ویروس کرونا و رفاه اجتماعی
مدتها است که در خصوص رابطه میان ویروس کرونا و رفاه اجتماعی درصدد نوشتن مطلبی هستم که شیوع موج دوم کرونا بیشتر من را به این کار ترغیب کرد.
سوال اساسی این است: چرا برخی از کشورها در مواجهه با کرونا موفقند و برخی دیگر ناموفق؟
دو سیاست در مواجهه با ویروس کرونا وجود دارد که باید بیش از هر چیز به آنها توجه داشت:
نخست ایمنی گله ای و دومی قرنطینه.
در نبود واکسنی برای این ویروسِ واگیردار و کشنده یا باید مردم را به حال خود رها کرد و تنها با تذکر به رعایت بهداشت و اصول پیشگیری، سعی در کم شدن آمار مرگ و میر داشت یا با حمایت اقتصادی و اجتماعی از مردم، جلوی مرگ و میر بیشتر را گرفت.
در تمام طول تاریخ، وقتی یک بیماری واگیر جان انسان های زیادی را گرفته، آرام آرام نوعی ایمنی عمومی در برابر آن ایجاد شده و این امر، نقش نوعی واکسن طبیعی را ایفا کرده است.
این سیاست موجب بر جا ماندن کشته های زیادی شده و هزینه های اجتماعی قابل توجه را بر جا گذارده است. این فرآیندی است که امکان دارد برای کرونا نیز روی دهد.
در برابر این سیاست می توان از مردم خواست که اصول قرنطینه را رعایت کنند.
نمونه گیری های فراوان انجام داد و بسته های حمایتی برای مردم در نظر گرفت، تا در خانه ماندن مردم منجر به وارد آمدن لطماتِ اقتصادی زیادی برای آنها نشود، کاری که در برخی از کشورها به ویژه با رهبران زن انجام شده است.
در این خصوص، مسئولیت مقابله از مردم به دوش دولت می افتد و هزینه های اقتصادی نیز افزایش می یابد.
البته هر دولت توان مالی یا قدرت اجرایی انجام چنین برنامه ای را ندارد.
متاسفانه بسیاری از کشورها سیاست ایمنی گله ای را بر سیاست قرنظینه ترجیح داده و منجر به مرگ افراد زیادی شده اند.
واقعیت آن است که برخی از دولت ها نان را بر جان اولویت داده و برای عدم تقبل هزینه های فراوان، مردم را به حال خود رها کرده اند.
نکته جالب تر آن است که دولت ها به شدت دست راستی و پوپولیست، با اتخاذ شیوه این چنینی به شدت در مهار این موضوع با مشکل مواجه شده اند.
در حالی که دولت های با چترِ پوششی بالا که جان را بر نان اولویت داده اند، در کنار نمونه گیری فراوان توانسته اند هم کشته های کمتری داشته باشند و هم در موج دوم ویروس کرونا به شیوه موثرتری به مقابله برخیزند.
نمونه ای از کشورهای مدل نخست آمریکا و برزیل، و نمونه ای از کشورهای مدل دوم فنلاند و ایسلند.
نکته قابل تامل آن است که نمی توان میان این دو سیاست پل زد و با فراست یا زیرکی راه حل میانه ای برگزید.
نمی توان هم مردم را در کار و کسب آزاد گذاشت و هم با توصیه مردم به اجرای پروتکل های بهداشتی آنها را مصون داشت.
در این سیاست یا باید رومی روم بود یا زنگی زنگ.
متاسفانه سیاست های کج دار و مریز، و ایمنی گله ای راه به جایی نمی برد و این نکته را بیشتر نمایان می سازد که برای مقابله موثر با ویروس کرونا باید متوجه مسئولیت اجتماعی بود و برای مقابله با آسیب های ناشی از این امر هم به حمایت اقتصادی و هم به حمایت بهداشتی به ویژه از فقرا پرداخت.
در غیر این صورت، ویروس کرونا با فراغ بال و تلاشی دامنه دار از هر تیر و طایفه ای و از هر گروه و دسته ای کشته بر جا خواهد گذاشت. بدون آنکه در این میان تبعیض یا شرمی از کسی داشته باشد.