عدالتخانه و گفتمان حقوقی؛ بحثی در جامعهشناسی حقوقی ایران معاصر
عدالتخانه از عصر مشروطه همچنان ضروریترین و بنیادیترین نهاد قضایی و اجتماعی جامعه ما است که در حالت عدمی به سر میبرد و در این ۱۳۰ سال گذشته که اولین بار به ضرورت آن پی بردیم، هیچ پیشرفتی در «تاسیس عدالت قضایی» و «نظامِ حقوقیِ مستقل و حرفهای و قانونمند» نداشتهایم.
ما در این مدت به صورت اساسی در حوزههای تاریخی و جامعهشناختی و فلسفی در «عدالت قضایی» پژوهش و تفکر نکردهایم و برای تثبیت آن در جامعه و سیاست هم قدم از قدم بر نداشتهایم.
حتی از یک نظر تنزّل هم داشتهایم، حادترین مشکلی که پس از مشروطه و پس از انقلاب اسلامی در سیستم قضایی ایران تثبیت شد، این بود که «نظام قضایی ایران» به محافظ و مدافع نظام سیاسی تبدیل شد و به مراتب بیش از عصر مشروطه ناف آن به «نظام سیاسی» بسته شد.
در حالیکه اساسیترین کارکرد نظام قضائی دفاع و محافظت از «حقوق ملت» و «حقوق شهروندان» در مقابل نظام سیاسی است.
چون به صورت تاریخی نظام سیاسی نهادی مسلّح و ثروتمند و صاحب رسانه و قدرتمند است و دفاع از حقوق ملت و شهروندان در مقابل این نهاد، کاری شاقّ و وظیفهای بسیار سخت و پرهزینه است.
![](https://youngsociologists.com/wp-content/uploads/2020/01/45.png)
به صورت اجتماعی و ساختاری دفاع از حقوق ملت و حقوق شهروندان اساساً با حضور «گفتمانهای حقوقی فراگیر و تثبیت شده» ممکن میگردد.
حضور و غیاب هر گفتمانی پیامدهای خاص خود را دارد، همانطور که حضور گفتمانها اثرات و پیامدهای خاص خود را دارند، فقدان آنها نیز اثرات و پیامدهای منفی بر زندگی با کیفیت و مسالمتآمیز دارند.
در ایران معاصر فقدان گفتمانهای حقوقی بسیار معنادار است و گویا «حق» و «عدالت» به دغدغهی عاطفی و فکری و گفتاری ملت ایران تبدیل نشده است.
هر چند در سیستم سنتی ایران، فقه و حاکم شرع و حتی حکم دارالحکومه، کم و بیش معنایی داشت و از عصر مشروطه نیز سخن «عدالتخانه» و «نظام نامه» و «یک کلمه» و «قانون» به میان آمد و مدتها است ایران قانون اساسی و پارلمان و عدلیه و دادگستری دارد.
اما هنوز گفتمانهای حقوقی «تمایز یافته» و «با گسترهی عام» در ایران سامان نیافته است و درک مسلّطی از حقوق و «عدالت قضایی» شکل نگرفته است.
![](https://youngsociologists.com/wp-content/uploads/2020/01/47.jpg)
گفتمانهای حقوقی فضاهائی از گفتار اجتماعی یک ملت هستند که هر کدام بر اساس دریافتی از عدالت و حقوق و قانون شکل میگیرند و هر یک راهی برای برپایی عدالت و رفع ستمگری و حل منازعه نشان میدهند.
گفتمانهای حقوقی بیانی از حل مسأله به روش نهادی و مسالمتآمیز هستند که نهادها، جای خواهشها و شهوات فردی و گروهی و نهادی را میگیرند و آنها را تسلیم ساختارهای ترمیم کننده میسازند.
هر سیستم حقوقی، نهادی مستقل و حرفهای است که بر اساس قوانین از پیش موجود عمل میکند، در نتیجه تضادها و ستیزهجویی افراد و گروهها را به داوری یک نظم بیطرف و عقلانی و عادلانه ارجاع میدهد و راه ستمگری و خشونت و ستیز و دعوا و جنگ را میبندد.
![](https://youngsociologists.com/wp-content/uploads/2020/01/48.png)
هر چند امروزه کم و بیش گفتارهای حقوقی در پیرامون موضوعاتی چون حقوق بشر و حقوق شهروندی و حقوق زنان و حقوق اقلیتها و حقوق کودکان و گاهی حتی حقوق حیوانات و طبیعت نیز گفته و شنیده میشود
اما این گفتارها بیشتر گفتارهای سیاسی و پراکنده هستند و هنوز جامعه ما فاقد گفتمانهای حقوقی تمایز یافته و نافذ و تعهدآفرین است.
![](https://youngsociologists.com/wp-content/uploads/2020/01/46.jpg)
از منظر اجتماعی میتوان گفت، در ایران امروز حقوق و قاضی و دادگاه و «عدالت قضایی» در سیالیّت و بیمعنایی است و درک چندان روشن و مسلط از عدالت قضایی سامان نیافته است و یک نیروی اخلاقی معتبر در پشت آن وجود ندارد.
حتی به اندازهای که معنایی از عدالت اقتصادی و عدالت آموزشی در ایران شایع شده است، به همان میزان نیز معنایی از عدالت قضایی در عرصه اجتماعی ایران تثبیت نشده است.
![](https://youngsociologists.com/wp-content/uploads/2020/01/43.jpg)
اگر گفتمان یا گفتمانهای حقوقی در جامعه تثبیت شده باشد، یکی از پیامدهای آن، این خواهد بود که خیلی زود بخش اعظم ستمگریها و خشونتها و مبارزات به یک «دعوای حقوقی» تبدیل میشود و در دادگاه سنجیده و قضاوت میگردد، اما اگر گفتمان حقوقی تثبیت شده وجود نداشته باشد، حتی دعواهای حقوقی داخل دادگاه هم به انتقام کشی و ستیزهجویی در بیرون دادگاه تبدیل میشود.
چون در گفتمانهای حقوقی، عدالت و استقلال قضایی و حرفهای بودن و رها ماندن سیستم قضایی از سلطه و نفوذ و اجبار تعریف میگردد و ستمگری و تضییع حقوق معرفی میشود.
گفتمانهای حقوقی، سیستمها و نهادهای قضایی مناسب را هم برساخت میکنند و قانونمندی و دادگاه و روشهای مسالمتآمیز رفع ستمگری را تثبیت میکنند.
![](https://youngsociologists.com/wp-content/uploads/2020/01/44.jpg)
بنابراین، امروز که مبارزه و ستیز و خشونت در جامعه ما غالب است یا زیادتر از حد انتظار است، معنای آن این است که در این جامعه گفتمانهای حقوقی و سیستم حقوقی مستقل و حرفهای و سالم استقرار نیافته است، یا اگر هستند بیکارکرداند.
از اینرو، افراد و گروهها به جای حل مسأله از طریق سیستم حقوقی به مبارزه و ستیز روی میآورند.
مسلماً وقتی جامعه فاقد چنان امکانهایی باشد، خواهشها و شهوتها و خشمها و کینههای فردی و گروهی و نهادی بر راهحل مسالمت آمیز غالب میشود و گفتمانهای خشونت شکل میگیرند.
امروز مشکل مهم جامعه ما فقدان گفتمانهای حقوقی و نبود فرهنگ عدالتخواهی و نهاد حقوقی مناسب است، این فقدانها موجب شده است زندگی شهری و کلان شهری ایران در معنای عام با مشکلات حاد مواجه باشد.
پس، امروز مهم این است که یک یا چند گفتمان حقوقی و فرهنگ عمومی عدالتخواهی در جامعه ما وجود داشته باشد یا اگر ممکن است، پرورده شود.