رایت میلز و کارمندان یقه سپیدان
در دنیای خرده کارفرمایان، انسان ها کالاها می فروختند؛ در جامعه جدید کارمندی، کارمندان قبل از هر چیز خدماتشان را می فروشند.
مصرف کننده خدمات یدی کار، نیرو و مهارت کارگر را می خرد؛ در اغلب مشاغل یقه سپیدان، مصرف کننده خدمات علاوه بر خدمات، شخصیت کارکنان را می خرد.
کار کردن به ازای دستمزد در مِلک صنعتی دیگری ایجاب می کند که شخص وقت و قدرت بدنی اش را به کارفرما تخصیص دهد؛ کار کردن در هیئت کارمند ایجاب می کند که شخص علاوه بر کارش شخصیتش را نیز به کثرتی از «مصرف کنندگان»، مشتریان یا مدیران اختصاص دهد.
استفاده از ویژگی های شخصیتی در مشاغل غالباً یکنواخت و کسل کننده ای که باید انجام داد یک علت رایج «ناتوانی حفظ یک شغل» است؛
بنابراین، هر نظریه مرتبط با «فقیرشدگی عمومی» باید به جنبه های روان شناختی کار نزد یقه سپیدان توجه کند.
در جامعه کارمندان که روح سوداگری بر آن حاکم است وجود بازار شخصیت فروشی اجتناب ناپذیر است.
زیرا در جریان این تغییر شکل سرمایه، که مهارت دستی جایش را به هنر دستکاری کردن اشخاص، فروختن و خدمت کردن به آنان می دهد، ویژگی های شخصیتی کارمند، حتی خصوصی ترینشان، وارد عرصه مبادله ها می شود و از عوامل تجارت کالاهای مصرفی در بازار کار می شود.
هر باری که فردی قدرت شخصیتش را با واسطه امور مالی به فرد دیگری انتقال می دهد، هر بار که او ویژگی های منش اصلی را به عقیده ای که دیگران از او می سازند می فروشد، یک بازار شخصیت ایجاد می شود.
منزلت اجتماعی یقه سپیدان
مرتبه اجتماعی کارمندان یکی از معتبرترین معیارهایی است که بر پایه آن می توان آنان را یک طبقه تعریف کرد و این اصلی ترین نقطه اتکای هر مطالعه ای برای تعیین موقعیت آنان در ساختار اجتماعی معاصر است.
درواقع، اغلب می توان روان شناسی کارمندان را مسابقه کسب منزلت تعریف کرد.
مطالبات یقه سپیدان، همان طور که نامشان دلالت می کند، در سر و وضع ظاهری شان ابراز می شود.
مشاغل آنها به آنان اجازه می دهد و آنان را مکلف می کند، برای کار کردن لباس های شهری بپوشند.
با وجود آن که از آنان می خواهند لباس های ساده و بی پیرایه بپوشند، با این وصف لباس کارشان متحدالشکل (اونیفورم) نیست و با لباس هایی که عموماً در شهر می پوشند، تفاوت چندانی ندارد.
استانداردسازی و تولید لباس های سری دوزی شده مُد روز بسیاری از تمایزهایی را حذف کرده اند که تا پیش از ابتدای قرن نوزدهم بسیار به حساب می آمدند، اما تمایز لباس میان یقه سپیدان و کارگران را که امروز هم هنوز بارز است، از بین نبرده اند.
کارگر البته می تواند در خارج از محیط کارش لباس متعارف شهری بپوشد، اما یقه سپید آن را برای کارش هم می پوشد.
این تفاوت، اگر بخواهیم بودجه پوشاک کارگران را با بودجه پوشاک کارمندان به ویژه دختران جوان و بانوان مقایسه کنیم، آشکار می شود.
کارمندان زن پس از نوجوانی، با سطح درآمد برابر، خیلی بیش تر از کارگران زن برای لباسشان هزینه می کنند، این حکم در مورد مردان نیز صدق می کند، اما در نسبتی کم تر.
منبع: لالمان، میشل (1394)، تاریخ اندیشه های جامعه شناسی؛ جلد دوم از پارسنز تا اندیشمندان معاصر، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، تهران: انتشارات هرمس، ص 237-236.