علمی توصیفی

پست مدرنیته به بیان وین هادسِن

وین هادسِن (Wayne Hudson) ارزیابی های متفاوتی ارائه کرده است که ماحصل نظرات نویسندگان مختلف در باب پست مدرنیته می باشد که به نقل دو مورد آن اکتفا می گردد.

پست مدرنیته به مثابه یک جّو

پست مدرنیته را می توان نوعی جو فکری، فضای عقیدتی، قلمرو ارزش ها، نگرش ها، اعتقادات، آداب و سنن، گرایشات و خلق و خوی تعبیر نمود که ارجاعات مکرری به موارد زیر دارند:

1) پایان اومانیسم و مرگ سوژه (فاعل شناساگر، انسانی)، یا طبق روایات و تفاسیر بعدی، تمرکز زدایی از انسان یا سوژه

2) پایان بازنمایی و تصورات

3) پایان واقع گرایی یا تقلید و تصنع

4) پایان حقیقت، یا ناتوانی عصر حاضر در ایجاد تمایز و تفکیک میان حقیقت و دروغ، مجاز و واقعیت.

5) نیاز به شناسایی و تشخیص درون بود (Immanence) غیرقابل اجتناب ما (در زبان، جامعه، تاریخ، بدن)، فقدان هر گونه مواضع یا دیدگاه های استعلایی، عدم امکان وجود هر گونه دال استعلایی

6) مرکزیت و محوری بودن تفاسیری که ذاتاً سیاسی هستند، بر اساس اصول زبان شناختی شکل می گیرند و از نظر اصول بیانی و بلاغی مناقشه برانگیز و ناکامل هستند.

7) درکی جدید از ریاضیات آن گونه که از زبان مشتق شده است، و درکی جدید از منطق به گونه ای که از استعاره و صنعت معانی بیان مشتق شده است.

8) جهت گیری مجدد نقد معاصر به سمت معانی مازی و استعاری گفتمان

ظاهراً آنچه از قرائن برمی آید حاکی از آن است که جا به جایی های عمده ای از واقع گرایی (رئالیسم)، عینیت گرایی (ابژکتیویسم) و استعلای معرفت شناختی به سمت ذاتی گری یا درون بودگرایی، تاریخی گری، میثاق گرایی، تکوین گرایی یا سازه گرایی، و افسانه انگاری یا وهم گرایی صورت می گیرد.

در تعابیر و تفاسیر نیرومند نه تنها اومانیسم، بلکه راسیونالیسم (عقل گرایی)، امپریسیسم (تجربه گرایی) و تصورات و بازنمایی به مثابه جعلیات و دروغ های افشاء شده تلقی می شوند.

نکته ای که اساساً بدیهی فرض می شود این است که فرهنگ ذاتاً زمینه و عرصه قوانین، اصول و تصورات مورد منازعه است و این که علم برتر از تاریخ یا مستقل از سیاست های زبان نیست.

با تاکید بر تفسیر که نه بیانگر هدف خود بلکه مبدع و مبتکر آن است، فرهنگ عمدتاً آمیزه ای است مرکب از نسبیت، گسست، عدم تدوام، پارادوکس، تناقض، تصادف و شانس.

وین هادسِن مشکل این دسته از اررزیابی ها درباره پست مدرنیته را چنین بیان می دارد که صاحبنظران پست مدرنیته که بر حالات، وضعیات، وجوه، آراء و عقاید، ارزش ها، یا نگرش های فلسفی جدیدی تاکید دارند، غالباً از مرتبط ساختن این موارد با تحولات واقعی در جهان ناکام مانده اند.  

پست مدرنیته به مثابه نوعی دانش یا معرفت

معرفت پست مدرنیته را می توان در قالب اشکال و موارد زیر یافت:

1) بدبینی معرفت شناختی

2) ضد عقل گرایی

3) ضد اصالت لفظ یا ضد نام گرایی

4) تکثرگرایی (پلورالیسم)

5) درون بودگی (قرب، حضور)

6) نسبیت

7) عدم تعیّن

8) عدم استمرار و گسستگی

9) قبول شانس، تصادف، بخت و اقبال، بی نظمی

10) ناسازگاری و تناقض

وین هادسِن بیان می کند که این صحبت ها صرفاً موجب اطاله کلام است. هیچ گونه معیار درست و حسابی برای مشخص ساختن معرفت ارائه نشده است. حتی اگر چنین معیارهایی وجود می داشت، اطلاق برچسب پست مدرنیته به این دیدگاه بسیار سنگین می نمود.

منبع: آودی، رابرت و دیگران (1380)، پست مدرنیته و پست مدرنیسم؛ تعاریف – نظریه ها و کاربست ها، ترجمه حسینعلی نوذری، (چاپ دوم)، تهران: انتشارات نقش جهان، ص 469-451.

جامعه شناسان

نظریات جامعه شناسان و موضوعات جامعه شناسی از کُتب مختلف توسط دکتر منیژه نویدنیا در اختیار علاقمندان قرار داده می شود، به انضمام نمودارها، عکس ها ... که شیوه ابداعی ایشان می باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا