میان پرده های نقد و نق
وقتی در جامعهای فضا برای نقد بسته می شود، فضای نق زدن گشوده می شود.
🔹 نقد ویژگی اجتماعی شده نق زدن است، و نق زدن ویژگی فردی شده و شخصی شده نقد است.
🔹 نقد علامت بلوغ یک فرد و بلوغ یک جامعه است، اما نق زدن علامت ماندن در وضعیت کودکی است.
🔹 نقد شجاعت ایستادن در برابر قدرت است، نق دنائت فروماندگی در قدرت است.
🔹 نقد، ماهیت ستبر و فرارونده دارد، اما نق زدن حکایت کودکی است که در باتلاق درماندگی به ماندن معتاد شده است.
🔹 نقد مبنای نظری و علمی دارد، اما نق زدن هیچ مبنایی جز واکنشهای عاطفی ندارد.
🔹 نقد فرمان عقل انتقادی است، نق فرمان فشارهای عصبی است.
🔹 نقد کنش است و نق واکنش
🔹 نقد ممیزه خردمندی و آزادگی است، اما نق زدن ممیزه سرسپردگی و یک رابطه ارباب – رعیتی است.
🔹 نقد درد اندیشه است، نق درد دل است.
🔹 نقد در پی جستجوست، نق در پی تجسس است.
🔹نقد تفسیرگراست، نق تقصیرگراست.
🔹 نقد آسان کردن مشکل است، نق مشکل کردن آسانی است.
🔹 نقد علامت توانایی است، و نق زدن علامت ناتوانی است.
🔹 نقد ویژگی زیست در استقلال است، و نق زدن ویژگی ناتوانی در استقلال زیستن.
🔹 نقد آگاهی بخش است، نق زدن خنثی کردن آگاهی است.
🔹 نقد رهایی بخش و برانگیزاننده است.
🔹 نقد برآشوبنده است، نق زدن مخدر جان آدمی است.
🔹 نقد مشخصه یک جامعه باز و آزاد است، نق مشخصه یک جامعه بسته است.
🔹 نقد معیار یک جامعه مدنی و درک حقوق مدنی است، و نق زدن معیار واپسماندگی در یک جامعه قبیلهای است.
🔹 نقد معیار اندازهگیری رشد، توسعه و مدنیت یک جامعه است، و نق معیار واپسماندگی و بقاست.
🔹 نقد ممیزه توسعه یافتگی انسان، و نق زدن ممیزه درماندگی انسان است.
مقاله خوبی است ، ولی می توان گفت نقد احتمالاً باعث عادی سازی مسئله هم میشه و همه بعد از نقد راحت تر درموردش صحبت می کنند و نظر می دهند ، نق باعث میشه تا مسئله ای که مطرح شده کمتر بهش پرداخت بشه و شاید یکی از دلایلش عدم مطرح شدن به صورت مناسب باشد