پارلمان یا مجلس چیست؟
این روزها که انتخابات مجلس به عنوان یک واقعهی ملّی در پیش روی ملت ایران است، و رأیدهندگان و کاندیداها و گروههای سیاسی باید اتخاذ موضع نمایند، ضروری است این پرسش اساسی را از نو احیاء کنیم که؛ پارلمان یا مجلس چیست؟
احیاء این پرسش از آن رو اهمیت دارد که خواننده را مقداری از سیاستِ روزمره و سیاستزدگی و ذهنیت آغشته به انواع سود و زیان، به بنیادها میبرد و او را به اندیشیدن فرا میخواند.
من به تناسب این یادداشت کوتاه، در قالب چند گزاره پاسخهایی به پرسش فوق میدهم، در عینحال هر گزاره به گونهای است که میتواند برانگیزنده چند پرسش بنیادیِ دیگر برای اندیشیدن و بازاندیشی باشد.

پاسخها:
۱ـ هر نظم سیاسی و دولتی که جمهوری، دموکراتیک، مردمی و عدالتگرا است، پارلمان و مجلس «رکن مرکزی» آن است و حاکمیّت ملت را نمایندگی میکند.
۲ـ مجلس، سیاست و جامعه را «گفتوگو» میکند و به طور کلی راه گفتوگوی خردمندانه، آزاد و رها از سلطه را در سیاست و جامعه باز نگه میدارد و از گفتوگو در داخل پارلمان و بیرون آن، صیانت و مراقبت میکند.
۳ـ مجلس یک نهادِ سیاسیِ ملّی با جمع بزرگی از کنشگران سیاسی (و نه جمع کوچک) است که وظیفه مرکزی آن تقنین و دفاع از قانون و امر قانونی است و از سوی دیگر، پارلمان امرِ غیرقانونی و ضدقانونی را طرد و حذف میکند.
از این منظر هر نهاد بسته و غیرگفتگویی، نهادی ضدقانونی و غیرقانونی است.

۴ـ پس در اینجا باید پرسید: قانون گزارهای برساخت شده در اثر مشارکت و گفتوگوی خردمندانه، برابر، آزاد و رها از سلطهی ذینفعان و ضدنفعان یا موافقان و مخالفان در مجلس است که اکثریت نمایندگانِ ملّت روی آن به اجماع میرسند.
هر گزارهی قانونی که این ویژگیها یا یکی از این ویژگیها را نداشته باشد، به همان میزان از قانونیّت و «قانون بودن» آن کاسته میشود.
دو قوه مجریه و قضائیه و همینطور احزاب و گروههای اجتماعی نیز پارلمان را در گفتوگوی سیاسی و حقوقی و در امر قانونگذاری کمک و همراهی میکنند.
در کشورهایی که رؤسایی قدرتمند در اثر کودتا یا به صورت موروثی یا تک حزبهای شبهانتخابی (مثل حزب بلشویک و نازی) یا به دنبال روشهای پیچیده دیگر، به حکومت میرسند،
با وجود آنکه مجلس و قانونگذاری به ظاهر در این کشورها حضور دارد، اینها در حقیقت پارلمان و مجلس نیستند، بلکه مناسکی ظاهری برای مشروعیت بخشیدن به حکومتهای شخصی و بازی سیاسی یک یا چند شخص قدرتمند هستند.

۵ـ هر واقعه و رفتار و نهادی که مانعی برای گفتوگو ایجاد کند و از توسعه و بسط گفتوگو جلوگیری کند، امری ضد مجلس و ضد قانون است.
۶ـ مجلسی که به خوبی موانع گفتوگو را بشناسد و در مسیر زدودن این موانع حرکت کند و فرهنگ مخاطبه و مباحثه و گفتوگو و گوش دادن را توسعه دهد، مجلس خوبی است.
۷ـ کسانی که توانایی و هنر سخن گفتن عقلانی و آزاد و رها از سلطه را ندارند و نمیتوانند خوب گوش دهند و گفتوگو نمایند یا آموزش و تربیت آنها به گونهای است که از درک درست گفتوگو کردن و گوش فرادادن ناتوان هستند، شایستگی عضویت در مجلس را ندارند و اگر نماینده شوند، نمایندگان بدی میشوند.
۸ـ مجلس «حکومتِ قانون» را نمایندگی و بازنمایی میکند و حکومت شخص (یا شخصی) را به محاق میبرد.
۹ـ مجلس نهادی است که «تعریفِ نوینِ عدالت و برابری» در عرصه سیاست و حکومت را بازتولید و بازنشر میکند.

۱۰ـ مجلس «آزادیِ اجتماعی و سیاسی» را در عرصه جامعه و سیاست برساخت و بازتولید میکند.
۱۱ـ مجلس مهم ترین منبع قدرت در دموکراسی (ملت سالاری) یا به طور کلی در انواع دولتهای مدرن است.
۱۲ـ مجلس معیار عقلانی شدنِ قدرت سیاسی و توزیعِ قدرت و تفکیک قوا و استقلال قوا در هر نظام سیاسی جدید است.
۱۳ـ قوه مجریه و قضائیه شرایط و حوزهی تصمیمگیری و عمل خود را به وسیله پارلمان و تقنین باز میشناسند.

۱۴ـ حتی در جوامعی که نظام ریاستی دارند و رئیس جمهور شخص اول است، باز پارلمان و قانونگذاری رکن اول سیاست ملّی است.
۱۵ـ در جوامعی که مجلس، رئیس قوه مجریه را از درون خود انتخاب میکند، قانونگذاری و نظارت و داوری فنی و بی طرفانه پارلمان صدمه میبیند.
۱۶ـ مجلس به توسعه نظم حقوقی و دستگاه قضایی مستقل و بیطرف و حرفهای همّت مستمر دارد و موانع آنرا میزداید و از دستگاه قضایی مستقل و بیطرف و حرفهای صیانت و نگاهبانی میکند.