بوردیو و اقتصاد پنهانی دین
بوردیو استدلال می کند که میدان دینِ شکل گرفته در میدان قدرت، دارای بازاری از کالای دینی می باشد که در آن افراد به انباشت ثروت نمادین می پردازند.
وی با بررسی دین در قالب مفاهیم اقتصادی، سعی می کند نشان دهد تمامی آداب و رسوم اساساً دارای منافعی به صورت مادی یا نمادین بوده، که بُعد مادی به صورت رازآلود و پنهان مطرح می باشد و یا به عبارتی، استمرار حیات روابط اجتماعی به پنهان ماندن این بُعد از طریق خودفریبی و خودهاله پوشی امکان پذیر است.
در واقع وی معتقد است، حقیقت عمل مذهبی[1] دو نوع می باشد: اقتصادی و مذهبی که اولی توسط متخصصان دینی و افراد عادی انکار می شود.
از نظر بوردیو، بازار دین، بازاری رقابتی است که در آن عرضه، تقاضا، تولید و بازتولید، نقش مهمی را ایفا می کند.
وی معتقد است تولید کنندگان معتبر دینی، متخصصان دینی (پیامبران، کشیشان یا روحانیون) می باشند که برای تولید، عرضه و بازتولید کالاها و پیام های دینی تلاش می نمایند و افراد عادی به طور عینی مصرف کننده و تقاضا کننده این کالاها و پیام ها می باشند و به متخصصان دینی اعتماد دارند.
تقاضاها در این میدان دو دسته اند:
دسته اول برای طبقات مسلط و از نوع مطالبه برای مشروعیت و تسلط می باشد
دسته دوم از نوع جبران و برای افراد تحت سلطه می باشد
و به طور کل معتقد است برای هر دو دسته، کالا یا پیامی مستعد تولید است که بهترین توجیه را از وضع موجود ارائه دهد.
برای دسته مسلط، توجیه وضع موجود، موجب می شود آنان از عذاب و پیشامدهای احتمالی، بی قیدی و فساد و / یا حتی حزن، اندوه، تحمل رنج و بیماری و … رهایی یافته و آرامش یابند، بنابراین هر دو گروه به منفعت می رسند.
وی میدان دین را مانند تمام میدان ها، میدانی رقابتی می داند و دو نوع رقابت در نظر می گیرد.
اولی رقابت بین متخصصان دینی و افراد عادی می باشد که در بررسی این رقابت وامدار نظریه «مارکس» می باشد
در نوع دوم رقابت که بین متخصصان دینی می باشد، از تئوری «وبر» در تمایز قایل شدن میان پیامبران (کاریزماتیک) و کشیشان (بوروکراتیک) استفاده می کند و آن را بسط می دهد.
بوردیو برای نشان دادن تفاوت میان متخصصان دینی و افراد عادی و همچنین، متفاوت بودن منافع این دو گروه در میدان دین به بررسی تبادل هدیه و «اقتصاد نذر» (economy of offiering) می پردازد.
از نظر وی، فاصله زمانی میان هدیه [دادن] و [دریافت] هدیه متقابل، نقش تعیین کننده ای دارد و تابوی توضیح و تصریح به ویژه در مورد قیمت و زمان بازپرداخت هدیه از دلایل استمرار حفظ روابط اجتماعی می باشد و نگاه عینی، حاکی از آن است که کلیسا با دریافت هدایا، یک نوع بنگاه اقتصادی می باشد که حقیقت اقتصادی آن، پشت منطق اقتصاد نذر پنهان می گردد.
این ابهام یا دوگانگی، خصلت عمومی اقتصاد نذر، موجب دینی شدن مبادله و تغییر چهره آن به امری متعالی می گردد.
و همچنین، انکار اقتصاد نمادین در کلیسا، در قالب حسن تعبیر[2]، به صورت کلامی و عملی از سوی متخصصان دینی صورت می گیرد و از طرفی، افراد عادی نیز نسبت به این حسن تعبیر (Ephemization) ، دارای گژشناسی (Mis recognition) جمعی[3] می باشند.
یعنی به طور جمعی، بُعد اقتصادی مبادلات نمادین را انکار می کنند که محصول اجتماعی شدن واحد و مشابه می باشد.
به طور کل، به زعم بوردیو، تمامی این حسن تعبیرها، سانسورها، انکارهای بُعد اقتصادیِ عمل های دینی و انباشت سرمایه های مذهبی در دست متخصصان، منجر به خشونت نمادین (Symbolic violence) و ادامه سلطه آن ها می گردد.
وی پر طنین ترین آوای کلیسا را برای انحصار تولید و کنترل سرمایه های مذهبی، بیانیه قدیمی که «بیرون از کلیسا رستگاری وجود ندارد» می داند و معتقد است که اساس منطقی روابط تبادل اقتصاد نذر، بُعد اقتصادی آن را نشان نمی دهد، زیرا انجام چنین کاری یک شکست در انسجام اجتماعی را تسریع می کند.
بوردیو همچنین رابطه دیالکتیکی میان منش و میدان دینی را در قالب بازار دین چنین عنوان می کند:
میدان ها، منش ها را از طریق توسعه فردی و اجتماعی اش شکل می دهند و منش زمینه معناداری را از طریق اراده عاملان و افزایش و مصرف سرمایه اش ارائه می کند.
به این دلیل تمایلات، نیازها و علایق مصرف کنندگان تاثیر مستقیم و غیرمستقیم و عمیقی بر ساختار بازار، انواع کالاهای مصرفی و کیفیت آن ها می گذارد و این در حالی است که سیاست های تبلیغاتی و تجربه ی پیشین مصرف کنندگان از کالاها، هریک نقش مهمی در شکل گیری علاقه مصرف کنندگان بازی می کند. بنابراین باید به عمل دینی همانند محصولی از تقابل میان منش و میدان دینی نگریست (فیروز جاه و سهرابی، 1392: 43-40).
منبع:
– فیروزجاه، علی رحمانی؛ سهرابی، سعدیه، (1392)، جامعه شناسی دین، با بوردیو علیه بوردیو، مشهد: ثابت قدم.
– عکس؛ بوردیو و اقتصاد پنهانی دین؛ بیرون از کلیسا رستگاری وجود ندارد
Outside the church there is no salvation
[1] بوردیو اقتصاد کلیسا را نوعی اقتصاد نمادین می داند و عمل دینی در این بنگاه، عملی است با بُعد اقتصادی که نمی تواند خود را این گونه بشناسد و در قالب نوعی تکذیب دایم بُعد اقتصادی خود می باشد.
از نظر آن ها، وظایف مقدس، به یک تعبیر صرفاً اقتصادی یا اجتماعی تبدیل نمی شوند: خدمه کلیسا شغل ندارد، او مشغول وظیفه الهی است. در این جا تعریف ایده آلی که صاحب منصبان کلیسا از چنین کارهایی ارائه می دهند بخشی از حقیقت رفتار است (بوردیو، 1380: 277 به نقل از رحمانی فیروز جاه و سهرابی، 1392).
کارکرد منطق خدمت داوطلبانه و استثماری که به وسیله کلیسا زمینه سازی می شود، بر اثر ابهام عینی وظایف مقدس، آسان می شود.
هل دادن چارچرخ بیماران در یک زیارتگاه در آن واحد هم یک کار انسان دوستانه است که غایت آن در خود آن است و مستحق پاداش آن جهانی است و هم یک کار تخصصی می باشد که می تواند به دست یک پرستار حقوق بگیر انجام شود.
یک خادم کلیسا، یک دربان کلیسا و یک انسان اقتصادی است او می داند که آذین کردن محراب با گل نیم ساعتی وقت می گیرد که با قیمت کار یک زن خدمتکار اگر سنجیده شود، ارزش قابل توجهی دارد اما در همان حال او به بازی مذهبی ملحق می شود و از تشبیه کار خود در خدمات دینی به کار یک خدمتکار مرد یا زن ابا می کند (فیروز جاه و سهرابی، 1392: 30-29).
[2] حسن تعبیر، یعنی اظهار فعالیت های اقتصادی کلیسا با بیان غیرمستقیم و با استفاده از تعابیر تلطیف شده و به عبارتی، در قالب یک زبان انکار آمیز.
بیان غیرمستقیم یا حسن تعبیر همان چیزی است که اجازه می دهد که بگوییم، در عین حال که می گوییم که نمی گوییم.
همان چیزی که اجازه می دهد، بر امر غیر قابل نام گذاری، نام بگذاریم و اقتصاد ثروت های نمادین به عبارتی بده – بستان در این عرصه را کار مقرون به صرفه نخوانیم (بوردیو، 1380: 248 به نقل از رحمانی فیروز جاه و سهرابی، 1392).
حسن تعبیرهای رایج اقسامی از احترام هستند که ما برای نظم اجتماعی و برای ارزش هایی که نظم اجتماعی را تحسین می کنند به کار می بریم، در حالی که به خوبی واقفیم که آن ها محکوم به این اند که مسخره شوند (Dillon,2001:419 به نقل از همان) دارند.
[3] کژشناسی نوعی تجاهل می باشد که افراد عادی نسبت به اقتصاد کلیسا و حسن تعبیرهای به کار گرفته شده توسط مقامات کلیسا دارند (همان: 26-27).
عالی بود👍👍