عوامل اجتماعی مرتبط با مدیریت بدن زنان
در ادبیات جامعه شناختی به موضوع بدن توجه شده است، زیرا دیگر بدن یک هستی زیست شناختی و روانشناختیِ صرف نیست، بلکه پدیده ای است نوظهور که به صورت اجتماعی برساخته می شود.
مباحث این دسته از اندیشمندان بیانگر آن است که مسئله مدیریت بدن بیشتر موضوعی اجتماعی و فرهنگی است که با گسترش مجاری نوین ارتباطی و اطلاعاتی، به مثابه وجه سخت افزاری جهانی شدنِ فرهنگی، شدت و گسترش چشمگیری یافته است.
ترنر معتقد است توجه به زیبایی و جوانی در رسانه های جمعی، افزایش علاقه به جوانی و تلاش برای حفظ و تداوم آن در سال های غیرجوانی، مدیریت بدن، نظیر رژیم های غذایی، جراحی های زیبایی، ورزش، بدنسازی و ایروبیک از عوامل گسترش توجه جامعه شناسان به پژوهش در حوزه بدن به مثابه امر اجتماعی، و نه زیستی و روانی است.
می توان گفت: بدن یکی از بخش های مهم زندگی فردی و جمعی است که این امکان را فراهم می کند که افراد خود را به دیگران معرفی کنند و با دیگران وارد تعامل شوند، بدون آنکه کلامی بر زبان جاری سازند.،پذیرش دیگران را بطلبند و احساس خوشایندی در خود و در دیگران ایجاد کنند.
اهمیت و رواج فزاینده انتخاب افراد در گزینش وسایل مورد نیاز برای مدیریت بدن و ظاهر خود، کالاهایی برای حفظ سلامتی، تناسب اندام، زیبایی، پوشش مناسب، مرتبط با رژیم غذایی و … ظاهراً ناشی از فعالیت هایی است که افراد در فضای اجتماعی جوامع مدرن انجام می دهند، زیرا در مدرنیته متأخر، نوع مدیریت ظاهر، به عنوان نماد تمایزبخش افراد درک و معنای هویتی آنها از این منظر، قضاوت می شود.
بنابراین، پذیرش تفاوت و تمایزهای افراد که خود ناشی از روش های گوناگون به کارگیری محصولات فرهنگ مادی و نحوه درک و تفسیر آنهاست – مبین و مبنایی برای تعریف منزلت و هویت افراد به شمار می رود، این به معنای تعریف خود، از طریق الگوهای مدیریت ظاهر و بدن است.
با قبول این پیش فرض، معلوم می شود برای کسانی که این تمایزهای مدیریتی را به کار می گیرند، صورت ظاهری و بصری بسیار مهم خواهد بود.
جراحی های زیبایی یکی از شایع ترین اعمال جراحی در سطح جهان اند که میزان متقاضیان آن رو به فزونی است، به گونه ای که در سال 2000 در آمریکا تعداد افرادی که عمل جراحی زیبایی انجام داده اند، حدود 3/1 میلیون نفر بوده است، که درمقایسه با سال 1992 حدود 198 % افزایش یافته است همچنین، بر اساس تخمین این انجمن از سال 2008 تعداد جراحی های زیبایی انجام شده به 1/12 میلیون رسیده است.
از آنجا که زنان در مقايسه با مردان نسبت به وضعيت زيبايی و ظاهری خود و آنچه به چشم می آيد، دقت بيشتری دارند و حساسيت و توجه افزون تری نشان می دهند، لازم است که عوامل اجتماعی مؤثر بر مديريت بدن مورد تحقيق و بررسی قرار گیرد.
فرض اول: به نظر می رسد بین تایید اجتماعی و مدیریت بدن رابطه معنی دار وجود دارد.
در نظریه مبادله اجتماعی، تایید اجتماعی عنوان کلی است که می تواند وجه اشتراک همه پاداش هایی باشد که از یک رابطه ناشی می شود.
مردم در زندگی خود در جست و جوی مطلوب واقع شدن هستند و از آن در روابط اجتماعی خود لذت می برند.
بر این اساس می توان نتیجه گرفت که زنان در جریان کنش متقابل اجتماعی خود با دیگران به این خاطر که استفاده از آرایش، جراحی های زیبایی و به طور کلی مدیریت بدن، برای آنان تایید اجتماعی بالا در پی داشته است، به تکرار این رفتار تمایل بیشتری دارند.
فرض دوم: به نظر می رسد بین تصور از بدن و مدیریت بدن زنان رابطه معنی دار وجود دارد
دیدن و تجسم، تبلور شرایط اجتماعی ای است که فرد را احاطه کرده است.
این شرایط اجتماعی تعیین می کنند که یک فرد، خود جسمانی اش را چگونه ادراک کرده و چه تصویری از بدنش در ذهن داشته باشد.
از این رو تصور از بدن را می توان یک نگرش چند بعدی راجع به بدن خود، به ویژه شکل، اندازه و زیبایی آن تعریف کرد که عنوان یک تجربه انسانی هشیار و ناهشیار، توسط عوامل تاریخی فرهنگی، اجتماعی و زیستی شکل می گیرد..
چنین استنباط می شود؛ تصور منفی از بدن باعث می شود که فرد به طور مداوم در حال ارزیابی ظاهر و تناسب اندام خود بوده و برای رهایی از وضعیت منفی این نوع تصور، به رفتارهای مدیریت بدن از قبیل رژیم های غذایی دستکاری های پزشکی و … بپردازد.
فرض سوم: به نظر می رسد بین استفاده از رسانه و مدیریت بدن زنان رابطه معنی دار وجود دارد
در دوران معاصر، رسانه ها بخش بزرگی از زندگی ما به ویژه در زمان فراغت را به خود اختصاص داده اند و زنان که اوقات فراغت بیشتری نسبت به مردان دارند، از برنامه های رسانه ها استفاده طولانی تر و متعاقب آن احتمال زیادتری برای تحت تاثیر قرار گرفتن دارند.