«ما»ی مجازی ایرانیان
آمارها می گویند متوسط استفاده ایرانیان از شبکه های اجتماعی بیش از چهار برابر متوسط جهانی است.
مسئله ای که نشان می دهد شبکه های اجتماعی مجازی برای ما ایرانیان مفهوم متفاوتی نسبت به سایر مردم جهان دارد و جهانی متفاوت از آنچه که در آن زیست می کنیم را پیش رویمان قرار می دهد.
اما چه عواملی در این علاقه وافر ایرانیان به شبکه های مجازی نقش دارد؟
1- تظاهر:
بسیاری از مردم به خاطر موقعیت شغلی و اجتماعی و شرایط خاص فرهنگی حاکم در ایران مجبورند با نقاب های مختلفی در اجتماع ظاهر شوند.
تظاهر به مومن و مذهبی بودن، اخلاق مداری، رعایت حجاب و امثالهم نمونه ای از نقاب هایی است که برخی افراد به فراخور موقعیت شغلی و اجتماعی خود هر روز بر صورت زده و در اجتماع ظاهر می شوند.
فضای مجازی موقعیتی را در اختیار این افراد دلزده و خسته از نقاب و صورتک قرار می دهد تا برای ساعتی خود واقعی خود را در قالب اسامی مستعار و تصاویری غیرقابل فهم و مبهم نشان داده و بدون هیچ ترس و محافظه کاری خود را همانگونه که هستند، عرضه نمایند.
بسیاری از افراد با مخفی کردن هویت خود در شبکه های اجتماعی صفحات مختلفی را ساخته و از این طریق ساعت های متمادی را در آنها به همان نحوه دلخواه خود سپری می کنند.
2- مصرف گرایی و میل به شوآف:
در جامعه ظاهربین و پول پرست کسی که چهره جذاب یا ثروت و درآمد بالایی نداشته باشد، خودبخود به حاشیه رانده می شود.
شبکه های مجازی کمک می کند افراد بتوانند با استفاده از نرم افزارهای مختلف تصاویر و چهره هایشان را به نحوه دلخواه دستکاری کرده و ظاهری بسیار زیباتر از آنچه که هستند، نمایش بگذارند.
این عده به علت نداشتن آن میزان از جذابیت های ظاهری که جامعه طلب می کند سرخورده شده و بیشتر به فضای مجازی پناه آورده و از این طریق سعی می کنند روابط دلخواه خود را شکل دهند.
برخی هم با به اشتراک گذاشتن تفریحات، لوازم خانگی لوکس، خودرو و خانه هایشان سعی می کنند توجه بیشتری را به خود جلب کنند.
3- احساس فردیت:
شبکه های اجتماعی مانند، توییتر، فیس بوک، اینستاگرام با فراهم کردن امکان در اختیار داشتنن صفحات شخصی فضایی خاصی را ایجاد می کنند.
فضایی که در آن افراد می توانند فردیت و سوژگی خود را رسمیت ببخشند و با نوشتن نظرات و به اشتراک گذاشتن تصاویر، خود را به عنوان سوژه صاحب عقیده و نظر معرفی کنند.
امروزه در بالای صفحه بسیاری از چهره های پرطرفدار مجازی عناوینی مانند کارگردان، نویسنده، شاعر، طنز پرداز، منتقد، فعال سیاسی، فعال حقوق بشر، نقاش، موزیسین و امثالهم مشاهده می شود.
در این رسانه ها افراد بر اساس سطح سواد و آگاهی، دغدغه ها و نوع نگاهشان خود به زندگی و جامعه فعالیت هایشان را انجام می دهند.
در اغلب این صفحات آنچه مهم است و به صاحب صفحه حقانیت و حجیت می دهد، تعداد مخاطبان و دنبال کنندگان آن صفحه است.
4- من ایده آل:
شبکه های اجتماعی به عنوان تریبونی آزاد در اختیار بخش عظیمی از افراد قرار گرفته است تا از طریق آن «من ایده آل» خود را بسازند و نوشته ها و نظرات خود را به عنوان کالاهای هنری و فرهنگی و نقد اجتماعی و امثالهم بیان کنند.
بسیاری از فعالان مجازی در نوشته های خود از حقوق و برای زن و مرد، کودکان کار، کارگران و… می گویند، اما در عمل و در برخورد با آنها حتی حاضر نیستند کوچکترین احترامی برایشان قائل باشند.
این «من» آرمانی که در فضای مجازی به نمایش گذاشته می شود با «من» واقعی که در عمل مشاهده می شود، تفاوت بسیاری دارد.
5- فرار از خویشتن:
فضای مجازی این امکان را به سوژه ها می دهد که از خود شخصیت دیگری را ارائه کند.
شخصیت و چهره ای که شاید هیچ شباهتی با زندگی واقعی فرد نداشته باشد.
افراد بسیار زیادی هستند که صبح تا شب از حفاظت از محیط زیست، ترافیک، آلودگی و کمبود آب شکوه می کنند، اما در عمل حاضر نیستند یک مسیر کوتاه را با حمل و نقل عمومی طی کنند، یا حتی از پرسه زنی های بی هدف با خودروهایشان در سطح شهر دست بردارند.
افرادی که مدام در حال انتقاد از اختلاس و رواج دزدی در جامعه هستند، ولی سر کار خود دنبال بهانه ای برای وقت تلف کردن و شانه خالی کردن از مسئولیت خود هستند.
6- فرار از وجدان معذب:
فضای مجازی به عنوان مفر و ضربه گیری برای «وجدان معذب» تبدیل شده است.
همانگونه که هر فرد معتادی علت شکست و اعتیاد خود را به یک «رفیق ناباب»نسبت می دهد تا از زیر بار مسئولیت و گناه خود شانه خالی کند،
فضای مجازی نیز مکانی است که همه مشکلات را به «دیگری ناباب» نسبت داده و از مسئولیت اجتماعی خود شانه خالی کرده و دیگران را در مقام متهم بنشانیم.