علمی تحلیلی

زباله گردی واقعیت تلخ اقتصادی و اجتماعی

   

شاید کمتر روزی نباشد که فیلم یا خبری از درگیری ماموران شهرداری با دستفروشان، نان خشکی ها، زباله گردها در فضای مجازی پخش نشود و در جریان این درگیری، بساط دست فروش، زباله گرد یا نان خشکی مصادره یا متلاشی و حتی در بسیاری از مواقع به ضرب و شتم فیزیکی نیز می انجامد.

مشاهده چنین افراد آسیب پذیری که بدنبال کسب اندک درآمدی از سطل زباله ی به سطل زباله دیگر می روند یا در گرما و سرما بساطی پهن می کنند به نوبه خویش ملالت آور و درد آوراست؛

ولی زمانی که برخوردها و رفتارهای خشنی با چنین افرادی می شود افکار عمومی به شدت مکدر و رنجور شده و بازتاب های منفی فراوانی به همراه دارد که در همه موارد عموم مردم حق را به فرد آسیب دیده می دهند، گرچه کار مامور به ظاهر قانونی و توجیه داشته باشد ولی اخلاق، وجدان و عرف جامعه چنین رفتارهای را نمی پذیرد.

در چند سال اخیر تحت تاثیر تحریم های نظام سلطه و همچنین با شیوع کرونا و آسیب دیدن بسیاری از کسب و کارها، اقتصاد کشور ما را به شدت بیمار و نحیف ساخته، تداوم وضعیت بد اقتصادی باعث شکاف طبقاتی عمیقی بین طبقات جامعه شده، بطوری که طبقات متوسطه گذشته به طبقات فقیر جامعه نزدیک تر شده اند و طبقات فقر نیز وضعیت بغرنج تری نسبت به گذشته پیدا کرده اند.

طبقات مرفه جامعه تحت هر شرایطی اقتصادی و سیاسی با کیاست و تیزهوشی هر تهدیدی را به فرصت تبدیل می کنند و از هر بازاری صیدی به نفع خویش می برند، در این اثنا طبقات متوسط و آسیب پذیر جامعه در بازار پرفریب و رنگ برنگ نظام اقتصاد چیزی برای عرضه ندارند، جزء حقوق ثابت یا معیشت ناچیزی که توسط نهادهای حمایتی برای آنان در نظر گرفته شده است و یا محدود کالا و محصولی که  توسط دلالان به انحاء مختلف به یغما برده می شود.

با عنایت به شرایط کنونی جامعه در بسیاری از شاخص های کمی و کیفی به لحاظ زندگی مطلوب اقتصادی، بهداشتی، غذایی … منطبق با نُرم های پذیرفته بین المللی نیست و این شرایط روز به روز نسبت به گذشته وخیم تر شده، از این رو تحت چنین شرایطی، اقشار متوسط و پایین جامعه متاثرتر و آسیب پذیرترند.

اقتصاد و معیشت به عنوان زیربنا حیات اجتماعی، انسان محسوب می گردد زمانی که معیشت و زندگی انسان با مخاطره و تهدید مواجه می گردد، رو بنای نظام فرهنگی و نظام اجتماعی، نظم اجتماعی، امنیت اجتماعی، سرمایه اجتماعی، اعتماد دچار خلال و ضعف در ساختار می گردد.

گرچه معیشت و اقتصاد جنبه عینی و ملموس دارد، ولی آسیب های فرهنگی و اجتماعی ناشی از وضعیت بد اقتصادی، غالباً مستتر و بطئی است و این آسیب ها به مراتب مخرب تر، ماندگارتر، دردناک تر و عمیق تر خواهد بود که با هزاران میلیارد دلار ترمیم پذیر نخواهد بود.

تبعات وضعیت اقتصادی بد در کوتاه مدت سبب افسردگی، خشونت در جامعه، فقر، سرقت، فرار مغزها، بی بندباری، مهاجرت و همچنین در بلند مدت باعث افول سرمایه اجتماعی، تولید و بازتولید نسل افسرده و بی انگیزه، ضعف اخلاق و ایمان، دین گریزی و در نهایت سبب عدم توسعه یافتگی و کاهش اقتدار ملی خواهد شد.

متاسفانه عینی تر و ملموس تر شدن فقر در جامعه به صورت پدیده زباله گردی، دست فروشی و دیگر مشاغل کاذب، حکایت از مظاهر نظام اقتصاد و شکاف و نابرابری در توزیع ثروت دارد که جلوه های بدی را به همراه دارد.

از طرفی جوامع مدرن و نظم شهری نوین الزام های را می طلبد که را رعایت آن تا حدودی ازضروریت های زندگی امروزین تلقی می گردد از جمله توجه به سیما و منظر شهری، رعایت حقوق دیگر شهروندان، رفع سد معبر، عوارض شهری، تفکیک زباله ها به صورت بهداشتی تر … عدم توجه به این شرایط، ماموران شهرداری و دیگر ضابطان را ملزم به اعمال قانون و محدودیت های قانونی می کند.

گرچه چنین رویارویی با این مصادیق از جمله دستفروشان از دیرباز در شهرها وجود داشته است، ولی پدیده زباله گردی با ابعاد گسترده تقریباً امر نوپدیدی است.

وجود محدودیت های قانونی و نظم و بهداشت محیط شهری در یک روی سکه و معیشت و اقتصاد اقشار آسیب پذیر جامعه در روی دیگر سکه، وضعیت متناقض و دوگانه ای را پدیدار ساخته است که به راحتی قابل جمع نیستند.

با این وجود، زمانی که زندگی و معیشت افرادی با زباله گردی، نان خشکی یا دستفروشی تامین می گردد باید کمی انعطاف بخرج دهیم و بنا را بر این بگذاریم دورگرد، زباله گرد دست فروش، شاید که نان آور خانواده و یا برای مخارج بیماری در تلاش و تکاپو باشد و یا اگر چنین کاری نکند، مجبور به سرقت شود.

بیاد داشته باشیم در شرایط حاد جنگ اقتصادی، شرایط کرونا، ناامنی کشورهای همسایه بخصوص کشور افغانستان، همه و همه مسبب زندگی و معیشت سخت مردم شده است که در چنین شرایطی بوجود آمدن پدیده همچون زباله گردی اجتناب ناپذیر است و این واقعیت  را باید پذیرفت.

از این رو، با تمام احترامی که باید به نظم شهری، حقوق شهروندی قائل شد با چنین اقشاری به دیده رافت، عطوفت و مهربانی برخورد شود تا از این پیچ تاریخی و اقتصادی به درستی عبور کنیم، چرا که ایرانیان از دیرباز طالب بازار بی رونق بوده اند .

دکتر محمد لکزایی

دکترای مسائل اجتماعی ایران

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا