جامعه شناسی در مورد فراز و نشیب های زندگی به ما چه می آموزد؟
دستاوردهای جامعه شناسی به صورت «میانگین» بیان می شود.
رفتارهای جمعی، باورها و اعتقادات، عواطف و هیجانات، دلمشغولی ها و نگرانی ها، ترس ها و خطرات، شادی و غم ها … را جامعه شناسی در برآوردی از میانگین ها فراهم می کند و نشان می دهد.
به طور مثال: نرخ بی سوادی یا افراد تحصیل کرده نسبتی از میانگین سواد است.
به همین روال، در مورد مشکلات، مصایب، رنج ها و تلخی ها نیز چنین عمل می کند.
بنابراین، جامعه شناسی در صف مقدم علومی قرار می گیرد که ما را با فراز و نشیب های زندگی آشنا می نماید.
فراز و نشیب های زندگی در مصداق به موفقیت ها و شکست ها،
سلامتی و بیماری ها،
شادی ها و رنج ها،
بالا دستی و پایین دستی بودن ها،
لذت ها و دردها،
توانمندی ها و آسیب ها،
داشتن ها و نداشتن ها … اشاره دارد.
جامعه شناسی با بیان دو رویه زندگی جمعی نشان می دهد که روزگار ثابت و یکسان نیست و گریزی هم از آن نیست!
جامعه شناسی با به تصویر کشیدن جاه و جلال جوامع از یک سو، و به زیر آمدن و از فروغ افتادن آنها از سوی دیگر،
این واقعیت و قانونمندی را اثبات و تصدیق می کند که خط پیوسته شادکامی وجود ندارد
و زندگی جمعی چون ضربان قلب از تکانش ها و حرکت های متفاوت ریز و درشت شکل می گیرد.
در این وادی گریزناپذیر، جامعه شناسی درس هایی را برای عبور و گذر از شرایط همچون سایر علوم دارد.
مثال: مهندسان پس از تجهیز به دانش ساخت و ساز پُل ها و ساختمان ها است که می توانند ساختمانی مستحکم در مقابل زلزله بسازند.
به همین قیاس،
جامعه شناسی نیز پس از شناخت قانونمندی ها به شیوه ها و ابزارهایی برای عبور از ناخواسته ها (بدون آسیب) و دریافت خواسته ها (بدون هزینه های زیاد روحی …) توسل می جوید.
شاید تعجب آور باشد و تاکنون جامعه شناسی را به توصیف و تبیین پدیده های اجتماعی مشغول دیده باشید.
ولی علم پس از معرفت به قانون ها باید به ساخت پرداخت و به همین دلیل هم هست که هر روز که علم پیشرفت بیشتری می کند، زندگی نیز شرایط دلنشین تری می یابد.
جامعه شناسی؛ اول به ما قوانین فراز و نشیب را می گوید.
چگونه بر فرازها پایدار بمانیم و در فرودها از آسیب ها حذر کنیم؟ گام دوم جامعه شناسی است.
همبستگی، اجماع، توافق، انسجام، هماهنگی، سازگاری، همکاری، از جمله مفاهیم اولیه ای هستند که در ابتدای ورود به آموزش جامعه شناسی به آنها برمی خوریم.
ولی چنان دور و ناآشنا گفته می شوند که فراموش می کنیم آنها دستوراتی برای زندگی هستند. در حالی که این مفاهیم دو بُعد دارند:
1– بیان قانونمندی و شناخت آنها
2– دستوری برای زندگی هستند.
ما وقتی قانون جوش و بخار را شناختیم، سپس از آن برای درست کردن چای و غذا استفاده کردیم یا در دستگاه های مدرن امروزی فرها و ماکروفرها بهره می بریم.
اینک نیز وقتی انسجام را می شناسیم.
وقتی از همبستگی می خوانیم و نقش آن را در پیوستگی و پیوند می فهمیم.
مرحله بعدی استفاده از آنها در زندگی است.
به این ترتیب، در پاسخ به سوال جامعه شناسی در مورد فراز و نشیب های زندگی به ما چه می آموزد؟
باید گفت: بیشتر مفاهیم جامعه شناسی (همبستگی، روابط اولیه و ثانویه، اجماع …) به ما قانونمندی زندگی جمعی را می آموزند و سپس چگونگی گذر از ناخواسته ها را نشان می دهند.
چه سختی به لطف همبستگی آسان نمی شود!
چه دردی با تکیه بر اجماع همگانی علاج نمی گیرد!
چه آسیبی به همت همکاری افراد از بین نمی رود!
چه تلخی و رنجی با کنش توافقی و تفاهمی رنگ نمی بازد!
چه مشکلی را یارای مقاومت در برابر انسجام است!
چه زیانی و کمبودی با رفتار نظام مند و سازمان دهنده قابل جبران نیست!
شاید لازم باشد دوباره نگاهی به جامعه شناسی بیندازیم و درس های آن را پس از آموختن، در کلاس زندگی عمل کنیم.
بازنگری به جامعه شناسی داشته باشیم و آن را از زندان نظریه ها و تفسیرها به میدان زندگی و عمل بیاوریم.