علمی پژوهشی

تحلیل نقش سبک های زندگی در نوع گروه مرجع دانشجویان

چکیده:

موضوع انتخاب های مرتبط با شیوه زندگی جوانان ما را با مسئله سبک زندگی مرتبط می کند. به ویژه این که ذائقه های فرهنگی و اجتماعی  زندگی این قشر پویا و جویای تغییرات می تواند در تعیین هسته ها و گروه های الگو و مرجع  اجتماعی تأثیر گذار باشد.

به باور بسیاری از اندیشمندان جامعه شناسی نبود یک شناخت علمی از گروه های مرجع و ابعاد کارکردی آن ها به ویژه از نظر جوانان دانشجو باعث بروز اشتباهات و لغزش های چشم گیر در مواجه با جوانان شده است. بنابراین هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی نقش سبک های زندگی در نوع گروه مرجع دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه است.

روش پژوهش کمی به شیوه پیمایشی بوده و اطلاعات 313 نفر از دانشجویان، از میان جامعه آماری 10015 نفری دانشگاه رازی کرمانشاه با روش نمونه گیری سهمیه ای غیر احتمالی جمع آوری و تحلیل گردیده است.

جهت تجزیه و تحلیل داده ها از جداول توافقی 2×2، آزمون معناداری خی دو (X2) از طریق نرم افزار SPSS بهره گرفته شده، و گروه مرجع دانشجویان در سه بعد عضویت – غیر عضویت، خودی – غیر خود ی و متکثر و ترکیبی شاخص بندی شده است

نتایج یافته های تحقیق حاکی است که رابطه معناداری بین سبک های زندگی (سنتی، مدرن و تلفیقی)، با گروه مرجع در ابعاد (عضویت-خودی، غیر عضویت- غیر خودی و متکثر و ترکیبی) وجود داشته و به ویژه با گسترش سبک زندگی تلفیقی در بین دانشجویان گزینش گروه مرجع سمت و سوی ترکیبی و متکثر پیدا می کند، که این امر می تواند حاوی نکات مثبت شخصیتی و اجتماعی برای جوانان باشد و هم مشکل  عدم هماهنگی و تطبیق هنجارها و ارزش های فرهنگ غیر خودی با داشته های فرهنگ خودی را در قالب گروه مرجع ترکیبی به دنبال داشته باشد.

مقدمه

سبک های زندگی شکل مهمی از توانمندی و قدرت یابی فردی در متن مدرنیته متأخر است؛ این قدرت یابی به سازمان دهی خلاقانه فضا مربوط می شود. سبک های زندگی بسیاری از رفتارهای متمایز و خاص گرایانه را برمی انگیزاند و سبب تفاوت در بسیاری از کنش های افراد و گروه های انسانی می شوند و نقش مهمی را در شکل گیری کنش ها و رفتارهای فرهنگی – اجتماعی افراد و گروه های اجتماعی دارند و شکل هایی از ارائه خود و برساخته شدن هویت مدرن و متمایز را نشان می دهند (مدرسی،1391، 4).

در هيچ دوراني همچون دوران جديد امروزي، ما شاهد تماس بين فرهنگ‌هاي مختلف و تغييرات منتج از آن نبوديم. در واقع در عصر جديد، به دليل امکانات اطلاعاتي و ارتباطي نويني که (بنابر تعبیر گیدنز کارگزاران اصلی جهانی شدن هستند)، ما شاهد تشديد فرايند فرهنگ‌پذيري هستيم (گیدنز،1387، 46 ـ45).

این فرآیند انتقال و تغییر فرهنگی توسط رسانه‌‍‌‌ها انجام می‌شود. در اين فرايند گروه‌ها و افراد با فرهنگ‌هاي مختلف روبرو شده و از عناصر فرهنگي جوامع مختلف برخي را اخذ مي‌كنند و برخي را رها مي‌كنند.

اين انتخاب که تحت تأثیر فشار گروه‌ها و الگوهای رفتاری آن‌ها و هم‌چنین زیر نفوذ اوضاع و احوال اجتماعی (طبقه اجتماعی، نوع اشتغال، سن، منطقه محل سکونت، …) و اقتصادی است، در بيشتر مواقع آگاهانه است و البته در برخي موارد نيز بطور ناآگاهانه رخ مي‌دهد.

در حقیقت در جوامع مدرن امروزی، مقوله‌ی انتخاب‌ها گسترش فراواني يافته‌اند. بحث انتخاب‌هاي گوناگون در فرايند تجدد و جهاني‌شدن تجدد، ما را به مفهوم «سبك زندگي[4]» هدايت مي‌كند. سبك زندگي روايت خاصي را كه فرد براي هويت شخصي خود برگزيده است، در برابر ديگران متجسم مي‌سازد.

در واقع سبک زندگی بیان مادی هویت فرد است (گیدنز،119:1385). سبک های زندگی نیروی توانمندی هستند که بر رفاه و بهزیستی افراد جامعه، به ویژه جوانان تأثیر می گذارند. زندگی افراد در سایه این سبک ها دگرگون می شوند، و از خلال آنها بینش ها، آگاهی ها و معنایی بیشتر برای تجربه های مختلف زندگی به دست می آورند.

این سبک ها و اجزای آن ها همچون فراغت، فرصت هایی برای تعمق و تأمل و همچنین خلاقیت برای افراد فراهم می کنند (ادجینتون[5]، 2006). در اغلب موارد، روابط جدید، دوستی ها، اشکال جدید تماس اجتماعی و پیوندها، در خلال انجام فعالیت های سبک های زندگی در دسترس افراد قرار می گیرند. این روابط بخشی از سرمایه اجتماعی افراد را تشکیل می دهند (ریکوونا، 2003).

در دهه های اخیر بدون داشتن سبک زندگی، یعنی بودن چارچوب مشخصی که شباهت ها و تفاوت ها را آشکار می سازد، افراد در یک جامعه امکان برقراری ارتباطی معنادار و پایدار میان خود نخواهند داشت. سبک زندگی نتیجه همه گزینش ها، ترجیحات و رفتارهایی است که فرد در ارتباط با کالاهای مادی و فرهنگ مصرف انجام می دهد (ایمان و مرحمتی،1393: 13).

بوردیو سبک زندگی را محصول انتخاب های سلیقه ای می داند؛ اما معتقد است که این انتخاب ها تحت تأثیر «موقعیت ساختاری» انجام می شوند. سبک زندگی بخش های مختلفی؛ همچون فعالیت های فراغتی، مصرف فرهنگی، مدیریت بدن، الگوی خرید، الگوهای مصرف غذا را شامل می شود (فاضلی،1382: 127). که با توجه به گسترش قلمرو روابط زندگی اجتماعی در دنیای اجتماعی افراد، احساس کنترل ناپذیر شدن چنین دنیای را در آنها به وجود می آورد (کاستلز و میلر،1992).

لذا امروزه دیگر، فرهنگ در قالب های ملی و مرزهای جغرافیای یک جامعه نمی گنجد و جریان های فرهنگ جهانی، بر ایده آل ها، ارزش ها، تصور از خود و همچنین الگوهای فرهنگی و گروه های مرجع افراد تأثیر گذارده و آنان را در معرض انواع مختلف الگوها و مدل ها ی نگرشی و ارزشی زندگی قرار می دهد. بدیهی است که بخش عمده مخاطبان این جریان های فرهنگی، جوانان هستند که نوگرایی و تنوع طلبی عموماً در صدرارزشهای آنان قرار دارد (فرهنگ عمومی،1383: 2).

جوانان به عنوان پیشگامان تغییرات اجتماعی در هر جامعه ای جلوه ای از آینده نزدیک و دور جامعه کنونی هستند و همه تحولاتی که در درون و خارج از مرزها و ذهنیت آنها رخ داده، تغییر در سبک زندگی آنها را به دنبال داشته است. زندگی آنان آشکارا مصرفی تر شده و زندگی را بیشتر برای حال می خواهند و اولویت های ارزشی آنها متأثر از مصلحت گرایی و زیبایی دوستی است (رضایی و دیگران،1394، 6-7).

با توجه به اینکه سبک زندگی می تواند نوع مصرف افراد در جامعه را تعیین نماید، شناخت نوع مصرف افراد در جامعه و نحوه تأثیر پذیری آن از عوامل مختلف، می تواند چهار چوبی کلی، در مورد زندگی روزمره افراد به ما ارائه دهد. و از طرف دیگر نوع سبکی که افراد در زندگی از آن تبعیت می کنند، می توانند در تعیین گرایش ها و ارزش های آنها به ویژه نوع ارتباطات گروهی شان دخیل باشد.

اما موضوعی که می تواند از تأثیرات انواع سبک های زندگی افراد مؤثر باشد، نوع گزینش های افراد و گروه های مرجع مرتبط با سبک های زندگی آنان بوده که در طی سالهاي اخیر و بر اساس تحولاتی که در سطح جامعه به وقوع پیوسته است، تغییر گروه مرجع اعضاي جامعه و به ویژه طیف و نسل جوان جامعه (به طور عام) و دانشجویان (به طور خاص) به سوي جوامع غربی را می توان از روي تغییر ارزش ها و هنجارهاي آنان و تقلید و شبیه سازي رفتارهاي غربی مشاهده کرد.

این پدیده که در سطحی ترین بعد ممکن؛ یعنی تقلید از ارزش هاي جوامع غربی در سبک زندگی و در مقابل عدم نفوذ به لایه هاي دیگري از فرهنگ آن جوامع نظیر نظم، تلاش و پشتکار، سختکوشی و … صورت می پذیرد، باید به عنوان معضلی مهم براي جامعۀ ایران تلقی کرد که می تواند پیامدهاي نامطلوبی نظیر بحران هاي هویتی جوانان، کجروي هاي اجتماعی، کاهش پایبندي هاي اجتماعی و شکلگیري گروه هاي نامأنوس با سبک های معقوق زندگی و فرهنگ جامعه را به همراه داشته باشد (هزار جریبی و صفری شالی،1395، 2).

در این میان دیدگاه ها و نظریه های متعدد نشان می دهد که ظهور گروه های مرجع بر اساس «ضرورت های کارکردی»[6] و ایفای نقش مناسب آن ها در نظام اجتماعی حیاتی است. به باور بسیاری از اندیشمندان جامعه شناسی، نبود یک شناخت علمی از گروه های مرجع و ابعاد کارکردی آن ها به ویژه از نظر جوانان دانشجویی، باعث بروز اشتباهات و لغزش های چشم گیر در مواجه با جوانان شده است. که این گروه ها در واقع، به مقولاتی اجتماعی اطلاق می شوند که افراد را در توسعه و رشد ارزش ها، نگرش ها، رفتارها و تصورات شخصی خود راهنمایی می کنند (Merton,1968).

از آنجا که جوانان، بخش مهمی از جامعه ایرانی را تشکیل داده و به واسطه قرار گرفتن در شرایط جهانی شدن، با سبک های مختلفی از زندگی روبرو هستند (خواجه نوری و سروش،1385). بنابراین بررسی نقش مفهوم سبک های زندگی جوانان و تأثیر آن بر نوع گزینش گروه های مرجع اجتماعی مرتبط با این سبک های زندگی می تواند در درک و شناخت نگرش ها، علایق و رفتارهای جوانان جامعه در سطح کلان و جوانان دانشجوی دانشگاه رازی کرمانشاه در سطح ویژه، محققین و مدیران اجرایی در حوزه ی بررسی مسائل و مشکلات جوانان را یاری رساند. به ویژه اینکه در زمینه نقش سبک زندگی دانشجویان در گزینش نوع گروه های مرجع آنان تاکنون در کشور پژوهشی تحت عنوان یاد شده صورت نگرفته است.

بنابراین هدف این پژوهش، بررسی  تأثیرات نقش سبک  زندگی دانشجویان در گزینش نوع گروه مرجع آنان در دانشگاه رازی کرمانشاه است. حال با توجه به موارد فوق، در این پژوهش این مسأله مطرح است «سبک های زندگی دانشجویان (در ابعاد سنتی، مدرن و تلفیقی)، در نوع گزینش گروه های مرجع آنها (از نظر عضویت و خودی، غیر عضویت و غیر خودی، و ترکیبی) چه تأثیراتی می تواند داشته باشد؟

در راستای چنین مسأله ای  به نظر می رسد که:

1) هرچه سبک زندگی سنتی در دانشجویان قوی تر باشد، گروه مرجع آنها از نوع خودی و عضویت است.

2) هرچه سبک زندگی مدرن در دانشجویان قوی تر باشد، گروه مرجع آنها از نوع غیر عضویت و غیر خودی است.

3)  هرچه سبک زندگی تلفیقی در دانشجویان قوی تر باشد، گروه مرجع آنها، از نوع متکثر و ترکیبی است.

ادبیات تحقیق و مبانی نظری:

در این پژوهش برای تبیین رابطه بین متغیرهای اصلی تحقیق که در قالب فرضیات شماره (1) تا (3) ذکر گردیده از نظریات مرتن (1968)، نیوکامب (1943)، مظفر شریف (1948) برای تحلیل مفهوم گروه های مرجع، و از نظریه پیر بوردیو (1984) برای تحلیل سبک های زندگی دانشجویان بهره گرفته شده است.

گروه مرجع

عبارت گروه مرجع منطبق با نظر هربرت هایمن در آرشیو های روانشناسی (1942) است که برای گروهی به کار رفته است که در مقابل یک فرد موقعیت یا عملکرد خودش را ارزیابی می نماید. هایمن تمایزی را بین یک گروه عضویت که افراد به آن تعلق دارند و یک گروه مرجع که به عنوان پایه ای برای مقایسه بوده به کار برده است.

در جریان تصمیم گیریها، شکل گیری نگرش ها و کنش های انسان ها در جامعه، عواملی چند نقش آفرینی دارند که از جمله مهمترین آنها شامل افراد، گروه ها و نهادهایی هستند که مبنا و معیار قضاوت و ارزشیابی کنشگران اجتماعی قرار می گیرند. اینها گروه مرجع گفته می شوند که دو نوع کارکرد متفاوت در قالب دو نوع گروه مرجع ایفا می کنند.

نظریه ی گروه مرجع دو نوع «گروه مرجع تجویزی (هنجاری )»[7] و «گروه مرجع تطبیقی (مقایسه ای )»[8] را از هم متمایز می کند (هایمن،1942؛ شریف، 1948). چنین تقسیم بندی از جانب «کلی» 1952 بین گروه های مرجع مقایسه ای و فرمایشی که حالتی پایه ای دارد مطابق با دو نوع عملکرد از گروه های مرجع به صورت استانداردهای مقایسه ای برای خود ارزیابی، و به صورت منبع هنجارها، نگرش ها و ارزش های فردی است، صورت گرفته است (Kelly, 1952).

«تئودور نیوکامب» (1943) از گروه های مرجع برای توضیح ارزش ها و نگرش های در حال تغییر دانشجویان کالج بنینگتون استفاده کرد. از نظر مرتن «نظریه گروه مرجع نظری ه‏ای است با برد متوسط و در کل قصد دارد عوامل تعیین کننده و نتایج آن دسته فرایندهای ارزیابی و خودسنجی که طی آن فرد ارزش ها و معیارهای افراد و گروه های دیگر را به منزله چهارچوب های مقایسه‏ ای مرجع بر می‏ گزیند نظام‏ مند نماید» (Merton 1968: 288).

دراین تحقیق گروه های مرجع دانشجویان شامل افراد، دسته ها و گروه هایی نظیر والدین، دوستان و همسالان، دانشجویان، معلمان، اساتید دانشگاه، هنرمندان، ورزشکاران، روحانیون،گروه های مجازی و…است که گروه های مرجع دانشجویان در قالب سه بعد عضویت و غیر عضویت، خودی و غیر خودی، متکثر و ترکیبی صورت بندی شده است.

1. گروه مرجع: به گروه، جمع، رده اجتماعی و یا شخصی (به عنوان نماد یک گرایش یا گروه اجتماعی) که فرد در بعضی یا در همه عرصه های حیات اجتماعی آن را معیار قضاوت خود قرار داده و یا از آنها تبعیت می‏ کند. این تبعیت در ارتباط با سبک زندگی، نگرش ها ،رفتارها و معیارهای لازم برای سنجش خود و دیگران است (انتظاری،1384).

2. بعد عضویت – غیر عضویت: به معنای میزان پیوند و فعالیت و عضویت فرد در رده ها ،دسته ها و گروه های اجتماعی و فرهنگی مورد نظر است (خسروشاهی  1390،8). در این تحقیق حضور و عضویت عینی و معنادار در رده ها، دسته ها و گروه هایی نظیر خانواده، دوستان، همکلاسی ها، خویشاوندان، انجمن های علمی و فرهنگی و ورزشی و شبکه های اجتماعی مجازی (نظیر فیس بوک، تویتر، تانگو، تلگرام و..) را شامل می شود.

3. بعد گروه خودی-غیرخودی[9]: در مقابل گروه مرجع غیرخودی قرار دارد و فرد، گروه، رده اجتماعی و یا جمعی است که دارای ملیت و یا تبار ایرانی باشد. بعد گروه مرجع غير خودی[10]: در مقابل گروه مرجع خودی قرار دارد و فرد، گروه، رده اجتماعی و یا جمعی است که دارای ملیت و یا تبار غیر ایرانی باشد.

4. گروه مرجع ترکیبی[11]: به گروه هایی که افراد برای زندگی خود چه برای مقایسه و ارزیابی و چه تبعیت هنجاری، در حوزه های متعدد زندگی سیاسی، اخلاقی، علمی، اقتصادی، هنری و…  برمی گزینند و افرادی که چنین مرجع هایی در زندگی انتخاب می کنند، اکثراً دارای تحصیلات تکمیلی (ارشد و دکتری) می باشند.

بوردیو با تلفیقی از نظریات دورکیم، مارکس و وبر مفاهیم همچون طبقه، میدان، منش، سبک زندگی، سرمایه، سلیقه و … را بحث کرده است. برخی تعاریف سبک زندگی در ارتباط نزدیک با مقوله «مصرف» تعریف می شود؛ مثلاً در تعریف بوردیو از سبک زندگی چنین خصیصه ای دیده می شود.(بوردیو 1984، 66).

در جوامع غربی کنونی انواع مختلف ارزش ها اعم از مادی، زیباشناختی، اخلاقی و متافیزیکی (فرامادی) در کالاهای مصرفی و رسانه های جمعی ادغام می شوند. همان گونه که «استوارت اون»[12] در «بازی انتزاعی همیشگی»[13] مطرح می کند، تصاویری وجود دارند، که توده ای حاشیه نشین را می سازند و در سبک های در حال تغییری که بازارها را پر از کالاهای مورد نیاز مصرف کنندگان می کند، ارزش های مادی و ارزش های درونی همواره در حال دگرگونی هستند. هر روز بیشتر از پیش گیج کننده می شوند.

بنابراین سبک های زندگی، تجلی گر اراده افراد در راستای خلق شخصیت و هویت فرهنگی و اجتماعی خاص خویش در چهارچوب ساختاری و موقعیتی جامعه ای هستند، که در آن زندگی می کنند( Schwartz, 1995). 

سبک زندگی مجموعه متعددی از ترجیحات که تمایز بخش مصرف است که قصد نمایش واحد را در منطق خاص هر خرده فضای نمادین (لباس،غذا و غیره) نشان می دهد، هرجنبه از سبک زندگی، در سایر جنبه ها متجلی می شود و خود نیز سایر جنبه ها را متجلی می کند.

سلیقه، ضابطه زاینده سبک زندگی است. ذوق و سلیقه، منبع نظام ویژگی های متمایزی است که هرکس که شناخت عملی درباره روابط میان نشانه ها و موقعیت های متمایز دارد (روابط میان جهان ویژگی های عینی که با مفاهیم و نظریه های عملی روشن می شود و جهان عینی سبک های زندگی که به خودی خود در تجربه عادی وجود دارد)، باید آن را به مثابه تجلی سیستماتیک طبقه خاصی از شرایط وجودی؛ یعنی به مثابه سبک زندگی متمایز تشخیص دهد (بوردیو، 1390: 244-243). 

عمده ترین میراث اندیشه بوردیو برای جامعه شناسی مصرف و تحلیل سبک های زندگی، تحلیل ترکیب انواع سرمایه برای تبیین الگوهای مصرف، بررسی فرضیه تمایز یافتن طبقات از طریق الگوهای مصرف و مبنای طبقاتی قرایح و مصرف فرهنگی است.

از سوی دیگر، تأکید بوردیو بر الگومند بودن اعمال مصرف که نتیجه الزامات منش است، الهام بخش تکنیک های پژوهش درباره الگوهای سبک زندگی نیز بوده است. عواملی که منشاء سبک زندگی می باشند و تأثیرگذار هستند عبارتند از: طبقه و عوامل اقتصادی، ارزش ها، تحصیلات، جنسیت، سن و دوره عمر، شغل، فرهنگ شغلی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی، دین و… می باشند.

بوردیو در انطباق با نظر بیلز پاسکال، بر این عقیده است که خاستگاه غایی رفتار، عطش فرد برای کسب ارزش و شأن است این تنها جامعه است که می تواند این عطش را سیراب کند. چرا که با اختصاص یک نام، یک مکان، یک کارکرد، به فرد در درون یک گروه یا نهاد، فرد می تواند به رهایی از پیشامدها، محدودیت ها، و پوچی نهایی هستی امیدوار باشد. امیدواری انسان به رهایی در گرو تن دادن به «قضاوت و داوری دیگران»است.

این قضاوت اصل اساسی عدم قطعیت و عدم امنیت بوده با این همه، بدون آنکه قضاوتی داشته باشد قاعده ای است برای قطعیت، اطمینان خاطر و تقدس یافتگی» (بوردیو 1997، 280).

بنابراین در این پژوهش مفهوم سبک زندگی دانشجویان در قالب شاخصه های نظیر مصرف فرهنگی، نحوه ی گذران اوقات فراغت، الگوی خرید و مدیریت بدن مطرح شده، و از مبانی نظری بوردیو و گیدنز در زمینه ی سبک زندگی بهره برده شده است.

سبک های زندگی«سبک زندگی عبارت از طیف رفتاری است که اصلی انسجام بخش بر آن حاکم است، عرصه ای از زندگی را تحت پوشش دارد و در میان گروهی از افراد جامعه قابل مشاهده است. البته سبک های زندگی می توانند تشخیص پذیر یا اساساً به قصد ایجاد تشخیص سامان داده شوند (فاضلی ،1382: 83).

در این پژوهش سبک زندگی در قالب چهار شاخصه مصرف محصولات فرهنگی، فعالیت های گذران اوقات فراغت، مدیریت بدن و الگوی خرید عملیاتی شده است. 

پیشینه تحقیقات

در زمینه رابطه و تأثیر سبک زندگی جوانان بر نوع و گروه های مرجع آنان، با توجه به بررسی های محقق در اسناد و بانک های اطلاعاتی مربوط به مقالات و پایان نامه های دانشجویی در کشور متأسفانه عنوانی مشابه یافت نشد و محقق کار را با عناوینی نزدیک به موضوع آغاز کرده که در ادامه مطرح می گردد:

هزار جریبی و صفری شالی (1395) در تحقیقی تحت عنوان چرایی و دگرگونی های گروه مرجع در بین دانشجویان کشور در طی 5 سال گذشته پرداخته اند، که نتایج پژوهش آنها حاکی است که در مجموع گروه های مرجع و دیگران مهم، اکثریت قابل توجهی از دانشجویان در عرصه های مختلف، نمایندگان فرهنگ بومی (دینی و ملی) جامعه ایران اند. و الگو پذیری از والدین به عنوان گروه مرجع و مهم ترین عامل جامعه پذیری برای پسران نسبت به دختران تضعیف شده است.

ذوالفقاری و صوفی زاده (1392) در پژوهشی به این نتیجه رسیده اند که جامعه ایلام، یک جامعه همگرا و درون گروهی است و زنان ایلامی تمایل زیادی به گزینش گروه های مرجع غیر عضویتی ندارند. ساختار اجتماعی بسته شهر ایلام و به تبع آن، تحرک اجتماعی پایین و نیز محلی گرایی در بین زنان، از مهم ترین عوامل مؤثر در گزینش گروه های مرجع عضویتی و به ویژه خانواده است.

مرتضی منادی (1384) در پژوهشی  به بررسی منابع جامعه پذیری جوانان ایرانی می پردازد که نتایج این پژوهش نشان می دهد که جوانان فعلی جامعه به وسیله ی رسانه های گروهی نظیر ماهواره و اینترنت، جامعه پذیر می شوند. در این تحقیق محقق بیشتر بر روی شکل گیری نگرش ها و ذهنیت های جوانان به وسیله گروه های مرجع تأکید دارد.

غیور باغبانی و اصغر پور ماسوله (1391)، طی پژوهشی تحت عنوان «عوامل مؤثر بر اولویت بندی گروه های مرجع جوانان» به مطالعه پرداخته اند که نتایج حاصله نشان می دهد که جنسیت بر انتخاب گروه مرجع اصلی تأثیر ندارد و این انتخاب تحت تأثیر متغیرهای تحصیلات و درآمد معنادار است.

هزار جریبی و آقابیگی کلاکی (1390) در پژوهشی به بررسی «عوامل مؤثر بر گزینش گروه مرجع در بین دانشجویان؛ مطالعه جامعه شناختی تغییر گروه مرجع در بین دانشجویان دانشگاه های اصفهان و صنعتی اصفهان» پرداخته اند، که نتایج حاکی است که مطلوبیت نظام فرهنگی، ارزشی، و سبک زندگی جوامع غربی، بالاترین تأثیر را در تغییر گروه مرجع داشته است.

میمار و تقی پور (1391)، در مقاله ای تحت عنوان «نقش گروه های مرجع بر ارزش های فرهنگی دانشجویان » به تحقیق پرداخته اند که نتایج پژوهش حاکی است که بین انتخاب گروه های مرجع و هواخواهی از ارزش های سنتی در بین دانشجویان رابطه ای معنادار وجود دارد و در واقع گروه های مرجع سنتی والدین ، معلمان و … در شکل دادن به ارزش های فرهنگی دانشجویان نقش مهمی ایفا می کنند.  

خواجه وند و سروش (1393) در پژوهشی تحت عنوان، استفاده از رسانه ها، سبک زندگی و کیفیت زندگی جوانان شیراز، به این نتیجه رسیده اند که هر سبک فراغتی با سطوح متفاوتی از کیفیت زندگی همراه است؛ اما برخی از سبک های زندگی در کیفیت زندگی اهمیت بیشتری دارد.

رضایی و دیگران (1394) در پژوهشی به رابطه بین سبک زندگی و مدیریت بدن در بین جوانان شهر مرند پرداخته اند که نتایج مطالعه آنها بیانگر این موضوع بوده که مدیریت بدن در بین جوانان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همچنین سبک فراغت، مصرف فرهنگی و سبک تغذیه توانسته اند 3/41 درصد از تغییرات متغیر مدیریت بدن جوانان را تبیین کنند.

«کوین اسپینگ»[14] و دیگران (2013) در تحقیقی تحت عنوان «بررسی ارتباط بین هنجارهای توصیفی (برداشت از تلاش دیگران) در ورزشکاران نوجوان و اثر گروه های مرجع مختلف» به مطالعه پرداخته اند. که نتایج مطالعه حاکی است که برداشت از هنجارهای توصیفی پیش بینی شده تلاش فردی، مربوط به سخت کار کردن است. و از نظر گروه مرجع تلاش های فردی بیشتر با قواعدی از گروه دوستان همراه بوده است و تأثیرات درک رفتار دیگران بر روی رفتار فردی فرد، سبب شده که تلاش فرد در ورزش تأیید شود و اهمیت اجتماعی پیدا کند.

فستینگر در مقاله ای که در سال (1954) به چاپ رسید، فرایند تأثیر گذاری افکار در گروه های اجتماعی را به بحث گذاشت. در این مقاله که تحت عنوان «تئوری فرایند مقایسه ی اجتماعی» چاپ شد. تأثیر مقایسه اجتماعی و ارزیابی افکار و توانایی ها بر شکل گیری افکار در گروه بحث و بررسی شد.

به اعتقاد فستینگر تئوری او قادر است واقعیت های فراوانی را تبیین کند. فستینگر پس از شرح نظریه خود و ارایه قضایای نه گانه، تأکید می کند که تمایل افراد به مقایسه و ارزیابی استعداد ها و افکار خود در گروه، نه تنها بر رفتار گروهی آنان تأثیر می گذارد، بلکه در شکل گیری گروه و تغییر اعضای آن هم مؤثر خواهد بود (سروستانی، هاشمی 1381، 10-7).

«شیبوتانی» نیز درباره گروه مرجع به تحقیق تجربی پرداخته است و در چهارچوپ نظریه «کنش متقابل نمادین» موضوع خود را توصیف می کند و به این نتیجه می رسد که انتخاب نوع گروه مرجع تحت تأثیر شبکه ارتباطات اجتماعی است (پارک و لسینگ 1977،چاپمن و داوسون 2000). در واقع شیبوتانی انواع شبکه های ارتباطی فرد، کیفیت این شبکه های ارتباطی و دیدگاه های حاکم بر این شبکه های ارتباطی فرد به نوعی در سوگیری های ارزشی، نگرشی و رفتاری فرد مؤثر می داند. «جفری میلم» (1998)، در پژوهشی به بررسی تأثیر گروه های همسال بر نگرش دانشجویان پرداخته است. اهمیت و گستره این ارتباط و نفوذ، قطعی و مشخص نیست و به زیر گروه هایی بستگی دارد که دانشجو خود را متعلق به آن می داند یا بسته به فضای دانشکده ای است که در آن باید دانشجویان به تعامل می پردازد.

روش پژوهش

روش تحقیق این پژوهش کمی و از نوع پیمایشی است. جهت تحلیل داده ها از مقیاس پایایی، تحلیل موضوعی، آزمون فرضیه ها، نتایج آلفای کرونباخ، وزن های عاملی، سنجش انطباق (X2) استفاده شده است.

در این پژوهش برای جمع آوری داده های کمی از تکنیک پرسشنامه محقق ساخت استفاده شده است که سؤالات مربوط به متغیر وابسته تحقیق، گروه مرجع دانشجویان، مجموعاً در قالب 15 سؤال طرح گردیده است و سؤالات مربوط به سبک زندگی در قالب معرف های؛ مصرف محصولات فرهنگی (7سؤال)، فعالیت های گذران اوقات فراغت (10سؤال)، مدیریت بدن (6 سؤال)، الگوی خرید (6 سؤال)، که در مجموع 29 سؤال را شامل می شود.

پایایی ابزار سنجش این تحقیق با ارائه ی سوالات پرسش نامه به اساتید متخصص جامعه شناسی، بخصوص اساتید راهنما و مشاور تحقیق مورد بازبینی و بررسی علمی قرار گرفته، که در نهایت بعد از چند مرحله تغییر و اصلاح سوالات برای اجرا نهایی سازی شده است.

تحلیل داده ها با کمک آزمون خی دو (X2) و جدول توافقی (2×2) (به دلیل این که متغیرها در سطح سنجش ترتیبی – اسمی بوده اند) انجام گرفته است.

در این تحقیق، جامعه آماري شامل تمامي دانشجویان دانشگاه رازی کلانشهر کرمانشاه شامل 10015 نفر دانشجوی دختر و پسر که در مقاطع، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای حرفه ای و دکترای تخصصی، در سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل اند می باشد و حجم نمونه به کمک فرمول کوکراین برای سطح اطمینان 99./. محاسبه کرده است، که رقمی در حدود 313 نفر از دانشجویان دختر و پسر بوده است. که داده های تحقیق به شیوه ی نمونه گیری سهمیه ای جمع آوری شده است.

یافته های تحقیق:

افراد مورد مطالعه در این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه که (شامل 8 دانشکده  ادبیات و علوم انسانی، علوم اجتماعی و تربیتی، تربیت بدنی،علوم پایه، شیمی، فنی مهندسی، کشاورزی و دامپزشکی) که در  سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل بوده اند.

که پراکنش افراد نمونه بر اساس جنسیت حاکی بوده که از مجموع 313 نفر افراد نمونه ی آماری، 139 نفر مرد بوده، که معادل 44.4 درصد فراوانی نمونه های آماری.

این در حالی است که زنان با 179 نفر، که معادل 55.6 درصد فراوانی نمونه های آماری تحقیق، درصد بیشتری از نمونه های آماری را شامل شده اند.

پراکنش افراد نمونه آماری بر اساس سن حاکی بوده که از مجموع 313 نفر افراد نمونه ی آماری، 123 نفر (سنین 18 تا زیر 22 سال) بوده، که معادل 39.3 درصد فراوانی نمونه های آماری، این در حالی است که (سنین 22 تا زیر 26 سال) با 134 نفر، که معادل 42.8 درصد است، فراوانی بیشتری از نمونه های آماری تحقیقی هستند.

سنین (26 تا زیر 30 سال) و سنین (30سال به بالا )، به ترتیب با 12.1 درصد فراوانی و 5.8 درصد فراوانی، نمونه های کمتری از حجم نمونه را شامل شده اند.

پراکنش افراد نمونه آماری بر اساس نوع دانشکده بیانگر این واقعیت است که از مجموع 313 نفر افراد نمونه ی آماری، دانشکده های فنی مهندسی با 71 نفر و دانشکده علوم اجتماعی و تربیتی با 63 نفر، به ترتیب 22.7 درصد فراوانی و 20.1 درصد فراوانی، نمونه های بیشتری از حجم نمونه را شامل، و دانشکده های علوم انسانی با 54 نفر و دانشکده ی علوم پایه با 48 نفر و دانشکده ی کشاورزی با 44 نفر به ترتیب با 17.3 درصد، 15.3 درصد و 14.1 درصد در سطح متوسط در حجم نمونه سهم داشته و نهایتاً دانشکده های دامپزشکی با 6 نفر و دانشکده تربیت بدنی با 11 نفر و دانشکده  شیمی با 16 نفر به ترتیب دارای 1.9 در صد ، 3.5 درصد و 5.1 درصد، فراوانی کمتری در حجم نمونه ی تحقیق دارند.

در نهایت پراکنش افراد نمونه آماری بر اساس وضعیت پایگاه اقتصادی- اجتماعی را نشان می دهد. که از مجموع 313 نفر افراد نمونه ی آماری، تقریباً 273 نفر از دانشجویان وضعیت پایگاه اقتصادی- اجتماعی  خانوادگی در سطح متوسط به بالا داشته  ( یعنی معادل 87.2 درصد )، که بیشترین درصد فراوانی نمونه ها را به خود اختصاص  داده و دانشجویان با وضعیت پایگاه اقتصادی- اجتماعی پایین خانوادگی 40 نفر ( معادل 12.8 درصد) کمترین درصد فراوانی نمونه های تحقیق را تشکیل داده اند.

یافته های استنباطی تحقیق:

نتایج فرضیه ها در قالب جداول (2، 3، 4، 5، 6، 7) ذیل ذکر شده است

جدول 2: توزیع پراکنش افراد نمونه آماری بر اساس سبک زندگی و گروه مرجع عضویت و غیرعضویت

سبک زندگی عضویت غیرعضویت جمع درصد جمع فراوانی
سنتی %73 %27 %100 15
مدرن %35 %65 %100 144
تلفیقی %44 %55 %100 154
جمع %41 %59 %100 313

جدول 3: توزیع پراکنش افراد نمونه بر اساس سبک زندگی و گروه مرجع عضویت و غیر عضویت

سبک زندگی مرجع خودی مرجع غیرخودی جمع درصد جمع فراوانی
سنتی %67 %33 %100 15
مدرن %31 %69 %100 144
تلفیقی %51 %49 %100 154
جمع %42 %58 %10 313

جدول 4: توزیع پراکنش افراد نمونه بر اساس سبک زندگی و گروه مرجع ترکیبی

سبک زندگی ترکیبی غیرترکیبی جمع درصد جمع فراوانی
سنتی %40 %60 %100 15
مدرن %32 %68 %100 144
تلفیقی %60 %40 %100 154
جمع %46 %54 %100 313

جدول 5: آزمون معناداری خی دو (X 2) بین متغیر سبک زندگی سنتی و گروه مرجع عضویت و خودی

جدول 6: آزمون معناداری خی دو (X 2) بین  متغیر سبک زندگی مدرن و گروه مرجع غیر عضویت و غیرخودی

جدول 7 : آزمون خی دو (X 2) بین  متغیر سبک زندگی تلفیقی و گروه مرجع ترکیبی

نتایج فرضیه ها:

فرضیه اول: «هرچه سبک زندگی سنتی در دانشجویان قوی تر باشد، گروه مرجع آنها از نوع خودی و عضویت است».

نتایج ارائه شده در جدول توافقی (2)، (3) برای سبک زندگی سنتی در رابطه با گروه مرجع عضویت و خودی در ردیف های اول نشان می دهد که دانشجویانی که سبک زندگی سنتی بالایی دارند، بیشتر گروه مرجع عضویت و خودی را انتخاب می کنند

(از مجموع 15نفر از نمونه های آماری که سبک زندگی سنتی داشتند، 73 درصد گروه مرجع عضویت را انتخاب کرده اند، این در حالی است که کسانی که گروه مرجع غیر عضویت را انتخاب کرده اند 27 درصد است. و دانشجویانی که گروه مرجع خودی را برگزیده اند 10 نفر، معادل67 درصد است، و در مقابل تنها 33 درصد از دانشجویان با سبک زندگی سنتی گروه مرجع غیر خودی را انتخاب کرده اند.

بنابراین، با توجه به جدول (5) که آزمون خی دو (X 2) بین متغیر وابسته گروه مرجع عضویت با متغیر مستقل سبک زندگی سنتی افراد آزمودنی معنادار است. به عبارتی هر چه یک فرد دارای سبک زندگی سنتی قوی تری  باشد، بیشتر گروه های مرجع عضویت را انتخاب می کند.

در جدول (5) ستون دوم آزمون خی دو (X 2) بین متغیر وابسته گروه مرجع خودی با متغیر مستقل سبک زندگی سنتی افراد آزمودنی معنادار است، در نتیجه فرضیه اول، «یعنی اگر سبک زندگی سنتی در دانشجویان قوی باشد، به احتمال زیاد دانشجویان گروه مرجع عضویت و خودی را انتخاب می کنند.» با سطح اطمینان 95 و خطای 0/05 معنادار بوده است.

 فرضیه دوم: «هرچه سبک زندگی مدرن در دانشجویان قوی تر باشد، گروه مرجع آنها از نوع غیر عضویت و غیر خودی است».

نتایج ارائه شده در جدول توافقی (2)، (3) در ردیف های اول نشان می دهد که دانشجویانی که سبک زندگی مدرن بالایی دارند، بیشتر گروه مرجع غیرعضویت و غیرخودی را انتخاب می کنند (برای نمونه از مجموع 144 نفر از نمونه های آماری که سبک زندگی مدرن داشته اند، 65 درصد گروه مرجع غیرعضویت را انتخاب کرده اند، این در حالی است که کسانی که گروه مرجع عضویت را انتخاب کرده اند 35 درصد، است، و دانشجویانی که با سبک زندگی مدرن گروه مرجع غیرخودی را برگزیده اند 69 درصد بوده که هویت مدرن بالایی داشته اند، و در مقابل 31 درصد با سبک زندگی مدرن گروه مرجع غیر خودی را انتخاب کرده است.

با توجه به جدول (6)، ستون اول آزمون خی دو (X 2) بین متغیر وابسته گروه مرجع غیرعضویت با متغیر مستقل سبک زندگی مدرن افراد آزمودنی معنادار است. به عبارتی هر چه یک فرد دارای سبک زندگی مدرن قوی تری  باشد، بیشتر گروه های مرجع  غیرعضویت را انتخاب می کند.

در جدول (6) ستون دوم آزمون خی دو (X 2) بین متغیر وابسته گروه مرجع  غیر خودی و سبک زندگی مدرن افراد آزمودنی معنادار است. به عبارتی هر چه یک فرد دارای سبک زندگی مدرن بالایی باشد، بیشتر گروه های مرجع  غیرخودی را انتخاب می کند.

در نتیجه فرضیه دوم، «یعنی اگر سبک زندگی مدرن در دانشجویان قوی باشد، به احتمال زیاد دانشجویان گروه مرجع غیرعضویت و غیرخودی را انتخاب می کنند» با سطح اطمینان 99% و خطای 0/01 معنادار بوده و شدت همبستگی آن در سطح بالایی محاسبه می شود.

فرضیه سوم: «هرچه سبک زندگی تلفیقی در دانشجویان قوی تر باشد، گروه مرجع آنها، از نوع متکثر و ترکیبی است».

نتایج ارائه شده در جدول توافقی (4)، ردیف سوم و جدول (7)، نشان می دهد که دانشجویانی که سبک زندگی تلفیقی (مدرن- سنتی) بالایی دارند، بیشتر گروه مرجع ترکیبی را انتخاب می کنن د(برای نمونه از مجموع 154 نفر از نمونه های آماری که سبک زندگی تلفیقی داشته اند، 60 درصد گروه مرجع ترکیبی داشته اند، این در حالی است که کسانی که گروه مرجع غیر ترکیبی داشته اند 40 درصد نمونه ها است.

با توجه به جدول (7) آزمون خی دو (X 2) بین متغیر وابسته گروه مرجع  ترکیبی با متغیر مستقل سبک زندگی تلفیقی افراد آزمودنی معنادار است. به عبارتی هر چه یک فرد دارای سبک زندگی تلفیقی قوی تری باشد، بیشتر گروه های مرجع ترکیبی را انتخاب می کند. در نتیجه فرضیه سوم، «یعنی اگر سبک زندگی تلفیقی در دانشجویان قوی باشد، به احتمال زیاد دانشجویان گروه مرجع ترکیبی و متکثر را انتخاب می کنند» با سطح اطمینان 99% و خطای 0/01 معنادار بوده است.

بحث و نتیجه گیری

گیدنز معتقد است سنت بیش از گذشته معنای خود را از دست داده است و زندگی روزانه افراد بیشتر تحت تأثیر دیالکتیک امر محلی و امر جهانی شکل می‌گیرد و بیشتر افراد مجبورند از میان مجموعه انتخاب‌ها چیزهایی را گزینش کنند (گیدنز، 1385: 129).

نتایج ارائه شده مربوط به فرضیه اول در جدول توافقی (2)، (3) و جدول معناداری شماره (5) برای سبک زندگی سنتی در رابطه با گروه مرجع عضویت و خودی در ردیف های اول نشان داده است که دانشجویانی که سبک زندگی سنتی بالایی دارند، بیشتر گروه مرجع عضویت و خودی را انتخاب می کنند.

درواقع افرادی که از سبک های زندگی سنتی پیروی می کنند، بیشتر انتخاب های آنها در جهت پیروی از نمادها و الگوهایی که خاص یک مکتب ایدئولوژی خاصی است به وسیله ی رهبران فکری و تشریحی این مکاتب در سطح پیروان این مکاتب تبیین می گردد.

برای مثال کسی که متکی به دین خاصی است و در چارچوب دستورات و مناسک آن دین خاص رفتار می کند، به تبع سبک زندگی وی غیرشخصی تر و متأثر از دستورات خارج از حوزه شخصی فرد است. در نتیجه انتخاب مرتبط با سبک زندگی چنین شخصی بیشتر از بیرون و توسط دیگران مهم تعمیم پیدا می کند.

با توجه به جدول (2) و (5) مشخص شد دانشجویانی که سنتی می اندیشند و رفتار می کنند بیشتر انتخاب های آنها توسط دیگران مهم در قالب یک ایدئولوژی فکری و هنجاری خاصی در اذهان اجتماعی آنها چه به صورت آگاهانه و چه ناآگاهانه درونی سازی شده و در نتیجه بیشتر آنها می توانند پیرو باشند تا رهبر، زیرا نهادینه کردن یک مکتب فکری و هنجاری در یک شخص در عمل برای افراد انگشت شماری اتفاق می افتد.

همه نمی توانند امام و قائد باشند، در نتیجه این قشر از دانشجویان با توجه به نوع سبک زندگی شان که مرتبط با دیگران مهمی است که با ارزش ها و رفتارهای فرهنگی آنها آشنا هستند و با آنها زندگی کرده اند و خود را با این دیگران مهم نام گذاری می کنند (نام های مذهبی یا باستان که برای دختران و پسران ایرانی انتخاب می شود)، بیشتر تمایل به گروه های عضویت و خودی (نظیر خانواده، معلمان و گروه های مذهبی و…) دارند که این نتایج می تواند با نظریه بوردیو در مورد نقش طبقات و تأثیر میدان های اجتماعی و فرهنگی سنتی افراد در انتخاب گروه های مرجع سنتی تبیین شود.

همیشه انتخاب سبک زندگی صرفاً توسط فرد صورت نمی‌گیرد، بلکه گاهی این گروه‌های اجتماعی یا فشارهای اقتصادی هستند که فرد را ناچار به گزینش می‌کنند. این فشار ساختارهای اجتماعی و نقش طبقه اجتماعی فرد به قول «پیر بوردیو» در تعیین نوع نگرش، احساس و سلایق و ذائقه های فرهنگی و اجتماعی فرد مؤثر می باشد، که به دنبال انتخاب های وی در حوزه مدیریت بدن، مصرف شیوه اوقات فراغت، الگوهای خرید و مصرف کالاهای فرهنگی و… تعیین می کند.

در این میان نقش زمینه های اجتماعی و ساختارهای اجتماعی می تواند در جهت نوع گزینش گروه های مرجع سنتی (خانواده، دوستان و معلمان و …) باشد یا در جهت گروه های مدرن و … باشد.

با توجه به نظریات گیدنز و تأکیدی بوردیو بر این که انسان ها با توجه به زمینه طبقاتی خود و بهره گیری از انواع چهارگانه سرمایه انسانی ( اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادین) به نظر می رسد هر چه سهم فردیت جوان در دوران مدرن بیشتر شود، به تبع هویت اجتماعی مدرن وی سبک زندگی وی مدرن تر می شود.

حتی در پاره ای از مواقع به سبک زندگی تلفیقی (ترکیبی از سنت و مدرن) تبدیل شود که با توجه به نتایج میدانی این پژوهش در جداول (2)، (3)، (4)، (5)، (6) و (7) چنین امری محقق شده است

جوانان دانشجو با توجه به رویکرد خاص ترکیبی در بعضی از آنها (بخصوص دانشجویان سطوح تحصیلات تکمیلی) تمایل بیشتری دارند با چنین رویکرد و انتخاب ترکیبی بین عناصر و لوازمات اولیه و هویت ساز اجتماعی سنت و مدرن بهره گیرند تا در نهایت این عناصر مثبت هویت ساز و نگرش ساز سنت و مدرنیسم را در قالب اشخاص و گروه های مهم اجتماعی که چنین ته نشست هایی را یدک می کشند، بیابند و با سنجش سلایق، عقاید، نگرش ها و رفتار خود با این گروه ها به نوعی برای تکامل شخصیت اجتماعی خود در جهان متغیر و حال به حال، از یک چارچوب الگویی منطقی و منعطف بهره گیرند.

اینجاست که بوردیو معتقد که سبک سیاق ترجیحات مربوط شناسایی نوع غذا می تواند تجلی سیستماتیک دستگاه عواملی مانند خط سیر اقتصادی، خط سیر اجتماعی و خط سیر فرهنگی باشد؛ البته به علاوه معرف های موقعیت اشخاص در سلسله مراتب اقتصادی و اجتماعی (بوردیو، 1391: 123).

در مورد جدول (2)، (3) و (5) هم نتایج نشان داده که جوانانی که در بند انتخاب های مدرن و روز جامعه هستند تمایل دارند از نمادها، لوازمات و امکانات فرهنگی و اجتماعی که تمایز بخش مدرن بودن شخص است پیروی کنند، چنین جوانانی عادات غذایی خاصی  چون خوردن فست فودهایی نظیر اسکن مرغ با بوقلمون، انواع پیتزا از جمله پیزای تارتالت، رفتن به کافی شاپ ها با دوستان و میل انواع نوشیدنی های مدرن چون؛ اسموتی کیوی و موز، میلک شیک وانیلی، میلک شیک توت فرنگی، میلک شیک نسکافه، کافه گلاسه و ..داشته

و ذائقه فرهنگی آنها حضور در مکان های فرهنگی چون خانه تئاتر، نمایشگاه های نقاشی، خوشنویسی و کتاب، و  بخش مدیریت بدن به زیبایی چهره و صورت بخصوص جراحی پلاستیک و بینی اهمیت می دهند و ذائقه خرید آنها بیشتر بر روی مدگرایی و زیبایی و چشم نوازی کالاها محدود می شود.

در این قشر از دانشجویان گروه های مرجع بیشتر غیر عضویت و غیر خودی هستند (نظیر هنرپیشه ها و ورزشکاران خارجی و الگوهای مرجع رسانه ای) از نمادها و الگوهایی که مرتبط به حوزه خودی و عضویت باشد به نوعی چه به صورت عملی و چه به صورت نگرشی و فکری گریزان هستند که نتایج میدانی در قالب جداول (2) و (3)  و (6) مؤید این نتیجه است.

این نتیجه با یافته های هزار جریبی و صفری شالی (1395) در زمینه تضعیف جایگاه گروه مرجع خانواده در بین پسران دانشجو می تواند هماهنگ باشد. و نهایتاً در زمینه دانشجویانی که از سبک های زندگی تلفیقی (سنتی-مدرن) تبعیت می کنند، نوعی هماهنگی و همسازی ظریف بین مؤلفه های سبک زندگی سنتی و مدرن مشاهده می شود که می توان با توجه به نتایج فرضیه ی اول و دوم این تحقیق ارتباطی تنگاتنگ با گروه های مرجع داخلی و خارجی (ترکیبی) داشته که با توجه به جداول (4) و (7) تأیید شود.

یعنی دانشجویانی که سبک زندگی تلفیقی دارند در انتخاب نوع گروه مرجع بیشتر دوست دارند از منابع ارزشی و هنجاری مرتبط با گروه های اجتماعی بومی و غیر بومی به شیوه ای هوشمندانه بهره گیرند.

که با توجه به یافته های محقق این امر بیشتر در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی (ارشد و دکتری) قابل مسیر یابی است.

در مجموع می توان گفت نوع سبک زندگی (سنتی، مدرن و تلفیقی) تأثیر معناداری بر روی نوع انتخاب گروه مرجع (در ابعاد عضویت- غیر عضویت، خودی- غیر خودی و ترکیبی) دانشجویان در دانشگاه رازی کرمانشاه داشته است.

نتایج به دست آمده در این تحقیق با پژوهش های (شفرز1383؛ جفری میلم 1998؛ اسپینگ 2013؛ مرتن 1968؛ هزار جریبی و آقابیگی کلاکی 1390؛ هزار جریبی  و صفری شالی 1395، مدرسی 1391، زضایی و دیگران 1394، خواجه وند و سروش 1393؛ رفعت جاه2007؛ منطقی 1377؛ انتظاری 1386؛ حمزه ای و دیگران 1389؛ چابکی1393؛ غیور باغبانی و اصغرپور ماسوله 1391). می تواند در بعضی جنبه ها هماهنگی داشته باشد.

به ویژه در این زمینه با توجه به بررسی هزار جریبی و صفری شالی (1395) که پژوهش های 5 سال گذشته گروه های مرجع جوانان را  تحلیل کرده اند و گروه مرجع خانواده را در میان جوانان پسر در حال تضعیف تشخیص داده اند، می تواند با نتایج حاصل از فرضیه سوم این تحقیق هماهنگ باشد.

در پایان باید گفت جوانان دانشجو در عصری به سر می برند که علاوه بر تأثیر پذیری از منابع هنجاری و الگویی متنوع که یکی از ویژگی های اصلی جامعه ی اطلاعاتی و شبکه ای کنونی به عقیده کاستلز (1998) است، به دنبال حضور در محیط های ارتباطی و مجازی متنوعی شاخصه های سبک های زندگی آنها از شکل سنتی، ثابت و مشابهت یافته به سطح مدرن، متنوع و ترکیبی تغییر شکل یافته است که نتایج میدانی حاصل از جداول (2) تا (7) مؤید این نتیجه بوده و توسط نظریات مرتن1968؛ بوردیو 1390 و فستینگر 1954 و نیوکامب 1974، تبیین نظری می گردد.

در پایان پیشنهادات تحقیق چنین طرح می گردد:

 1- پیشنهاد می شود که یک کارگروهی در زمینه پژوهش در مورد گروه های مرجع جوانان کشور تشکیل شود، که اهداف اصلی این کارگروه شناخت زوایای ناشناخته این موضوع در سطح کلان سیاست گزاری، تصمیم گیری در زمینه علل گرایش جوانان به سبک های زندگی مدرن و ترکیبی که مرتبط می شود با گروه های مرجع ترکیبی رسد شود تا این امر به صورت منطقی و آگاهانه صورت گرفته باشد نه نوعی تقابل و تخاصم با سبک زندگی سنتی – اسلامی مرتبط با گروه های مرجع عضویت و خودی باشد.

 2- در شبکه های استانی از نخبگان علمی، افراد مرجع قومی، دینی و ملی دعوت به عمل آید که در زمینه توانایی ها و مؤلفه های مرجعیت آنها بحث شود که تا برآیند آن نوعی روحیه خود باوری و اهمیت به الگوهای فرهنگی و گروه های مرجع خودی در فضای جامعه در سطح کل، و در فضای استانی در سطح خرد را فرهنگ سازی نماید.

 3- تأکید مدیران اجرایی در سطح دولت و وزاتخانه های دولتی بر اینکه هر کدام از ابعاد هویت اجتماعی دانشجویان فدای دیگر بعد نشود، زیرا تضعیف و همگون سازی یکی از ابعاد هویت اجتماعی نظیر بعد قومی یا دینی در زیر لواح دیگر بعد ها نظیر ملی گرایی و یا دین اندیشی افراطی باعث حساسیت نظری و عقیدتی جامعه ی هدف نسبت به تضعیع حقوق فرهنگی و اجتماعی مسلم گروهی می شود.

که پیامد آن باعث تضعیف هویت ملی جوانان شده، و در گسترش حس محرومیت نسبی و از خود بیگانگی فرهنگی و هویتی در آنها نقش موثری ایفا کند. و در بلند مدت می تواند سبب ساز تضعیف سبک های زندگی بومی، سنتی و حتی اسلامی شده و در گرایش افراطی و غیر عقلایی جوانان به سبک های زندگی مدرن و یا ترکیبی مرتبط با گروه های مرجع مدرن و ترکیبی مؤثر باشد که در این تحقیق با توجه به نتایج فرضیه دوم و سوم به نوعی تایید نظری و میدانی شده است.

منابع:

  • انتظاری، اردشیر؛ علی (1386). عوامل گرایش به گروه های مرجع غیر بومی: مطالعه ای در مورد کاربران ایرانی اینترنت. رساله دکتری. به راهنمایی محمد حسین پناهی، دانشگاه علامه طباطبایی.
  • ایمان،م، و مرحمتی،ن (1393). تبیین جامعه شناختی گرایش جوانان به سبک زندگی مدرن در شیراز، جامعه شناسی کاربردی، سال25، شماره پیاپی55، شماره سوم، ص 20-1.
  • بوردیو،پیر (1390). تمایز. ترجمه دکتر چاوشیان. چاپ اول.تهران: نشر ثالث.
  • بوردیو،پیر (1391). تمایز. ترجمه دکتر چاوشیان. چاپ دوم. تهران: نشر ثالث.
  • چابکی، ام البنین (1393). رابطه تعامل با گروه های مرجع و تغییر نگرش سیاسی دانشجویان دانشگاه تهران با تأکید بر تفاوت های جنسیتی. نشریه زن در توسعه و سیاست، دوره 12، شماره 1، بهار. صص57-74.
  • حمزه ای، محمد رضا و دیگران (1389). تعیین تفاوت های جنسیتی در گرایش جوانان به گروه های مرجع. علوم اجتماعی؛ زن در توسعه و سیاست. شماره 31.
  • خواجه نوری، بیژن و سروش، مریم (1393). ” استفاده از رسانه ها، سبک زندگی و کیفیت زندگی جوانان شیراز”. مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، پاییز و زمستان 1393. صص25-49.
  • رضایی، احمد و دیگران (1394). سبک زندگی و مدیریت بدن. فصلنامه جامعه شناسی سبک زندگی، سال اول، شماره دوم، تابستان، ص6-7.
  • ذوالفقاری، ابوالفضل، و صوفی زاده، گلی (1392). مطالعه گروه های مرجع زنان جوان در شهر ایلام. جامعه شناسی کاربردی. اصفهان: دانشگاه اصفهان، دوره 24، ص3.
  • شفرز،ب (1383).مبانی جامعه شناسی جوانان. کرامت ا… راسخ. تهران: نشر نی.
  • غیور باغبانی،سیده زینب و اصغرپور ماسوله، احمد رضا (1392). عوامل مؤثر بر اولویت بندی گروه های مرجع جوانان. مجموعه مقالات تحولات سبک زندگی. تهران: ئیساء. جلد2. چاپ اول.
  • فاضلی، م. (1382). مصرف و سبک زندگی. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.
  • فرهنگ عمومی (1383). ” جوانان و گروه مرجع” فصلنامه فرهنگ عمومی. شماره38.صص2-3.
  • گیدنز، آنتونی (1382). تجّدد و تشخص: جامعه و هویت شخصی در عصر جدید. ترجمه ناصر موفقیان، تهران: نشر نی.
  • گیدنز، آنتونی (1378). پیامدهای مدرنیت. ترجمه محسن ثلاثی، تهران: نشر مرکز.
  • گیدنز، آنتونی (1385). جامعه‌شناسی. ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشر نی.
  • مدرسی، کژال .(1391). بررسی رابطه بین سبک زندگی با مدیریت بدن (مطالعه موردی زنان شهر سنندج)، پایان نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه کردستان.
  • منطقی، مرتضی.1377. تاملي در شكل گيري نظام ارزشي نوجوانان و جوانان انقلاب اسلامي ايران (راز گل سرخ). وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي. مركز پژوهش هاي بنيادي.    
  • هزار جریبی،جعفر و صفری شالی، علی رضا.1395.  بررسی چرایی دگرگونیهاي گروه مرجع در بین دانشجویان. فصلنامه فرهنگ در دانشگاه اسلامی 18، سال ششم، شماره اول، بهار، شماره اول. ص 2.   

 . هزار جریبی،جعفر، و آقابیگی کلاکی، محمد. 1390. عوامل مؤثر بر گزینش گروه مرجع در بین دانشجویان؛ مطالعه جامعه شناختی تغییر گروه مرجع در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان و صنعتی. فصلنامه علوم اجتماعی. پاییز، شماره 54، ص 51-97.

– Bourdieu, Pierre. (1997).and loci Wacquant, E.Ds. An Invitation to Reflexive sociology (Chicago: university of Chicago press).

– Bourdieu, Pierre. (1984).Distinction: A social critique of the Judgement of Taste (Cambridge, M a: Harvard university press).

– Castells, M. J. Miller. (1998). “The Age of Migration”, Second Edition, London: Macmillan.

– Chapman, E.A. and Dawson, E.M. (2000). “Reference Group Theory with Implications for Information Studies: A Theoretical Essay, Information Research, Vol.6, No.3.

– Edginton, Christopher. (2006). “Word Leisure: Enhancing Quality of life” international Journal of Applied Sports Sciences.Vol.18.No.2.pp108-120.

– Kelley, Harold H. (1952). “Two Functions   of Reference Groups.” In Readings in Social Psychology, edited   by G.E. Swanson, M. Newcomb and E.L. Maccoby. New York: Henry Holt.

– Kevin S. Spink, Alyson J. Crozier, Blair Robinson. (2013).” Examining the relationship between descriptive norms and perceived effort in adolescent athletes: Effects of different reference groups” Psychology of Sport and Exercise 14 (2013) 813 e 818.

– Milem, J.F. (1998). “Attitude Change in College Students; Examining the Effect of College Peer Groups and Faculty Normative Groups, “ The Journal of Higher Education, Vol.69, No.2, Mar- Apr 1998, Ohio State University Press, PP 117-140.

– RafatJah, Maryam. (2007). Women’s Human Identity in the Challenge of Fashion and Mode, Journal of Women Strategic Studies, Vol. 9, No. 38, PP:135-171. [In Persian] Selassie, Tehran: Elemi Publication. [In Persian].

– Requena, Felix. (2003). “Social Capital, satisfaction and Quality of life in the work place”. Social Indicators Research, Vol.61 .No.3. pp331-360.

– Schwartz, S.H. & Sagive, L. (1995). “Identifying Cultural- specifics in the content and structure of values”. Journal cross- cultural psychology. Vol.126, No.

[1] نویسنده مسئول: اردشیر آذرخش، دکترای جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران

  E-mail: ardashir.a163@gmail.com 

[2] دکتر حسن سرایی؛ استاد گروه جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی تهران

   E-Mail:hsaraei@yahoo.com 

[3] دکتر باقر ساروخانی؛ استاد گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران

   E-Mail: saroukhani@ut.ac.ir

[4]. Life Stile

[5]. Edgionton

[7]. Normative reference group (normative)

[8]. Comparative reference group (comparison)

[9]. Own reference group

[10]. Reference group outsiders

[11]. Acombination Reference Group

[12]. Schwartz Own

[13]. Abstract game perpetual

[14]. Spink

[15]. Article extracted from sociology doctoral thesis entitled “The sociological analysis of the reference groups of students (students of Razi University in Kermanshah), Islamic Azad University, Science and Research Tehran, Iran is in 93-1394.

اردشیر آذرخش

دانش آموخته دکترای تخصصی جامعه شناسی - گرایش گروه های اجتماعی از دانشگاه آزاد - واحد علوم تحقیقات تهران در سال 1394

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا