علمی توصیفی

جهان هنری برتولت برشت

برتولت برشت، زادهِ 1898 به نسلی تعلق داشت که به تعبیر هانا آرنت می‌توان آن را اولین نسل سوخته نامید.

نسلی که تا چشم باز کرد جنگ بزرگ عالمگیر شد و تقریباً تا به انتها شاهد جنگ‌ها و فجایع بود؛ تا جایی که آدم‌های این نسل احساس می‌کردند که نمی‌توانند زندگی عادی داشته باشند.

نسلی که به قول اریک هابزبام در «قرن فاجعه» زیست.

شعر مشهور برشت در سال 1939، زمانی که در دانمارک در تبعید به سر می‌برد گواه این روزگار سخت است، شعری با این مطلع که «به راستی که در دوره‌ای تیره و تار زندگی می‌کنیم».

برتولت برشت، به عنوان نویسنده و کارگردان جایگاه خاصی در تاریخ تئاتر دارد.

او مهم‌ترین مولف و نماینده تئاتر روایی [حماسی] است.

این نوع تئاتر در برابر تئاتر دراماتیک قرار می‌گیرد که به اعتقاد برشت از زمان ارسطو الگوی غالب در نمایش بوده است.

تئاتر دراماتیک، استوار بر تقلید یا محاکات، معطوف به کاتارسیس یا تزکیه بود، اینکه تماشاگر مجذوب شود و با شخصیت‌های نمایش همذات‌پنداری کند.

شور عاطفی تماشاگر با دیدن نمایش به غلیان در آید و به تجربه و احساسی متفاوت، هرچند کوتاه‌مدت منجر شود.

در مقابل برشت هدف از تئاتر و کلاً هنر را نوعی تامل عقلانی در  نفس و نگرش انتقادی به تئاتر و اساساً زندگی می‌دانست.

تماشاگر باید از مرتبه احساس صرف عبور کرده و وارد ساحت اندیشیدن شود؛ و به این خاطر در تئاترِ برشتی تماشاگر نه منفعل که نقشی فعال و انتقادی دارد.

برتولت برشت تکنیک‌هایی در نظر می‌گرفت تا به تماشاگر یادآوری کند که نمایش واقعیت نیست و تنها یک بازنمایی از آن است.

تماشاگر از طریق درک «نمایشی‌بودن» واقعیت یا اصطلاحاً «ساختگی‌بودن» آن، باید پی به ساختگی‌بودن واقعیتِ زندگی خود و امکان تغییر آن می‌برد.

بنابراین، هدف در نهایت شکستن تصلبِ واقعیت و سرسختی آن بود.

از این رو، برشت مخالف یکی‌شدن بازیگر با نقش بود و اصرار داشت که بازیگرانش حین نمایش همیشه عبارت «آن مرد گفت» یا «آن زن گفت» را در آغاز دیالوگ‌هایشان به کار ببرند.

یعنی به زبان سوم شخص روایت کنند، چیزی که به یکی از مهم‌ترین ایده‌های برشت در تئاتر یعنی «آشنایی‌زدایی یا فاصله‌گذاری» راه برد.

فاصله‌گذاری قرار بود مانع از غرق‌شدن تماشاگر در جریان نمایش شود و آگاهی انتقادی را در او تقویت نماید.

برتولت برشت برای تئاتر رسالتی اجتماعی قائل بود و از این رو مخالف جریانی که «هنر برای هنر» خوانده می‌شود.

شاید بدین خاطر بود که در سال‌های اول قدرت‌یابی نازی‌ها در آلمان نمایشنامه‌های آموزشی نوشت تا مردم و به ویژه طبقه کارگر را نسبت به مخاطرات وضعیت آگاه کند.

با این حال رهیافت او با رئالیسم سوسیالیستیِ خام، فاصله بسیار دارد.

درواقع، رهیافت برشت را می‌توان رئالیسم مدرنیستی نامید که ترکیبی است از مولفه‌ها و مضامین عامه با فرم‌ها و تکنیک‌های آوانگارد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا