جامعه شناس مایکل مان (متولد 1942)
مایکل مان (Michael Mann) 18 اوت 1942 در خانواده متوسط انگلیسی در منچستر به دنیا آمد.
او از 1960 در دانشگاه آکسفورد تاریخ تحصیل کرد و 1963 فارغالتحصیل شد.
مان تحصیل خود را در رشته مدیریت عمومی و اجتماعی در مقطع کارشناسی ارشد 1964 و در رشته جامعهشناسی در مقطع دکتری 1971 به اتمام رساند.
جنبشهای سیاسی و اجتماعی دهه 1960و 1970 بر او تاثیر عمیق گذاشت و جلوه این تاثیرات را میتوان در گرایش بنیادی و مادامالعمر او به سوسیالیسم دید.
مان بریتانیای کبیر را ترک و به ایالاتمتحده امریکا مهاجرت کرد و 1987 در دانشگاه کالیفرنیا در لوسآنجلس استاد جامعهشناسی شد.
او در همین دانشگاه مشغول خلق اثری تاریخی _ جامعهشناختی درباره تاریخ قدرت شد.
جلد اول «منابع قدرت سیاسی» تحت عنوان «تاریخ قدرت از آغاز تا 1760 میلادی» (1986) و جلد دوم این اثر تحت عنوان «ظهور طبقات و دولت – ملتها 1914-1760» (1993) منتشر شد.
انتشار جلد سوم به تاخیر افتاد و او آثاری را منتشر کرد که زمینهساز انتشار جلد سوم هستند.
از آن جمله میتوان به تحلیل او از رخدادهای 1914 تا 1939 اشاره کرد که در دو جلد تحت عنوان «ظواهر و جوانب تاریک دموکراسی: شرح پاکسازی قومی» 2004 انتشار یافت.
مایکل مان در عرصه جامعهشناسی تاریخی جدید شخصیتی تاثیرگذار است.
تاثیر او بیشتر ناشی از ترجمه آثار او به زبانهای گوناگون است.
نشان این تاثیر را میتوان در مجموعه مقالهای با عنوان «کالبدشکافی قدرت: نظریه اجتماعی مایکل مان» مشاهده کرد که 2005 انتشار یافت.
- چهار منبع قدرت
مایکل مان بهتدریج به رهیافت نظری جامعهشناسی تاریخی خُرد در برابر دو نظریه تکاملی – کارکردگرایی ساختاری و نو مارکسیستی – رسید. این بصیرت بر تصور او از جامعه تاثیر گذاشت.
جامعه، در چهارچوب نظری _ تحلیلی مایکل مان برای تدوین تاریخ قدرت، شبکه قدرت متقاطع، متضارب و متنوع است.
او دراینارتباط، با استفاده از مدل «آیی- ای – ام – پی» (IEMP-Modell) درمجموع به چهار بُعد یا منبع اصلی و شکل نمونه ناب قدرت اجتماعی اشاره میکند: قدرت ایدئولوژیک (Ideologic)، قدرت اقتصادی (Economics)، قدرت نظامی (Military) و قدرت سیاسی (Political).
مایکل مان با استفاده از این مدل، تاثیر متقابل منابع قدرت را از اوایل شکلگیری سازمان سیاسی دولت در بینالنهرین تا امپراتوری روم، عصر فئودالیسم و سپس شکلگیری دولت _ ملتها در اروپا و ظهور روند جهانیشدن در دوران معاصر، دنبال کرد.
هدف او از این بررسی و واکاوی قدرت سیاسی در سطح جامعهشناسی کلان، روشن کردن شرایط و وضعیتی است که در آن جوامعی با دولتهای ملی شکل گرفتند و تکامل پیدا کردند.
او ضمناً درصدد نشان دادن محدودیتهایی است که انسان در شرایط جهانیشدن به شکل نهادهای فراملی و در قالب شبکه جهانی با آن روبهرو است.
مایکل مان رویکرد نظری خود را «ماتریالیسم سازمانی» (Organisatorische Materialismus)(Organizational materialism) نامید که رهیافت نظری در مقابل رویکردهای یکجانبه در چهارچوب نظریههای فرهنگی و ساختاری است.
- جامعهشناسی تاریخی مایکل مان
مایکل مان بهتدریج به این نتیجه رسید که ساختارهای اجتماعی چه در سطوح خُرد و چه کلان نتیجه منظومههای قدرت هستند.
او از منظومههای قدرت در دو سطح خُرد و کلان برای تحلیل جامعه استفاده کرد.
هدف مایکل مان تحلیل «منابع قدرت اجتماعی» است.
او در این پروژه سه هدف گسترده را دنبال میکند:
1) نقد رویکردهای جامعهشناختی چیز شده (بدون محتوای اجتماعی) (Reifiziert)(reified)
2) نظریههای تاریخی تعینگرا
3) تجدید جهتگیری جامعهشناسی به سمت مطالعه قدرت اجتماعی و تحلیل تاریخ غرب بهمثابه تاریخ رشد و تغییر شکل قدرت.
همانطور که اشاره شد، مایکل مان مطالعات خود را در اثری سهجلدی برنامهریزی کرد.
- تحلیل منظومه قدرت از آغاز تا 1760 (جلد اول)
مان در جلد اول تاریخ قدرت اجتماعی بر اساس مدل آیی _ ای _ ام _ پی (IEMP) تاریخ عمومی را با استفاده از چشمانداز تطبیقی از آغاز تا 1760 بررسی کرد و به این نتیجه رسید که شبکههای قدرت در اروپا شکل چندگانه دارند.
او در آغاز منظومههای قدرت که در روند تاریخ تغییر میکنند را در ارتباط با سازمان دولتی، قشربندی اجتماعی و ابعاد گوناگون قدرت در بینالنهرین در مقایسه با امپراتورهای قبلی بررسی کرد و به دنبال آن به مطالعه حوزههای تمدنی هند و اروپایی بهویژه فینیقیها، یونانیها و همچنین آشوریها و ایرانیها پرداخت.
سپس شکلگیری و توسعه امپراتوری روم و نقش سازنده مسیحیت در مقایسه با دیگر ادیان جهانی، تحول پویای اروپا پس از سقوط امپراتوری روم و پیدایش فئودالیسم اروپایی، ظهور دولت _ ملتهای پویا در بستر سرمایهداری بینالمللی ضمن گسترش استعمار در اوایل دوران مدرن در اروپا را بررسی کرد.
بازنگری اخیر و ارزیابی کنونی این جلد بیانگر نوآوری نظری و عمق تعمق مان در تاریخ عمومی است، اگرچه تحلیل او از نقش مسیحیت و تاکید ناکافی بر روند پیدایش سرمایهداری در این اثر انتقادهایی را به دنبال داشته است.
- تحلیل منظومه قدرت 1760 تا 1914 (جلد دوم)
جلد دوم، «ظهور طبقات و دولت – ملتها 1914- 1760»، با استقبال کمنظیر جلد اول روبهرو نشد.
مان بر اساس مدل آیی. ای.ام.پی و با استفاده از شاخصهایی مانند دولت سازی، رشد سرمایه و توازن قدرت نظامی و جغرافیایی ـ سیاسی به بررسی تشریحی شکلگیری طبقات و ملتها در بریتانیای کبیر، ایالاتمتحده ایالاتمتحده امریکا و فرانسه پرداخت.
او سپس وضعیت آلمان ـ پروس و اتریش_هابسبورگ را بررسی کرد و وضعیت این کشورها را با استفاده از شاخص نقش اقشار میانی، طبقه کارگر و جنبشهای کارگران و دهقانان در کشورهای مذکور با وضعیت روسیه، بریتانیای کبیر، فرانسه و ایالاتمتحده امریکا مقایسه کرد.
سرانجام به جنگ جهانی اول رسید و آن را بهمثابه انفجار تصادفی توازن قدرت در سطح بینالمللی و منظومههای قدرت ملی چندگانه تفسیر کرد.
نوآوری تاریخی ـ جامعهشناختی او در جلد دوم عمدتاً در تشریح نظامیافته و تاریخی ـ اجتماعی خلاصه نمیشود، بلکه بهویژه باید به تلاش او برای برقراری ارتباط خلاق تحلیلی میان دولت، طبقهسازی و همچنین پیکربندیهای جغرافیایی _ سیاسی (Geopolitisch) (geopolitically) و ملی ـ بینالمللی قدرت اشاره کرد.
- تحلیل منظومه قدرت در قرن بیستم (جلد سوم)
قرار بود جلد سوم به بررسی مختصر قرن بیستم تا عصر کنونی اختصاص داشته باشد.
زمینهسازی برای انتشار این جلد برنامهریزیشده با انتشار آثار گوناگون درباره مسائل مطرح فعلی به تاخیر افتاد. ازجمله میتوان به کتاب «فاشیستها و جنبه تاریک دموکراسی: شرح پاکسازی قومی» اشاره کرد که در این اواخر منتشر شد.
این در حالی است که بررسی ارتباط خلاق میان ملیگرایی، جهتگیری افراطی در دولت سازی، سازمان شبهنظامی و نتایج حاصل از آن برای کشمکشهای قومی _ ملی در اصل بهعنوان یکفصل برای جلد سوم برنامهریزیشده بود، لیکن با توجه به تحولات اخیر و شعلهور شدن ملیگرایی قومی از پویایی تحلیلی خاص برخوردار و در دو جلد مجزا چاپ شد.
مان در نخستین جلد «فاشیستها» درصدد دستیابی به توضیح تطبیقی جنبشهای فاشیستی در اروپا 1945-1918 است و در آن حرکتهای فاشیستی در ایتالیا، آلمان، اتریش، مجارستان، رومانی و اسپانیا را واکاوی میکند.
مان در این اثر نیز، مانند دو جلد قبلی با تحلیل منظومهای دولت، طبقه و ملتسازی در بستر توسعه سرمایهداری شروع میکند، لیکن بیشتر به تحلیل خُرد جهانبینیهای ملیگرا، مذهبی و دنیایی و جهتگیریهای مربوطه علاقه نشان میدهد.
مان در جلد دوم «جنبه تاریک دموکراسی»، با اشاره به موارد گوناگون خارج از اروپا به بررسی پویایی داخلی و خارجی کشمکشهای قومی _ ملیگرا پرداخت.
موضوع کتاب جدید او «امپراتوری نامنسجم» مباحث اخیر و نقش ایالاتمتحده امریکا پس از رخداد 11 سپتامبر 2001 است.
مان در این کتاب، کشمکشهای اخیر و پویایی قومی، ملیگرایانت و مسئله تروریسم را بررسی کرد. این اثر نیز در ارتباط با آثار قبلی او نوشتهشده است.
- تحولات اخیر جامعهشناسی جدید تاریخی
مایکل مان مانند چارلز تیلی و تدا اسکاچپول نهادگرا است، البته هر یک از این افراد تفسیر خود را از نهادگرایی دارند.
نهادگرایی در جامعهشناسی تاریخی تیلی، اسکاچپول و مان، یکی از دلایل مهم شکلگیری نحله جدیدی در پژوهش جامعهشناختی تاریخ موسوم به مرحله سوم جامعهشناسی تاریخی جدید در دهه 1990 و به حاشیه رانده شدن مرحله دوم است.
ویژگی اصلی مرحله سوم اتکای آن به علم فرهنگ و استفاده از تحلیل خُرد است، بهطوریکه ما شاهد «تحول فرهنگی» (Cultural turn) و شکلگیری جریان «روششناسی فردگرایانت» در عرصه جامعهشناسی تاریخی جدید هستیم.
البته تحلیلهایی فرهنگی _ برساختگرا از نوع تحلیل کلان مدرنیته چندگانه ساموئل ایزنشتات را نمیتوان نادیده گرفت که به تحلیلهای خُرد مرحله سوم جامعهشناسی تاریخی جدید شباهت کم دارد.
بهعلاوه، مقاومت در برابر گرایش فردگرایانت مرحله سوم وجود دارد.
برای نمونه هرکدام از این سه نفر به شیوهای خاص در برابر چالش روششناختی _ فردگرای متکی بر علم فرهنگ واکنش نشان دادند.
تیلی تحلیل ذخایر فرهنگی و هویتهای اجتماعی را در چهارچوب کنش جمعی در رویکرد خود منظور کرد.
اسکاچپول به بررسی نقش زبان در انقلابهای اجتماعی روی آورد. مان نیز اهمیت بیشتری برای بررسی تحلیلی جهتگیریهای کنش جمعی و هویتهای فرهنگی قائل شد.