علمی پژوهشی

ساحت حذف نشدنیِ احساس و هیجان

تفکّر ماشینی – مکانیکی، سازمان های مان را غیرِزیستی کرده است.

این تفکّر، سازمان را به هیولایی بدل کرده است که حسّ ِراحتی در آن نداریم.

صبح که از لبخندِ مهرآمیزِ والدین یا همسر و سیمای لطیفِ به خواب رفته ی فرزندمان جدا می شویم، قدم به سازمانی می گذاریم که نشانه های زیستِ مهربانانه و انسانی در آن تداوم نمی یابد.

بعدازظهر که از سازمان خارج می شویم نفس راحت می کشیم و به زندگیِ سیّال و لطیف، سلام می گوییم که در سازمان نشانی از آن ندیدیم.

یکی از عوامل موثر در شکل گیریِ این فضا در سازمان، نادیده گرفته شدن و یا حتّا کُشتنِ یکی از ساحت های وجودیِ آدمی است.

فعلن ادعای ویلیام جیمز– یکی از فیلسوفان برجسته تاریخ اندیشه – را نادیده می گیرم که می گوید ساحتِ «هیجان و احساس»، بنیادی ترین و موثرترین وجهِ زیست انسانی است و سایر ابعاد زیست انسانی از جمله افکار و اراده را متاثر می کند.

فعلن تخفیف می دهم و ساحتِ «هیجان و احساس» را در کنارِ سایرِ ابعادِ زیست انسانی، یک وجه از وجوهِ زیستِ کاملِ انسانی در نظر می گیرم.

سوال ام این است که ساحتِ «هیجان و احساس» چه قدر در فضا و جوّ سازمان مان به رسمیت شناخته شده است؟

چه قدر سازمان مان می پذیرد انسان ها بتوانند در برخی روزها، حسّ ِخوب و خوش آیندی نداشته باشند و عملکردشان کاهش یابد؟

چه قدر سازمان مان می پذیرد انسان ها در قبالِ یک نقدِ غیرمنصفانه آزرده خاطر شوند و به دلیل آزرده خاطری، همدلی شان برای مدتی با سازمان و همکاران کاهش یابد؟

چه قدر سازمان مان می پذیرد انسان ها در مواجهه با خشمِ بی منطق و نامتناسبِ بالادستان، برای مدتی دست و دل شان به کار نرود؟

چه قدر سازمان مان می پذیرد وقتی یک مدیر از موضعِ قدرت یکی از همکاران را دچار وحشت می کند، سایرین، سناریوهای ناامیدانه بسازند و دلبستگی شان کم شود؟

انسان و سازمان، هر دو، موجودیت اجتماعی اند و زیستِ چندوجهی دارند.

آن ها را به افکار، باورها و منطق خلاصه نکنیم.

آنهایی را که به وجه احساسی و هیجانی شان میدان می دهند، «غیرحرفه ای» نخوانیم.

آن هایی که ا نتظارِ رفتارِ عقلایی در «همه» موقعیت ها از انسان ها دارند، «غیرحرفه ای و غیرانسانی» رفتار می کنند.

تفکر ماشینی – مکانیکی و عقل گراییِ محض، سازمان را به فضایی تبدیل می کند که با زیستِ انسانی فاصله دارد.

آدم ها در این فضا، تداومِ زندگی را نمی بینند.

یاد می گیرند ذهن شان را متقاعد کنند سازمان و زمان هایی که در آن هستند متعلق به دنیایی متفاوت است؛ دنیایی که یکی از وجوهِ گریزناپذیر و حذف نشدنیِ زیستِ انسانی را نادیده می گیرد یا نابود می کند.

دکتر سلمان سفیدچیان

دکترای مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی از دانشگاه علامه طباطبایی، معاون منابع انسانی نیان الکترونیک و مشاور حوزه سازمان و مدیریت

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا