علمی تحلیلی

دین برای انسان، یا انسان برای دین؟ باورهای تحلیل یک خطا

یکی از پرسش‌هایی که مکرر شنیده می‌شود این است که انسان باید در خدمت دین باشد یا دین در خدمت انسان؟ انسان برای دین است یا دین برای انسان؟ دین، خادم انسان یا مخدوم انسان است؟

گروهی دین را در خدمت انسان می‌دانند و گروهی دیگر، بر این باورند که این انسان است که باید در خدمت دین باشند. می‌توان وارد این چالش شد و در باب هر یک، استدلال اقامه نمود و یا از شواهد درون دینی، از جمله کتاب مقدس نیز بهره جست.

این نوشته‌ کوتاه، قصد پاسخ به پرسش مطرح شده را ندارد، بلکه خودِ پرسش را به چالش می‌کشد.

زیرا به نظر می‌رسد، پرسش از این که «دین برای انسان و یا انسان برای دین است؟»، از بنیاد، دچار سُستی و خطاست.

به تعبیر دیگر، ابتدا باید خودِ این پرسش را به پرسش کشید و وارد چالش با آن شد؛ زیرا اگر پرسش به درستی مطرح نشده باشد، هر پاسخی به آن بدهیم، خطا و نادرست است. اما اشکال این پرسش کجاست؟

  آنان که قائل‌اند انسان برای دین است و آنان که بر این باورند دین برای انسان است، با این که دو پاسخ متفاوت می‌دهند، اما در یک پیش‌فرض مشترک‌اند؛ این که هر دو، دین را به منزله‌ی شیئ، کالا، «چیزی آن‌جا» و در بیرون انسان، تلقی می‌کنند.

هر دو گروه به ثنویت و «دوگانه‌انگاری» میان دین و انسان، باور دارند؛ و این همان خطای بنیادین هر دو گروه است.

گویی ما با دو موجود روبرو هستیم: «دین و انسان». از این رو می خواهیم خادم و مخدوم بودن‌شان را تعیین کنیم.

اما  آیا دین چیزی است، و انسان چیزی دیگر؟ آیا دوگانگی هستی‌شناسی میان دین و انسان وجود دارد؟

«پرسش»، بر پیش‌فرض دوگانه بودن انسان و دین در قالب دو موجود و دو «هستنده»، استوار است؛ از این رو می‌پرسند، دین باید به انسان خدمت کند و یا انسان به دین؟

چیزی به عنوان دین، در بیرون از انسان (و در جهان واقعیت‌های فیزیکی)، حضور و وجود ندارد.

به دیگر سخن، ما با «انسان و دین»، و یا با دوگانگی هستی‌شناختی مواجه نیستیم.

این گونه نیست که انسان، موجودی در این سو و دین موجودی در آن سو باشد.

دین (فارغ از منشا و خاستگاه آن)، مجموعه‌ای از باورها و معتقدات آدمی است.

آدمی علاوه بر باورهایی از جنس امر متافیزیک، باورهایی دیگری نیز دارد.

باورهایی که با آن‌ها زندگی می‌کند و امکان بقاء، شیوه و سَبکِ بودن و هستی خود را تنظیم می‌نماید.

این باورها به او کمک می‌کند که به بقاء خود ادامه دهد و یا راحت‌تر زندگی کند و انسان بهتری شود.

این باورها انگیزه‌ی خوب زیستن‌اش را فراهم می‌کنند.

به عنوان مثال، اگر من بر این باور باشم که آب در صد درجه به جوش می‌آید، آن گاه مطابق و متناسب با این باور رفتار می‌کنم.

مثلاً آب در حال جوشیدن را نمی‌نوشم؛ زیرا می‌دانم چنین رفتاری، مخاطره‌آمیز و آسیب‌زننده است.

و هم‌چنین اگر باور داشته باشم خدا و روز جزایی هست، پس آن گونه زندگی می‌کنم که در روز محاسبه، موفق بیرون بیایم.

اما اگر خدا ناباور باشم، بدیهی است که برخی از مراقبت‌های خداباوران را نادیده می‌انگارم.

  آدمی در مواجهه‌ با شبکه باور و معتقدات‌اش ممکن است دست به سه کار بزند:

اولاً، از باورهایی که فکر می‌کند برایش سودمند است، حراست و از آن‌ها محافظت نماید.

  ثانیاً، باورهای سودمند را که دچار اختلال و کاستی شده‌اند، بازسازی و اصلاح کند.

  ثالثاً، باورهایی را که نه تنها سودمند نیستند، بلکه آسیب‌زا شده‌اند، حذف  و از آن‌ها دست بردارد.

رابطه‌ میان آدمیان با باورهای‌شان، رابطه‌ای دوسویه، متقابل و دیالکتیک است.

از باورهای خود، اثر می‌پذیرند و بر باورهای خود اثر می‌گذارند.

آدمیان معماران خویش و باورهای خویش‌‌اند و در فرایندی مستمر، باورهای زائد و کژکارکرد را تصفیه می‌کنند.

پاسِ باورهای خود را می‌دارند و بر مبنای آن‌ها رفتار می‌کنند و گاهی، دست به اصلاح و تصفیه‌ باورهای خود می‌برند.

«کارآیی» و «کارآمدی»، باورهای دینی، راز اصلی پایداری و ماندگاری‌شان است.

کارن آرمسترانگ، در کتاب «تاریخ خدا»، بر این نکته تاکید می‌کند که وقتی مفهوم خدا، کارآیی‌اش را از دست بدهد، تغییر می‌کند (ص 5).

آرمسترانگ نیز این نکته را می‌افزایند که آزمون اصالت باورهای دینی آن است که دین بتواند با زندگی روزمره به وفاق برسد (ص 57).

به سخن دیگر، آن دسته از باورهای دینی که کارآمدی‌شان را از دست داده‌اند و یا در مقابل زندگی روزمره ایستاده‌اند، مورد تصفیه و حذف قرار می‌گیرند.

از آن جا که دوگانگی میان آدمی و باورهای او نیست، بلکه باورها، یک ساحت از سه ساحت او را تشکیل می‌دهند، ( دو ساحت دیگر: ساحت احساسات و عواطف، و ساحت اراده)، پرسش از در خدمت بودن یکی در برابر دیگری، بی معنا است.

در این جا، باور و باورمند، خادم و مخدوم یکی است. نوعی اتحاد میان من و باورهای من در جریان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا