشوند.
بازیهای فردی معمولاً فاقد رمزگذاری زبانی پیچیده هستند و شخص از مجرای آشكارگی و به طور مستقیم با موضوع بازی برخورد میكند؛ در حالی كه در بازیهای گروهی زبان نقش مهم و به سزایی را بر عهده دارد.
در بازیهای فردی، قواعد و قوانین معمولاً به شكلی تلویحی بیان میشوند و در ذهن فرد اجرا میگردند و به همین دلیل هم خلاقیت و نوسانهای تخیلآمیز در اطراف این قوانین در بازیهای فردی بیشتر است.
در مقابل در بازیهای گروهی، قوانینی صریح، روشن و صورتبندی شده در زبان وجود دارند و اگر بازی از سطحی پیچیدهتر باشد، به داور یعنی ناظری خارجی كه رعایت این قوانین را تضمین كند، نیاز میافتد.
دومین جفت متضاد معنایی مهم كه در شكلگیری بازیها و ردهبندی آنها ارزشمند هستند، جفت تكراری در مقابل خلاقانه است.
برخی از بازیها به افزایش مهارت فرد منتهی میشوند و از زنجیرهای از رفتارهای تكراری تشكیل شدهاند.
این بازیها معمولاً خصلتی عضلانی و حركتی دارند و ورزشها، نمونه آشكار و بارز آن هستند.
مسلط شدن بر حركات بدنی و چیرگی بر پیچیدگیهای تنظیم انقباض عضلات، كلید اصلی لذت بردن از بازی های تكراری هستند.
بازیهای تكراری معمولاً ساختاری هستند و در قالبی ریختی و قابل مشاهده و عینی تبلور مییابند.
از سوی دیگر، بازیهای خلاقانه به آفرینش و خلاقیت فردی مربوط میشوند.
ساختار این بازیها معمولاً با پردازش عصبی و رخدادهای روانی گره خورده است.
ظهور عناصر هنری در این زمینه خلاقانه، ممكن و مرسوم است و از این رو است كه بازیهای خلاقانه را باید در مقابل خصلت ساختاری بازیهای تكراری، دارای ویژگی كاركردی در نظر گرفت.
سومین مرزبندی بازیها كه برای نخستین بار در این رساله پیشنهاد میشود، بازیهای شهری در مقابل بازیهای كوچگردانه است.
بازیهای شهری بر مبنای قواعد و ساختارهای زندگی یكجانشینانه سازماندهی شدهاند.
قوانین در آنها نقش عمدهای را بر عهده دارند و عقلانیت و رعایت گام به گام و مستدل قواعد یاد شده به پیدایش راهبردهایی رقابتآمیز منتهی میشود.
بازی شطرنج را میتوان نمونهای از این بازیها در نظر گرفت .
در مقابل بازیهای یكجانشینانه، بازیهای كوچگردانه را داریم.
بازیهای كوچگردانه، خصلت خود را از سبك زندگی مردم عشیرهای و متحرك میگیرند.
بخت و تصادف در این بازی ها نقش عمدهای را ایفا میكند و به جای عقلانیت، عواطف و احساسات هستند كه نقش مهمی را بر عهده میگیرند.
بازیای مانند تخته، نمونهای از بازیهای كوچگردانه محسوب میشود.
در این بازیها مهارت و تخصص نقشی کمتر از بازی های شهری ایفا میکند، و در مقابل بروز عواطف و احساسات و لاف و رجز در پیوند با رخدادهای تصادفی، بیشتر دیده میشود…»