پیامدهای احساس بی تفاوتی اجتماعی چیست؟
وقتی احساس بی تفاوتی اجتماعی در جامعه اتفاق میافتد؛ دو پیامد خواهد داشت:
در طبقات مرفه خودخواهیهای افراطی و تفکیکهای ناصواب بین منافع فردی و خواستههای عمومی اتفاق میافتد
و در میان طبقات کمتوان و آنان که احساس بیعدالتی میکنند، قانونگریزی و هنجارشکنی رواج مییابد.
ملوین سیمن، روانشناس اجتماعی، مراحل پنجگانهای را برای از خودبیگانگی اجتماعی برمیشمرد؛ به باور او، مرحله نخست، «احساس ناتوانی» دوم، «ناکارآمدی» سوم، «احساس پوچی» چهارم، «احساس بیگانگی از خود» و پنجم، «احساس بیگانگی از جامعه» است.
متناظر با این پنج مرحله، میتوان برای احساس بی تفاوتی اجتماعی هم رتبهبندی قائل شد؛
1. مرحله نخست؛ «کم میلی نسبت به پیرامون» است.
این کم میلی از دیدن و شنیدن تا تعامل و حساسیت نشان دادن به مسائل جامعه را شامل میشود.
اگر بخواهیم میان این رتبه و مرحله نخست «از خود بیگانگی» که سیمن از آن سخن میگوید، نسبتی برقرار کنیم، میتوان گفت:
که هر چه افراد در یک جامعه احساس ناتوانی بیشتری کنند، بیشتر هم نسبت به مسائل پیرامونشان بیمیل میشوند.
2. متناظر با مرحله دوم که سیمن از آن تحت عنوان «ناکارآمدی» سخن میگوید میتوان دومین مرتبه بی تفاوتی اجتماعی را «کم اعتنایی» در نظر گرفت و از نوعی «جهل بسیط» سخن گفت.
3. متناظر با مرحله سوم سیمن که بر «پوچی» تاکید میگذارد، میتوان از مرحله «باری به هر جهت بودن» حرف زد و اینجا است که «جهل مرکب» شکل میگیرد.
4. متناظر با احساس «از خود بیگانگی» اینجا میتوان از بی تفاوتی سخن گفت که به نوعی به حذف خود فرد منجر میشود که اغلب به شکل خودکشی و اعتیاد یا به نوعی انزوا گزینی اجتماعی منجر میشود.
5. مرحله پنجم عمیقترین نوع «بیتفاوتی اجتماعی» است که در اصل خروجی و پیامد چهار مرحله قبلی است، «بی تفاوتی نسبت به جامعه» است.