جراحی های زیبایی؛ خشونت بدن به سبک مدرن
اگرچه میشل فوکو در باره انواع خشونت به بدن مطالب زیادی گفته است و از منظر تئوری وی خشونت از مدلی به مدل دیگر همچون جراحی های تغییر یافته است.
به نظر فوکو سلاخی یک حیوان که نوعی خشونت است و قبلاً در منظر عمومی صورت می گرفت و همگان آن را در قالب خشونت می دیدند، امروزه با ایجاد کشتارگاه ها شکل آن به سبک مدرن صورت می گیرد.
یعنی خشونت به پستویی به نام کشتارگاه انتقال یافته که ما آن را کمتر مشاهده می کنیم
ولی اصل خشونت و حتی شاید وحشتناک تر از گذشته وجود دارد
گرچه وقتی آن را در بسته بندی ظریفی چون کالباس و …. به شکل مدرن و زیبا به ما عرضه می کنند، احساس آن برایمان ملموس نیست.
در باره بدن نیز امروزه سلطه و خشونت های زیادی صورت می گیرد که ما از آن بی خبریم و خودمان به استقبال آن می رویم که از پوشیدن نوع لباس گرفته و انقیاد سبک های آرایشی و جراحی های زیبایی و حتی رژیم های غذایی به عنوان سبک های مدرن خشونت بدن است!
بنابراین، اگر بخواهیم کمی صریح تر بیان کنیم و به عنوان مثال اگر به مذاق “اسیران کالایی شدن” برنخورد، در این عصر جدید نمایش بدن به عنوان کالایی شیک برای عرضه به دیگران تبدیل شده تا از منظر دیگران زیبا دیده شوند.
گویا این افراد با یک تصور خیالی از زیبایی در دستکاری خلقت الهی هستند تا براساس استانداردهای زیبایی برساخته ذهن خود به زیبایی استاندارد برسند.
زیبایی بدن که امروزه با توجه علم پزشکی و تبلیغ در این خصوص، گستره و دامنه این تفکر نیز گسترش داده شده و به کالایی شدن بدن از منظری دیگر کمک فراوانی کرده است و این امر به صورت یک خُرده فرهنگ در جامعه در آمده که در برگیرنده قشر عظیمی از زنان است
و البته مردان نیز از این قافله جا نمانده اند و به درک این زیبایی شناختی رسیده اند و گویا با تبلیغ شبکه های اجتماعی به عنوان بخشی از فرهنگ ما قابل انتقال به آیندگان نیز می باشد.
اما، واقعیت امر این است که وسواس ذهنی به زیبایی و خلاصه نمودن آن در تغییر اندام و اعضای بدن به عنوان یک مشکل و معضل روانی – اجتماعی جامعه، قابل تصور و پیش بینی است که متاثر از یک باور ذهنی غلط در زیبایی شناختی بدن است که بدن به عنوان کالایی در خدمت آن است
و نشان دهنده آن است که بدن در انقیاد و تحت سلطه چه باورهای ذهنی است که بخشی از آن متاثر از عاملیت و بخشی هم متاثر از ساختار جامعه است که آنتونی گیدنز در نظریات خود تعامل عاملیت و ساختار را به خوبی بیان نموده است
و با مطالعه دقیق آن می بینیم اگرچه جراحی های زیبایی به منظور دستیابی به زیبایی آرمانی در زنان و با اختیار آنان صورت می گیرد (عاملیت)،
اما نقش ترویج این امر در قالب الگوهای فرهنگی و نقش تبلیغات و تاثیر گروه های مرجع و سلبریتی ها و … به عنوان اجزای ساختارهای فرهنگی و اجتماعی نیر کم نمی باشد.
بنابراین، اگرچه بسیاری از جراحیهای زیبایی به منظور کسب رضایت از ظاهر و کسب زیبایی انجام میشود می توان گفت که جراحی های زیبایی خشونت بدن به سبک مدرن است که بیشتر موجب ترویج سلطه و انقیاد می شود.
چون نمایش بدن برای گروهی دیگر است که نیاز به تایید آنان است و لذت و رضایت ناشی از تایید دیگران است.